بردیا، پسر کوروش
درود بر برادران رزمندهام در سازمان پرافتخار مجاهدین که حامل همه ارزشهای چپگرایانه و عادلانه در سراسر تاریخ نبرد برای نان و عدالت در این میهن غمزدهاند. میهنی با سنتهای عمیقاً انسانی و عادلانه که بهرغم استبداد وحشیانه و متمرکز حاکمان در هر زمان از این تاریخ هیچگاه از نبرد زیر پرچم عدالت اجتماعی شانه خالی نکردهاند.
از بردیا، پسر کورش اول که بهعلت گرایش عدالتطلبانهاش به سوی تودههای مردم و بخشش ۳سال مالیات مردم، توسط اشرافیت هخامنشی به رهبری داریوش برای مباح کردن جان و ریختن خونش، اول لقب بردیای دروغین به او دادند و بعد او را سربهنیست کردند تا مانی و مزدک که بهگفتهٔ تاریخ با ۴۰هزار تن از هوادارانش در باغ انوشیروان سرنگون کاشته شدند. اینها از رزمآوران نان و عدالت پیش از اسلامند. بعد از آمدن اعراب همچنان این نبرد نان و عدالت در ادیان و اشکال دیگر سر برآوردند. از بابک، پسر باذان روغنفروش مزدکی تا رزمآوران اسماعیلی قرمطی در هیأت ابوسعید گناوهای و اسماعیلیان نزاری بهرهبری شیخ حسن صباح و رزم حماسی سربداران خراسان با پیشآهنگان ثابتقدمی مثل شیخ حسن جوری و شیخ خلیفهٔ مازندرانی و عبدالرزاق اصفهانی تا جنبش اعتراضی علیه جناح راست همین جنبش با پیشآهنگی درویش رکنالدین از همین طیف انسانهای فرهیختهاند که برای بسط عدالت اجتماعی(باهمهٔ ابهام و نارساییاش) جانانه جنگیدند و جان باختند. این سنت انسانی پس از این همچنان شعلهور ماند و این دفعه در شکل جنبش حروفیه و رهبر فرزانهاش شخ فضلالله حروفی استرآبادی معروف به حلالخور علیه تیموریان اشغالگر در شیروان وشکی که به کشتن میران شاه تیموری از نوادگان تیمور و کشتار و قتلعام همهٔ حروفیان و شیخ حلالخور انجامید و در نهایت با کشتن(سوزاندن) دخترش فاطمه و ۵۰۰تن از پیروانش پایانی فاجعهبار داشت. این کشتار در انتها با پوستکندن عمادالدین علی نسیمی، شاعر و عارف و داماد شیخ فضلالله در شام، به اوجی جنایتکارانه رسید. و در آخر در قرن بیستم با مرتضی کیوان و سرهنگ سیامک و وارطان و کوچک شوشتری و در آخر با فداییان پاکباز خلق مسعود احمدزاده و بیژن جزنی و خیل فداییان قهرمان بهخاک افتاده همچنان ادامه یافت و در آخر نگین الماس برای این حلقهٔ رنج و خون برای نان و عدالت در محمد آقا و ۲بنیانگذار همرزمش و در سازمان رزم و رنج و عدالت و فدا و ایثار مجاهدین خلق ایران بهبار نشست. این نسل بهخون شستهٔ مجاهد خلق که متمم چند ده قرن برای عدالت اجتماعی است، وارث خون این انسانهای شریف و فرهیخته با هر دین و مذهبی، هستند. بنابراین مجاهد نماد تمام رنج و شکنج انسان ایرانی و رزم آوران پیشآهنگش هستند. با حفظ این گنجینهٔ تاریخی میهنی سنن رنج و خون و عدالتخواهی انسان ایرانی را پاس بداریم. در انتها اگر میخواستم از همهٔ این انسانها پیشرو خصوصاً در قرن بیستم یاد کنم مثنوی هفتاد من کاغذ میشد.
سلام بر خلق
سلام بر آزادی
مهران