اینک خوانش دانشجو
- اکنون دانشجو و دانشگاه ایران وارث چنین میراث تاریخی به قدمت ۸۴سال پیکار و مبارزه دانشجویی میباشد؛ مبارزهیی که اگر چه بسیار بر آن تبر زدند، اما دانشجو و دانشگاه ایران همواره «زخم نشد، جوانه شد»...
دانشی فراتر از آگاهی کلاسیک و آکادمیک
در دورهٔ ششم حیات دانشجو و دانشگاه شاهد صفبندی مداوم در برابر دیکتاتور هستیم. هر موضوع صنفی در دانشگاه و یا هر اعتصاب و تحصن اقشار مختلف مردم، دستمایهٔ حرکت و پرخاش دانشجو به حاکمیت میشود. تقریباً هیچ حرکت صنفی و اجتماعی نیست که بازتابی و انعکاسی از جانب دانشجویان نداشته باشد. در بسیاری از این حرکتها، دانشجویان فریاد اتحاد با کارگران و فرهنگیان سرمیدهند.
در مراسم ۱۶آذر ۱۳۹۲ که در دانشگاه ملی برگزار شد، حسن روحانی تلاش کرد خودش را قاطی مراسم کرده و آن را به نفع دولت و حاکمیت مصادره کند. روحانی «بسیج دانشگاه را الگو و قهرمان» نامید. دانشجویان اما بلافاصله مهلت را از وی ربودند و فریاد زدند: «بسیجی حیا کن ـ دانشگاه رو رها کن!»، «مرگ بر دیکتاتور!»، «زندانی سیاسی، آزاد باید گردد!».
تا اینجا آنچه روی دست حاکمیت آخوندی ماند، دانشگاه تسلیم ناشده به کودتای ضدفرهنگی، رشد جریانهای مستقل و متعارض با حاکمیت در دانشگاهها و از همه بدتر عبور دانشجویان سابقاً سینهچاک نظام از ولایت فقیه و گذار از نمایش اصلاحات خاتمی بود.
قصهٔ ناتمام همیشه باز
از دورهای عبور میکنیم که از ۷۸ تا ۸۸ همواره زخم باز جنبش دانشجو با حاکمیت حرف زده است. این زخم باز در خروش سراسری ۸۸، دانشجو و دانشگاه را به پیشتازی آن قیام رساند. از خرداد تا دی ۸۸ این دانشجویان بودند که در تمام عرصههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی چنگ در چنگ حاکمیت ولایت فقیه شدند. بیشترین شهدا، مجروحان و زندانیان قیام ۸۸ از آن دانشگاه بود.
شهدای دانشجو در قیام ۸۸
قیام ۸۸ نقطهٔ پایان جولاندادن نزدیک به ۲دهه سلطهگری ارتجاع بر دانشگاه بود. آن قیام زمینهای را مهیا کرد که همواره بین دانشجو و نظام آخوندی، تحصن و اعتراض و اعتصاب حرف میزدند و جریان داشتهاند. در این سالها دانشجو و دانشگاه ایران هر چه بیشتر پی به ماهیت جریانهای درونی نظام آخوندی برد. این شناخت عمیقشونده، دانشجو را مسلح به دانشی فراتر از آگاهی کلاسیک و آکادمیک میکرد.
نقشهٔ مسیر دانشجو: «دیگه تمومه ماجرا»
در مرحله دوم دورهٔ ششم جنبش دانشجویی یعنی از سال ۸۸ به بعد، این جنبش جدای از اعتراضات و تحصنها و قیامهای باقی اقشار مردم ایران نبوده است. از سال ۸۸ که مرز بین نسل جوان و زنان ایران با حاکمیت ولایت فقیه رقم خورد، دانشجو و دانشگاه ایران هم وارد مرحله جدیدی از تعارض آشتیناپذیر با حکومت شد. از آن پس اعتراض، همبستگی و فریاد دانشجو همواره همراه و کنار اعتصاب و اعتراض کارگران، معلمان، پرستاران، کامیونداران، بازاریان و کشاورزان بوده است.
این پیوند و همبستگی در قیام دی ۹۶ بدل به یک جنبش و قیام سراسری گشت. قیامی که از فرودستان طبقاتی ایران شعله گرفت و به یکباره سراسر ایران را با خود همراه نمود.
در قیام دی ۹۶ تمام قیامهای پیشین به هم پیوستند. همه آنها از خاطره و حافظه مردم ایران آمده بودند که سالها سال در کوی و برزن و کوچه و خیابان تحت سرکوبگری بسیجیان، اختناق کمیتهچیها، تعدی پاسداران و وحشیگری لباسشخصیهای ولایت بودهاند.
