۱۳۹۷ دی ۷, جمعه

کانونهای شورشی و گسترش قیام

                            تظاهرات شورشی در شهرهای ایران
-آیا تابه‌حال فکر کرده‌اید کدام راه ما را زودتر به سرنگونی رژیم و آزادی می‌رساند؟
- چکار کنیم که خون‌هایی که تا کنون برای سرنگونی این رژیم ریخته شده به هدر نرفته و نتیجه بدهد؟

- چه راهی را برگزینیم تا به این درد و رنج و سیه‌روزی مردم ستم‌کشیده ایران پایان داده شود؟

- کدام راه‌کار است که ما را به ایستادگی در مقابل نیروهای سرکوبگر و مزدور ولایت فقیه و از دور خارج کردن آنها، جهت باز کردن راه ورود هر چه بیشتر مردم به مبارزه فرامی‌خواند؟

 راههای پیش رو:
ا- رفراندوم و انتخاب نوع حکومت: اگر می‌شد خیلی خوب بود که آخوندها مثل بچه آدم تن به رفراندوم سالم داده و در صورت بازنده شدن بدون این‌که خونی ریخته شود، سرشان را پایین انداخته و گورشان را گم کنند.

۲- اصلاح همین رژیم: باز هم اگر می‌شد خیلی عالی بود. چون ما سر آدمها و این‌که عمامه داشته باشند یا کروات که دعوا نداریم. اگر همین رژیم اصلاح شود و حق مردم یعنی آزادی و انتخابات آزاد را بدهد که چه خوب. البته اولین شرط اصلاحات به‌رسمیت شناختن حق حاکمیت مردم است یعنی نفی ولایت فقیه، آیا به‌نظر شما خامنه‌ای اهلش هست که از کرسی ولی‌فقیه پایین بیاید؟

۳- سرنگونی از طریق اعتصاب و تحصن و تظاهرات میلیونی: آیا رژیم اجازه تظاهرات ملیونی را چه در گذشته و یا آینده می‌دهد؟ تا حالا که نداده، این یعنی دادن حکم سرنگونی خودش.

۴- دخالت قدرتها و ابرقدرتها و خلاصه این‌که دیگران بیایند برای ما رژیم را سرنگون کنند. حالا به چه دلیل این قدرتها بیایند برای ما سرنگون کنند معلوم نیست. چون آنها هم دنبال منافع خودشان هستند که این رژیم بسا فراتر از شاه و قاجار و... به آنها باج می‌دهد. برای قدرتها همین رژیم قدری آدم‌تر باشد و لنگ و لگد در منطقه و... نزند بهترین است. ضمن این‌که ابرقدرتی که رژیم را سرنگون کند، عوامل خودش را هم سر کار می‌گذارد و نه حاکمیت مردم، یعنی همان آش و همان کاسه منتها قدری شورتر یا بی‌نمک‌تر.

از آنجا که دیکتاتوری آخوندی با استفاده از تجربه سقوط شاه و تجارب ضدانقلابی سایر دیکتاتورهای ساقط‌شده، هرگز اجازه برگزاری تظاهرات در ابعاد وسیع و میلیونی را نداده و نخواهد داد، (چرا که تظاهرات ملیونی به‌معنی سقوط شتابان رژیم می‌باشد) بنابراین در نقطه مقابل مقاومت مردم تحت ستم ایران نیز باید استراتژی و تاکتیک مناسب با شرایط موجود را اتخاذ کنند.

همچنین از آنجا که سرنگونی این رژیم هرگز مسالمت‌آمیز یا خودبه‌خودی نبوده و نخواهد بود، بنابراین عنصر تشکیلات و سازماندهی از ضروریات مطلق این مبارزه می‌باشد که در کانونهای شورشی تبلور می‌یابد.

 کانون شورشی چیست؟
ما نباید به انتظار شرایطی خاص بنشینیم، چنین موقعیتی را خود می‌توانیم به‌وسیله یک کانون انقلابی پدید آوریم. این تئوری می‌گوید: یک کانون شورشی کوچک (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کرده‌اند) می‌تواند به‌عنوان یک ”موتور کوچک“، ”موتور بزرگ“ یعنی ”جامعه“ را به‌حرکت درآورد. (چه گوارا)

این کانونها می‌توانند به نقطه امید مردم در برابر حاکمیت ضد‌مردمی تبدیل شده و با به‌حرکت درآوردن جامعه، انقلاب و دگرگونی را محقق کنند.

کانون شورشی را با هر تعداد رزمنده‌یی که به ضرورت تغییر ایمان آوردند، می‌توان شروع کرد. همین گروه معدود باید یک کانون شورشی تشکیل داده و به‌نحو مقتضی شروع به خلق کانون یا کانونهای بعدی کند.

 تاریخچه:
واقعیت این است که کانونهای شورشی یا همان هزار اشرف محصول ۵۲سال مبارزه مردم ایران با ۲دیکتاتوری و دادن بهای سنگین و رودی خروشان از خون شهدای راه آزادی می‌باشد.

خامنه‌ای با حمله به اشرف و قتل‌عام در ۱۰شهریور ۹۲ به‌زعم خودش می‌خواست نقطه پایانی بر اشرف که ظرف ارتش آزادیبخش ملی ایران از بدو تأسیس بود، زده و به نوعی پایان مقاومت مسلحانه را اول به نیروهای وارفته خودش ابلاغ کند و از طرفی به طرف‌حسابهای بین‌المللی نیز همین پیام را برساند. بنابراین اعلام استراتژی هزار اشرف یا هزار کانون شورشی از طرف فرماندهی کل، این آرزوی خامنه‌ای را گورزاد کرد.

