۱۳۹۷ آذر ۱۶, جمعه

روحانی و نعل و میخ مذاکره با آمریکا

سخن روز
روحانی در سخنرانی‌های متعددی که در استان سمنان داشت، به شیوهٔ یکی به نعل یکی به میخ موضوع مذاکره با آمریکا را مطرح کرد؛ سؤال این است که این موضوع تا چه اندازه جدی است؟
چه علائمی حاکی از جدیت این موضوع یعنی مذاکره با آمریکا وجود دارد؟




آیا این موضوع با رجزخوانی‌هایی که روحانی در همین سخنرانی داشت که بعضاً مورد اعتراض هم‌باندی‌های خودش هم قرار گرفت، در تناقض نیست؟

و بالاخره شیب رژیم به کدام سمت است؟      به قول خود روحانی تسلیم و ذلت؟      یا پرداخت بهای سنگین ایستادگی؟

 دوراهی سرنوشت!
روحانی در سفر به سمنان حداقل ۶سخنرانی داشت و هدفش از این صحبتها هم عمدتاً گفتاردرمانی و امیددرمانی بود با همان ادعاها و دروغهای مسخره؛ اما در لابلای این حرافی‌ها و روضه‌خوانی‌ها، روی یک موضوع مهم هم انگشت گذاشت و آن هم این است که رژیم بر سر یک دوراهی گیر کرده و در یک جا از صحبتهایش دقیقاً به همین دوراهی که یک راه ذلت و تسلیم است و یک راه ایستادگی و پرداخت بهای آن اشاره کرده است. البته روحانی نمی‌گوید که رژیم گیر کرده، ولی مضمون حرفهایش اگر قطعات مختلف آن را مثل پازل در کنار هم قرار بدهیم این موضوع به‌خوبی روشن می‌شود. مثلاً در یکی از سخنرانیهایش گفت: «ما دو راه بیشتر نداریم، یا باید در برابر آمریکا تسلیم شویم و ادعای نادرست و صحیح آنها را قبول کنیم تا تحریم‌ها برداشته شود و یا باید بایستیم و مقاومت کنیم».

روحانی مشخص کرد که ایستادگی بهای سنگینی دارد و گفت:‌ «البته نمی‌خوام بگم که شرایط ما امروز شرایط مطلوبی هست. اگر ما مدعی هستیم که ما در برابر آمریکا باید بایستیم که باید بایستیم، جنگ زد و خورد هست، جنگ زخمی شدن داره».

یعنی شرایط امروز و بدتر شدن آن را به‌عنوان بهای ایستادگی مطرح کرد. البته آنجا اسمی از مذاکره نیاورد و در مورد این‌که برای عبور از این دو اهی چه کار باید کرد، حرفهای مختلفی زد و در واقع آب را گل‌آلود کرد و حرفهایی را هم برای مصرف پاسدار بسیجی‌ها زد که البته آن حرفها پیامدهایی هم داشت که در این رابطه به او حمله کردند.
 میزان جدیت حرف‌های بسیجی‌پسند روحانی چقدر است؟
روحانی حرفهای بسیجی‌پسندی زد ولی از آن طرف مجموعه علائمی وجود دارد که نشان می‌دهد راه مذاکره را هم کنار نگذاشته. نکته جدید در این حرفها و چه بسا شگرد روحانی این است که تسلیم و مذاکره را در این سخنرانیها مترادف هم به کار نبرده است. و این، نکته ظریف حرف‌های روحانی است.

اینک باید روشن کرد که آن علائمی که دال بر بازنگه‌داشتن راه‌ مذاکره است، کدامند و آیا در حرفهایش به علایم اشارهٔ مشخصی کرده است یا نه؟

 علایم یا چراغ‌زدن‌های روحانی! 
علامت اول همان است که باند خودش هم آن را عمداً برجسته کرده‌اند و آن را با عبارت «شرط روحانی برای مذاکره با آمریکایی‌ها» تیتر کردند.
علامت دوم این است که می‌گوید اعتماد شرط لازم مذاکره با آمریکا نیست و به‌عنوان مستند حرفش، مذاکره با صدام در زمان خمینی را که ۲سال هم ادامه داشت و همین‌طور مذاکرات برجام در عین این‌که می‌گوید به طرف مقابل اعتماد نداشتیم را ذکر می‌کند.
و به این ترتیب این مانع را که خامنه‌ای گفته بود به آمریکا اعتماد نداریم را کنار زده است.

علامت سوم؛ تصریح این نکته بود که در یکی از سخنرانیها گفت: «رؤسای قوا به اتفاق، لوایح چهارگانه مرتبط با پولشویی را تأیید کرده‌اند».
وی گفت: «نباید اجازه دهیم جنجال بیهوده در مورد لوایح FATF راه بیفتد ما به تصویب این لوایح ۴گانه نیاز داریم. باید با پولشویی مبارزه کنیم و راه آن شفافیت است».
چند علامت و چشمک و چراغ دیگر!
روحانی با طرح این سؤال که می‌خواهیم با بانکهای دنیا همکاری کنیم یا نه؟ گفت: «در حال حاضر که آمریکا این همه فشار آورده است، ‌ده‌ها بانک دنیا از کشورهای دوست که با آنها تعامل داریم، به ما اعلام کردند که اگر در اف‌.ای‌.تی‌اف عضو نباشید، نمی‌توانیم همکاری کنیم».
روحانی در سخنرانی دیگری در سمنان با تأکید بر لزوم تصویب FATF تأکید کرد و گفت: «FATF خوب باشد یا بد، زیرساخت و لازمه ارتباط مالی با بانکهای جهانی است و رؤسای قوا به‌اتفاق، لوایح چهارگانه مرتبط با پولشویی را تأیید کرده‌اند؛ راه‌حل مشکلات شفافیت است».
علامت چهارم این‌که روحانی در چنین شرایطی آمده و می‌گوید:‌
«کسی فکر نکند که دولت از پشت پرده کاری انجام می‌دهد؛ دولت هیچ چیزی پشت پرده ندارد و همه تصمیمات مهم سیاست خارجی در شورای عالی امنیت ملی به بحث گذاشته شده و تمام موارد مهم با رهبری معظم انقلاب هماهنگ می‌شود».

روشن است که تمامی این حرفها در تناقض با خط ایستادگی است که در آن روی سکه سخنانش به آن اشاره می‌کند.

 بالاخره روحانی چه می‌خواهد بگوید؟ و رژیم‌شان می‌خواهد چه‌کار کند؟
روحانی در این سخنرانیها به نعل و به میخ زده و این را نشان داده که رژیم در یک دوراهی گیر کرده است که هر چه بیشتر در انتخاب یکی از این دو راه تأخیر کند، بهای سنگین‌تری باید بپرداد. از یک طرف آثار تحریمها شروع به ظاهر شدن کرده و اگر ادامه پیدا کند بهای اقتصادی اجتماعی آن بسیار سنگین است. از طرف دیگر راه تسلیم یا مذاکره هم بهایش را سپاه و کل حاکمیت باید بپردازد که آن هم عواقب خیلی سنگینی برای آخوندها دارد و به‌قول قرآن «فی ریبهم یترددون». واقعیت این است که خامنه‌ای و تمامیت نظامش اکنون مستمراً در شک و تردیدشان بالا و پایین می‌شوند، آن هم با همهٔ پیامدهایی که این تردید و بی‌تصمیمی برای رژیم دارد اما قادر به تصمیم‌گیری نهایی نیستند.