وجه بسیار مهم قیام دی، تعیینتکلیف تمامیت حکومت ولایت فقیه توسط دانشجویان بود. یادآوری میشود که فقط در سال ۹۷ شاهد ۲۵۷حرکت دانشجویی علیه حاکمیت آخوندی بودیم. مراسم ۱۶آذر سال ۹۶ بخشی از قیام سراسری مردم ایران شده بود.
در قیام دی ۹۶ دانشجویان شعاری را به تمام ایران سرایت دادند که با کلماتی بسیار ساده و روان، تمام رمل و اسطرلاب نمایشها و سیرکهای جناحی حکومت از ۷۶ تا ۹۶ را بر هم زد. در قیام دی ۹۶ جمعی از دانشجویان در جلو نردههای دانشگاه تهران فریاد زدند: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!». این شعار بلافاصله توسط خبرگزاریهای جهانی منعکس شد و گفتارهای تلویزیونی و مطبوعاتی متعددی را پیرامون خود ایجاد نمود. بازتاب این شعار ساده و عمیق هنوز هم در درون حکومت و در نتایج اجتماعی حاصل از آن جریان دارد.
دانشگاه، فریاد آزادی
دیگه تمومه ماجرا = تئوری یک استراتژی
این شعار با تمام سادگی مفهومش، انگار از عمق ۳دهه تاریخ ایران برآمده است. این شعار از یک شعور تاریخی برآمده و با خود، تمام پردههای ریا و بازی قدرت دو بازوی حکومت را کنار زد. این شعار، تمام قیامهای اقشار مختلف مردم ایران را از یک مرحله عبور داد. این شعار، سند عبور دانشجو و دانشگاه ایران از تمامیت حاکمیت ولایت فقیه شد.
این فریاد که بهتر است از آن بهعنوان تئوری یک استراتژی نام ببریم، نقشهٔ مسیر آینده جنبش دانشجویی و نیز قیامهای مردم ایران را رقم زد. به همین سبب هم بود که مدعیان اصلاحات را مجبور به اعتراف نمود تا اذعان کنند که همهٔ آن سیرکها و نمایشهای دهه ۷۰ و ۸۰ برای «حفظ نظام» بوده است. قیام دی ۹۶ و اعلام «پایان ماجرا» توسط دانشجویان، پیام قاطعی به مخاطبان اصلیاش داد: «آنها کلیت جمهوری اسلامی را هدف گرفته بودند؛ بنابراین دو بازوی حکومت یعنی اصلاحطلبان و اصولگرایان را خطاب قرار دادند».(سعید حجاریان، سایت خبری جماران، ۴فروردین ۹۷)
سعید حجاریان در یک اعتراف ناگزیر دیگر که معلوم بود ناشی از ضربه کاری دانشجویان به ارکان اصلاحگرایی درون حکومت بود، کل فعالیت و پرونده و کارنامهٔ این باند را طی ۲دهه، در ۳عبارت معرفی و خلاصه کرد: « خویشاوندپروری، دردسالاری، دولت گانگستری».(سایت خانه ملت، ۳مرداد ۹۷)
حاصل آن همه سرکوب، تصفیه، فراز مغزها، گزینش اسلامی و تلاش برای حوزوی کردن دانشگاه و سیطرهٔ مطلق بر ارکان مهمترین پایگاه علوم یک کشور، این شد که در نماز جمعه تهران گفتند: «دانشگاه محل امن فتنهگران است»! این جمله پیشینة یک درد لاعلاج حکومتی نسبت به دانشجو و دانشگاه است که خمینی در ۲۷ آذر ۱۳۵۹ گفت: «ریشهٔ تمام مصیبتهایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است... از متفکرین و متخصصان دانشگاهها بوده است».