اکنون با گسترش این کانونهای شورشی در سراسر خاک میهن اشغال شده، شاهد استقبال جوانان و دلگرمی توده‌های محروم می‌باشیم. ناگفته پیداست که کانونهای شورشی از تمام اشکال مبارزه مثل تظاهرات و اعتصابات به‌مثابه بستری در راستای مأموریت اصلی خود استقبال کرده و به آنها هرچه بیشتر سمت و سوی سازماندهانه و رادیکالیزه شدن می‌دهند.

 مأموریت کانونهای شورشی:
بنابراین کانونهای شورشی که برای احقاق حقوق حقه مردم و سرنگونی چنین رژیمی تشکیل شده‌اند، وظیفه اصلیش این است که در مقابل نیروهای سرکوبگر و مزدور ولایت فقیه با تمام توان و امکانات بایستد و بجنگد و راه را برای ورود هرچه بیشتر مردم به مبارزه باز کند.

به‌همین منظور بود که در شرایط مشخص کنونی فرماندهی کل ارتش آزادیبخش در قیام دیماه طی پیامهای پنجگانه مأموریت کانونهای شورشی را نیز به آنها ابلاغ کردند:

 «دستور محوری روز برای جوانان و رزمندگان آزادی و همه نیروهای انقلابی تشکیل تیمها، دسته‌ها و یگانهای ارتش آزادیبخش ملی در راستای هزار اشرف و کانونهای شورشی برای گسترش قیام است. حق گرفتنی است».

و در بیانیه دوم فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران یادآوری شد:

 «حق مسلم رزمندگان آزادی و کلیه واحدهای ارتش آزادیبخش ملی که برای دفاع از خلق و میهن و برای جلوگیری از خونریزی توسط سپاه و بسیج و اطلاعات آخوندی مجهز و آماده شوند. تمامی سلاحها و امکانات متعلق به مردم ایران و فرزندان دلیر این خلق بپاخاسته است».

و بالاخره در سومین بیانیه که در تاریخ ۱۱دی ۱۳۹۶منتشر شد تکلیف کانونهای شورشی را در رودررویی با نیروهای سرکوبگر و دشمنان خلق در یک جمله خلاصه کرد: «شاه سلطان ولایت، مرگت فرارسیده، آتش جواب آتش»!

 ویژگی کانونهای شورشی: ۱- خصلت سازماندهانه:
 از آنجایی که خصلت مرحله کنونی مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم ضدبشری ولایت فقیه سازماندهانه بودن آن است، بنابراین مناسبات داخلی کانونهای شورشی باید از اصول عام تشکیلاتی پیروی کرده تا بتواند مبارزه را پیش ببرد.

۲- خودکفایی:
با الهام و اتکا به اصل «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من»، یک هسته انقلابی و مبارز وارد هر نوع عملی می‌شود که در دستورش قرار می‌گیرد.

یک کانون شورشی باید خودش مسائل متعدد خود را از قبیل مشکلات مالی، یافتن روشهای مناسب ارتباط با مردم، شناخت دشمن و عوامل جاسوس آن در منطقه‌، کسب اطلاعات برای ضربه زدن به دشمن و... را حل کند.

همچنین دارای روابط انسانی فداکارانه، صادقانه و برادرانه و خواهرانه می‌باشد.

۳- پشتوانه سیاسی-ایدئولوژیک-تشکیلاتی:
عنصر تعیین‌کننده این است که کانونهای شورشی در داخل خاک میهن از یک پشتیبانی ارزشمند و بی‌نظیر و تعیین‌کننده برخوردارند که آن‌هم عبارتند از عنصر هدایت‌کننده و رهبری‌کننده که راه را برای کانونهای شورشی ترسیم می‌کند و قدرت آن را دارد که نسل قیام را از سویی در هیأت کانونهای شورشی گردآورد و راه درست را پیش پای آنها بگذارد. از سوی دیگر می‌تواند و باید منبع و منشأء امید، باور، قدرت و شورش علیه نظم موجود باشد. به این ترتیب کانونهای شورشی می‌توانند با ایمان به این‌که سرمایه عظیم ایمان و اراده سرنگونی را دارند، این باور را به توده‌های مظلوم منتقل کنند و آنها را در مسیر قیام رهبری نمایند.

۴- پشتوانه مردمی:
هر ایرانی، ولو این‌که اعضاء کانون شورشی مستقیماًًً آنها را نشناسند، بالقوه و بالفعل یک حامی و کمک‌کار و دوست هستند و افراد بی‌تفاوت بسیار کمتر دیده می‌شود. این یک سرمایه عظیم، مادی و معنوی برای کانونهای شورشی است.

تجربه ‌عملی و واقعیتی که در قیام دیماه رخ داده و همه آن را به‌چشم دیدند در دو کلمه خلاصه می‌شود: قدرت برتر نیروی مردم و ضعف و شکنندگی و آسیب‌پذیری رژیم!

آری با توجه به تجربه بیشتر از نیم‌قرن مبارزه تشکیلاتی و سازماندهانه با ۲دیکتاتوری، مسیر درست، تشکیل تیمها، دسته‌ها و یگانهای ارتش آزادیبخش ملی در راستای هزار اشرف و کانونهای شورشی برای گسترش قیام است. بنابراین باید این عروه‌الوثقی را محکم چسبید و با گسترش کانونهای شورشی و تبدیل آن به دسته‌ها و یکانهای شورشی، نیرو‌های وارفته رژیم را از دور خارج کرده و ضربه نهایی را به رژیم پلید آخوندی وارد کنیم. به‌امید آن‌روز که دور نیست، می‌توان و باید.