تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه تهران به مناسبت روز دانشجو ۱۸آذر
دانشگاههای ایران با همهٔ دانشگاههای دنیا متفاوتند. شاید دنیا این را نداند که معنای یک تظاهرات دانشجویی در ایران چیست.
شاید دنیا نداند که دانشگاههای ایران از همان نخستین دههٔ روی کار آمدن آخوندها مورد شدیدترین سرکوبها قرار گرفته بهگونهای که ۹۰درصد زندانیان دهه ۶۰ را دانشجویان و دانشآموزان تشکیل میدادند.
باید برای دنیا گفت که شدت سرکوب دانشجویان به حدی بوده است که تنها در فهرست اسامی ۲۰هزار شهید مجاهد خلق که از میان ۱۲۰هزار شهید راه آزادی منتشر شده، ۷۳۴تن لیسانسیه علوم، ۴۰۱۰تن فارغالتحصیل و ۳۵۱۰دانشجوی دانشگاهها بودهاند.
دانشگاههای ایران از سال ۱۳۵۹ تا امروز زیر شدیدترین اختناق و عملیات جاسوسی و تفتیش عقیده و بازرسی قرار دارد.
با حاکمیت خمینی در ایران قطب مخالف علم و دانش روی کار آمد و خمینی دانشگاه را دشمن بزرگ خود میدانست و میگفت: «ریشهٔ تمام مصیبتهایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است».(۱۷آذر ۵۹)
از همان زمان او سعی کرد جناح ارتجاعی حوزههای علمیه را بر دانشگاه مسلط کند. نظامیان را به دانشگاه رسوخ دهد. پس از یورش به دانشگاه در سال ۱۳۵۹ زیر عنوان «انقلابفرهنگی» بیش از ۴۶درصد اعضای هیأت علمی دانشگاهها تصفیه و اخراج شدند.(ایران در آیینه آمار، سال ۱۳۶۴)
ولایت فقیه برای تسخیر دانشگاهها، انواع و اقسام نهادهای سرکوب و تفتیش عقاید را برپاکرد. نهادهایی همچون، بسیج دانشجویی، حراست دانشگاه، شورای انقلاب فرهنگی، کمیتهٔ انضباطی گزینش دانشجو و استاد، جهاد دانشگاهی، دفتر نمایندگی نهاد رهبری. سهمیهٔ نهادهای نظامی مثل سپاه و بسیج بخش بزرگی از جای دانشجویان در دانشگاهها را اشغال کرد.
نتیجه این شده است که همین روزها مجید حسینی که استاد و عضو هیات علمی دانشگاه تهران است از سهمیهبندی دانشگاه گلایه کرده و اینطور اعتراف میکند: «رفتم سر کلاس دکترای دانشگاه تهران، از ۹نفر، ۷نفر سهمیه داشتند! در آزمونهای سراسری ۱۹نوع سهمیه هست که در بعضی از حوزههای دانشگاهی ۵۰درصدِ دانشجویان سهمیهایاند».
علاوه بر این رژیم آخوندی دانشگاهها را پولی کرده و فرزندان طبقات پایین از ورود به دانشگاه محرومند.
در این رابطه نیز همان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، مجید حسینی، اعتراف میکند که «۸۵درصد دانشجوهای کشور، بهصورت پولی تحصیل میکنند و بیشتر آنها ثروتمند و از شهرهای بزرگ هستند، در حالی که بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه... فراهم کند».(ایسنا ۱۳آبان ۹۷)
این سیاست از قدیم اجرا شده و ایجاد دانشگاههای موازی تحت نام «دانشگاه آزاد» آن هم با شهریه بسیار بالا، در واقع شکلگیری شرکتهای خصوصی برای غارت دانشجویان بوده است.
آیا حق میدهید که چنین دانشگاه تصفیهشده و تغییر بافت داده شده، و گرانشده و مملو از عناصر امنیتی شده و مهارشده در چنگال عناصر امنیتی و ممانعتشده از ورود فرزندان طبقات محروم جامعه، در هیچ نقطهای از دنیا یافت نمیشود؟
و آیا قبول دارید که همه این اقدامات کثیف برای این بوده که از دانشگاه صدایی علیه حاکمیت موجود برنخیزد؟
اما عجیب این است که خروشهای بسیار شجاعانهای از دانشگاه برخاست.
براستی حرکتها و خروشهای اخیر دانشجویان با شعارهای تیز و تند و غرورانگیزشان وقتی که میگفتند ما فرزند کارگرانیم و کنارشان میمانیم و یا وقتی که شخص ولیفقیه را زیر سؤال میبردند و به محاکمه میکشیدند، نشاندهندهٔ چیست؟
این پدیدهای است که هم مردم ایران هم دانشجویان ایران و هم در سطح دنیا آنها که به امور ایران توجه دارند باید در مورد آن بیاندیشند.
بیاندیشند که آیا این خروشهای آذر دانشجویان ایران، تنها نشاندهندهٔ یک شکست برای سیاستهای سرکوب حاکمیت آخوندها بود؟
یا نه! این نشاندهندهٔ ضدتاریخی بودن حاکمیت موجود است که میخواست دانشگاه را که مرکز دانش و بینش است به سکوت بکشاند. این نشاندهندهٔ حتمیت ناهمخوانی حاکمیت موجود با جامعهٔ ایران است. حاکمیتی که در همهٔ زمینههای زندگی مردم ایران نفرت ایجاد کرده است.