شناخت همهجانبه
بازتاب مبارزه دانشجویان، از یکطرف گویای شناخت عمیق آنان از چرخهٔ سیاست و قدرت در دستگاه فاسد ولایت فقیه میباشد و از طرف دیگر افشاگر ماهیت و درونمایهٔ واقعیِ باند اصلاحاتچیهای «حافظ نظام» بوده است. دانشجویان از قیام دی ۹۶ به بعد همواره نشان دادهاند که این باند حکومتی از همان سال ۷۶ یکی از موانع اصلی بر سر راه تحول و اصلاح واقعی به نفع مردم ایران بوده است. دانشجویان از کودتای ضدفرهنگی تا کشتار دهه ۶۰ و قیامهای ۷۸ و ۸۸ به واقعیتی تجربی در شناخت تمامیت این نظام رسیده بودند که حامیان حکومتی مجبور شدند سالها بعد که دانشجویان فریاد زدند «دیگه تمومه ماجرا»، اعتراف کنند که: «اصلاحطلبان در همان ماشینی که در ۷۶ به راه افتاد، ماندهاند و در همان جا متوقف شدهاند. بنابراین دیگر توی ماشین اصلاحات نمیشود نشست».(روزنامه ایران، میرمحمود موسوی، ۱۴مهر ۹۷)
اعتراف به شکست از «فتنه»ای لاعلاج
حاصل آن همه سرکوب، تصفیه، فراز مغزها، گزینش اسلامی و تلاش برای حوزوی کردن دانشگاه و سیطرهٔ مطلق بر ارکان مهمترین پایگاه علوم یک کشور این شد که شیخ کاظم صدیقی، امامجمعه موقت تهران، گفت: «دانشگاه محل امن فتنهگران است»! این جمله یک پیشینه واقعی دارد و یک درد بیدرمان و لاعلاج حکومتی نسبت به دانشجو و دانشگاه است. این جمله درست همان حرفی است که خمینی در ۲۷آذر ۱۳۵۹ در دیدار با دفتر تحکیم وحدت گفت: «ریشهٔ تمام مصیبتهایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است... از متفکرین و متخصصان دانشگاهها بوده است».
واقعیت این است که ناهمخوانی تاریخی و فرهنگی بین حاکمیت ولایت فقیه با مردم و دانشجو و دانشگاه ایران، همواره زایشگر «فتنه» و فتنهگران در مقابل نظام آخوندی بوده و خواهد بود.
از طلیعهٔ یک آرزو تا افق آزادی
در سفری از سال ۱۳۱۳ تاکنون، در همراهی با دانشجو و دانشگاه ایران شاهد نشیب و فراز یک زندگی بودیم. نشیبهای این سفر همواره در گذار از سیاهچالههای استعمار و ارتجاع سلطنتی و ارتجاع شیخی بوده است. فرازهای آن هم مبارزه و هماوردیِ بیامان دانشجو و دانشگاه ایران با هر دورهای از سلطهگری اینان بوده است.
در این سفر دانشجوی ایرانی را با ۲بال «عدالت اجتماعی» و «ضرورت آزادی» همواره دیدهبانی ناظر بر چگونگی حکومتها دیدیم.
در این سفر شاهد بودیم که اصلیترین و کیفیترین و در عینحال سختترین مرحله یا دورهٔ جنبش دانشجویی، از سال ۱۳۵۹ تاکنون بوده است. در این دوره بود که این جنبش پابهپای تجربه و شناخت حاکمیت ولایت فقیه، پیچیدهتر و بالغتر گشت و هرگز مغلوب سلطهٔ مذهبی و سیاسی حکومتی متعلق به قرون وسطا نگردید.
در این سفر شاهدیم که جنبش دانشجویی ایران در پیوند با قیام سراسری مردم در دی ۹۶، از تمامیت این حکومت عبور نمود و چشمانداز افقی نو را برای استحکام و تداوم این جنبش گشود و رقم زد.
- در قیام دی ۹۶ دانشجویان شعاری را به تمام ایران سرایت دادند که تمام نمایشها و سیرکهای حکومت از ۷۶ تا ۹۶ را بر هم زد: «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!». این فریاد که بهتر است از آن بهعنوان تئوری یک استراتژی نام ببریم، نقشهٔ مسیر آینده جنبش دانشجویی و نیز قیامهای مردم ایران را رقم زد.
شکفتن جوانهها
از آن طلیعهٔ آرزومند دهه دوم قرن حاضر که عدالت اجتماعی با سرشت دانشجویی گره خورد تااکنون که این جنبش به اعتراضات و تظاهرات تمام اقشار مردم ایران پیوسته است، گواه شکستناپذیری «دانشجو و دانشگاه ایران» در برابر انواع آزمایشات و پیچیدگیهای یک حضور و ایستادگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در برابر حاکمان وقت و پشتیبانان داخلی و خارجیشان بودیم.
اکنون دانشجو و دانشگاه ایران در بطن و متن اعتراضات و تحصنها و تظاهرات یک مبارزه تمامعیار طبقاتی و صنفی و سیاسی علیه حکومت ولایت فقیه قرار دارد.
اکنون برای دانشجوی ایران فقط افق آزادی و وصال به آن متصور است.
اکنون دانشجو و دانشگاه ایران وارث چنین میراث تاریخی به قدمت ۸۴سال پیکار و مبارزه دانشجویی میباشد؛ مبارزهای که اگر چه بسیار دستان از ما بهتران بر آن تبر زدند، اما دانشجو و دانشگاه ایران همواره «زخم نشد، جوانه شد»...
پایان
بیشتر بخوانید: H۲