۱۳۹۷ دی ۷, جمعه

آیا کانونهای شورشی توان مقابله با دیکتاتوری ولایت فقیه را دارند؟




تا به‌حال در چند ویدئو به موضوع استراتژی مجاهدین برای سرنگونی پرداختیم و از کانونهای شورشی صحبت کردیم. هم از ویژگیهای کانونهای شورشی گفتیم هم از وظایفشان و هم از رابطه آنها با ارتش آزادیبخش و ترس رژیم از آنها.

اما در همین رابطه سؤالاتی از طرف شما به دستمان رسیده که خودش زمینه‌ای برای تشریح بیشتر این استراتژی است. یک سؤال معقول که ممکن است شما هم با آن مواجه شده باشید این است که آخر این کانونهای شورشی که پراکنده هم هستند چطور می‌توانند از پس نیروهای سرکوبگر رژیم با لشکرهای چندصدهزار نفره بربیایند؟‌ اصلاً مگه چنین جنگی امکان‌پذیر است؟!
این سؤال البته سؤال جدیدی نیست. در طول تاریخ همه نیروهای انقلابی مخاطب چنین سؤالی بودند. اصالت دادن به کمیت در مبارزه انقلابی نیروهای پیشرو و پیش‌آهنگ، اشتباه است. چرا اشتباه است؟‌ چون خیلی طبیعی است که در دوران اختناق نیروهای پیشتاز نه در کمیت نظامی و نه حتی در کمیت اجتماعی نمی‌توانند با دیکتاتوری حاکم برابری بکنند. این یک قانون است.
اختناق حاکم اصلاً به شما اجازه نمی‌دهد بتوانید پتانسیل موجود در جامعه را بالفعل کنید. پس کسی که در جریان یک مبارزه انقلاب مستمر دنبال این است که از لحاظ کمیت با نیروی حاکم برابری کند، خیلی زود ناامید می‌شود. این به این معنی نیست که کمیت بد است... نه، نه اصلا... اگر فردا یک میلیون نفر از مردم ایران در خیابانها بریزند و تظاهرات کنند خیلی عالی است. ولی یک نیروی انقلابی نمی‌تواند منتظر چنین چیزی باشد. بلکه خودش باید کاری بکند تا نیروهای تغییر را که می‌توانند صحنه توازن قوا را بچرخانند به‌رغم اختناق حاکم به صحنه بکشاند و به سمت هدف سرنگونی و آزادی هدایت کند. نیروی انقلابی باید خودش دست‌به‌کار شود. نیروی انقلابی باید خودش زمینه‌سازی کند. جرقه بزند. چگونه؟! با استفاده و با اتکا به عنصر کیفیت.
نیروی پیشتاز و پیش‌آهنگ اساساً وظیفه‌اش به‌حرکت درآوردن موتور بزرگ قیام مردمی است و باید به عنصر کیفیت اصالت بدهد. عنصر کیفی یعنی چی؟ در یک کلمه یعنی انسانهایی برخوردار از آگاهی و ایمان به یک آرمان والای انسانی و مردمی و همین‌طور حاضربودن برای هر گونه فداکاری برای تحقق آن آرمان.
کیفیت یعنی چی؟!‌ گفتیم یعنی آرمان و فداکاری و مبارزه برای تحقق آن آرمان. کیفیت یعنی همان پارامتری که مجاهدین به آن می‌گویند انقلاب ایدئولوژیک. گذشتن از همه چیز، از جان و مال تا خانه و خانمان و پیوندهای شخصی و فردی برای تحقق یک هدف والای جمعی. انسانی که آرمان دارد، انسانی که به فکر خودش و منافع شخصیش نیست، انسانی که می‌تواند فدا کند،‌ طبیعی است که انرژی‌هاش آزاد می‌شود. توان مقاومت پیدا می‌کند. جا نمی‌زند. متوقف نمی‌شود. این همان کیفیتی است که از دلش کمیت هم‌ زاده می‌شود. یعنی می‌تواند تکثیر شود. می‌تواند از اشرف تا هزار اشرف جریان پیدا کند. می‌تواند بشوراند. برانگیزد. پس عنصر کیفیت مهمترین برگ نیروهای انقلابی در برابر قوای سرکوبگر حاکم است.
گذشته از این حرفها یک موضوع دیگر را هم باید در نظر گرفت. ببینید وقتی کسی می‌گوید آیا کانونهای شورشی توان مقابله با رژیم را دارند؟‌ یعنی در واقع دارد کانونهای شورشی را پدیده‌ای مستقل از مردم می‌بیند. در حالی‌که کانونهای شورشی در مقابل سپاه و بسیج و نیروهای سرکوبگر رژیم یک پدیده مستقل نیستند. ۸۰میلیون ایرانی در مقابل رژیم قرار دارند. خود سران رژیم در انتخاباتشان گفتند که ۹۶درصد مردم مخالف این نظامند. به همین خاطر در توازن قوا یک طرف مردم ایران هستند که با کانونهای شورشی در نقطه مقابل این رژیم قرار دارند و یک طرف رژیم بی‌بنیاد آخوندی با نیروهای وارفته و در حال ریزش. همین الآن ملاحظه می‌شود از دیماه ۹۶ قیامی در میهن ما آغاز شده. آخوندها می‌گیرند. می‌بندند. می‌کشند. اما نمی‌توانند این قیام را متوقف کنند. چرا؟‌ چون تعادلی چرخیده است. چون برگی ورق خورده است. چون حریف مردم نمی‌شوند. پس بنابراین اگر همت کنیم، اگر بها بپردازیم، اگر فداکاری کنیم، اگر سازمان‌یافته بشویم، قطعاً که می‌توانیم از پس این رژیم و مزدورانش بربیاییم.
در پایان همین واقعیت را از دید رژیم می‌توان دید. بهترین شاخص برای میزان تأثیرگذاری و توان کانونهای شورشی،‌ ترسی است که به دل آخوندها انداخته است:
سایت حکومتی بهار: «عنصر تعیین‌کننده نسبت به اغتشاشات دیماه ۹۶ متشکل شدن اغتشاش‌گران است. چون سازمان‌یافته است. تشکل‌هایی به نام کانونهای شورشی درست کردند که هم قدرت تکثیر نیرویی دارند و هم از پتانسیل جایگزینی لیدرهای صحنه برخوردار می‌باشند. کیفی‌ترین تحول صورت گرفته، وصل عقبه این کانون‌ها به رهبری آن است؛(یعنی ارتش آزادیبخش و فرماندهی‌اش). خط‌دهی اصلی کانونهای شورشی توسط مسعود رجوی، در قالب پیام به کانونهای شورشی صورت می‌گیرد».