دانشگاههای ایران با همهٔ دانشگاههای دنیا متفاوتند. شاید دنیا این را نداند که معنای یک تظاهرات دانشجویی در ایران چیست.
شاید دنیا نداند که دانشگاههای ایران از همان نخستین دههٔ روی کار آمدن آخوندها مورد شدیدترین سرکوبها قرار گرفته بهگونهای که ۹۰درصد زندانیان دهه ۶۰ را دانشجویان و دانشآموزان تشکیل میدادند.
باید برای دنیا گفت که شدت سرکوب دانشجویان به حدی بوده است که تنها در فهرست اسامی ۲۰هزار شهید مجاهد خلق که از میان ۱۲۰هزار شهید راه آزادی منتشر شده، ۷۳۴تن لیسانسیه علوم، ۴۰۱۰تن فارغالتحصیل و ۳۵۱۰دانشجوی دانشگاهها بودهاند.
دانشگاههای ایران از سال ۱۳۵۹ تا امروز زیر شدیدترین اختناق و عملیات جاسوسی و تفتیش عقیده و بازرسی قرار دارد.
با حاکمیت خمینی در ایران قطب مخالف علم و دانش روی کار آمد و خمینی دانشگاه را دشمن بزرگ خود میدانست و میگفت: «ریشهٔ تمام مصیبتهایی که تاکنون برای بشر پیش آمده از دانشگاهها بوده است».(۱۷آذر ۵۹)
از همان زمان او سعی کرد جناح ارتجاعی حوزههای علمیه را بر دانشگاه مسلط کند. نظامیان را به دانشگاه رسوخ دهد. پس از یورش به دانشگاه در سال ۱۳۵۹ زیر عنوان «انقلابفرهنگی» بیش از ۴۶درصد اعضای هیأت علمی دانشگاهها تصفیه و اخراج شدند.(ایران در آیینه آمار، سال ۱۳۶۴)
ولایت فقیه برای تسخیر دانشگاهها، انواع و اقسام نهادهای سرکوب و تفتیش عقاید را برپاکرد. نهادهایی همچون، بسیج دانشجویی، حراست دانشگاه، شورای انقلاب فرهنگی، کمیتهٔ انضباطی گزینش دانشجو و استاد، جهاد دانشگاهی، دفتر نمایندگی نهاد رهبری. سهمیهٔ نهادهای نظامی مثل سپاه و بسیج بخش بزرگی از جای دانشجویان در دانشگاهها را اشغال کرد.
نتیجه این شده است که همین روزها مجید حسینی که استاد و عضو هیات علمی دانشگاه تهران است از سهمیهبندی دانشگاه گلایه کرده و اینطور اعتراف میکند: «رفتم سر کلاس دکترای دانشگاه تهران، از ۹نفر، ۷نفر سهمیه داشتند! در آزمونهای سراسری ۱۹نوع سهمیه هست که در بعضی از حوزههای دانشگاهی ۵۰درصدِ دانشجویان سهمیهایاند».
علاوه بر این رژیم آخوندی دانشگاهها را پولی کرده و فرزندان طبقات پایین از ورود به دانشگاه محرومند.
در این رابطه نیز همان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، مجید حسینی، اعتراف میکند که «۸۵درصد دانشجوهای کشور، بهصورت پولی تحصیل میکنند و بیشتر آنها ثروتمند و از شهرهای بزرگ هستند، در حالی که بر اساس اصل ۳۰ قانون اساسی، دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه... فراهم کند».(ایسنا ۱۳آبان ۹۷)
این سیاست از قدیم اجرا شده و ایجاد دانشگاههای موازی تحت نام «دانشگاه آزاد» آن هم با شهریه بسیار بالا، در واقع شکلگیری شرکتهای خصوصی برای غارت دانشجویان بوده است.
آیا حق میدهید که چنین دانشگاه تصفیهشده و تغییر بافت داده شده، و گرانشده و مملو از عناصر امنیتی شده و مهارشده در چنگال عناصر امنیتی و ممانعتشده از ورود فرزندان طبقات محروم جامعه، در هیچ نقطهای از دنیا یافت نمیشود؟
و آیا قبول دارید که همه این اقدامات کثیف برای این بوده که از دانشگاه صدایی علیه حاکمیت موجود برنخیزد؟
اما عجیب این است که خروشهای بسیار شجاعانهای از دانشگاه برخاست.
براستی حرکتها و خروشهای اخیر دانشجویان با شعارهای تیز و تند و غرورانگیزشان وقتی که میگفتند ما فرزند کارگرانیم و کنارشان میمانیم و یا وقتی که شخص ولیفقیه را زیر سؤال میبردند و به محاکمه میکشیدند، نشاندهندهٔ چیست؟
این پدیدهای است که هم مردم ایران هم دانشجویان ایران و هم در سطح دنیا آنها که به امور ایران توجه دارند باید در مورد آن بیاندیشند.
بیاندیشند که آیا این خروشهای آذر دانشجویان ایران، تنها نشاندهندهٔ یک شکست برای سیاستهای سرکوب حاکمیت آخوندها بود؟
یا نه! این نشاندهندهٔ ضدتاریخی بودن حاکمیت موجود است که میخواست دانشگاه را که مرکز دانش و بینش است به سکوت بکشاند. این نشاندهندهٔ حتمیت ناهمخوانی حاکمیت موجود با جامعهٔ ایران است. حاکمیتی که در همهٔ زمینههای زندگی مردم ایران نفرت ایجاد کرده است.