به یقین بروز فاجعه محیط زیستی در حاکمیت غارتگر و فاسد آخوندی ریشه نه در کاهش نزولات آسمانی و یا موقعیت سوق الجیشی فلات ایران دارد، بلکه ماحصل فاکتور مهمی بنام “سوء مدیریت و غارت منابع آبی" کشور از سوی باند های مافیایی حکومت و یا سپاه پاسداران می باشد.
با نگاهی به این روند مخرب بخوبی می توان به روند خشکسالی از دریاچه ارومیه تا دریاچه هامون رسید. خشکسالی گسترده در میان رودخانه ها، تالاب ها و منابع آبی در حالی است که حکومت همواره نقش خود را برای بروز این فاجعه ملی پنهان می نماید.
واقعیت در رژیم غارتگر آخوندی این است که استفاده ابزاری از منابع زیرزمینی، حفر چاههای غیراستاندارد و در ابعاد غیرواقعی، نبود مدیریت آب برای کشاورزان و یا فروش آب شیرین و صادرات آن به کشورهای همجوار برای رسیدن به "دلارهای آبی" تنها نمونههایی کوچکی برای بروز این روند فاجعهآمیز میباشد.
یک گزارش حکومتی در تازهترین نمونه به دلایل خشکسالی دریاچه تاریخی بختگان اعتراف کرده و مینویسد: «دریاچه بختگان در شرق فارس و حوالی شهرستان نیریز واقعشده است، اما وجود سه سد در بالادست تالاب بختگان روی رودخانه «کُر» که منبع اصلی تأمین آب این دریاچه است، موجب خشک شدن کامل این حوضه آبی شده است و سالهاست مردم منطقه را با مشکلات بسیاری مواجه کرده است». ( خبرگزاری حکومتی ایلنا ۲۴ آذر ۱۳۹۷)
در دوران رفسنجانی و از فردای شکست رژیم در جنگ ضد میهنی، حکومت تلاش نمود تا با زدن سدهای غیرمتعارف و بدون هرگونه ارزیابیهای فنی و تخصصی، منابع آبی کشور را در ابعاد غیرقابل توری به یغما ببرد.
بر این منطق بسیاری از سدهایی که احداثشده و یا چاه هائی که حفر گردیدهاند، به این روند فاجعهآمیز ضریب دوچندان زدهاند. نبود بسترهای مناسب، عدم لایروبی رودخانهها، برهم خوردن تعادل در سیستم اکولوژی محیطزیست، تخریب مناطق سبز و گیاهان و درختان در حاشیه رودخانهها و یا زدن پلهای غیر استاندار بر بستر دریاچهها مانند ارومیه، تنها بخشی از سوء مدیریت رژیم آخوندی درزمینهٔ کنترل منابع آبی کشور میباشند.
این گزارش در ادامه به ابعاد و دلایل بروز خشکسالی برای دریاچه بختگان اذعان کرده و با اشاره به نقش مخرب وزارت نیرو در دیکتاتوری ولیفقیه، ادامه میدهد: «با این سدها نه حقی برای رودخانه کر قائل شدند و نه حقابه تالابهای طشک، کمجان و بختگان در نظر گرفته شده است، در حالی که درگذشته و زمانی که سد درود زن ساخته میشد، وزارت نیرو و محیطزیست تفاهم کرده بودند دو میلیون بر ثانیه ورودی آب از رودخانه کر به تالاب بختگان باشد، اما بعدها این تفاهمنامه از سوی وزارت نیرو نادیده گرفته میشود. وزارت نیرو تبدیل به یک دستگاه آب فروش، سدساز و چاهفروش شده است».
بر این اساس اکنون قریب "۱۵۰ روستا" در این منطقه خالی از سکنه شده و کشاورزان آبی برای آشامیدن ندارند. بحران آب در دیگر مناطق کشور نیز به همین منوال است. خشکسالی رودخانههای کارون، ارس، سفیدرود، زایندهرود و یا تالاب گاوخونی، هورالعظیم، تالاب انزلی، تالاب گرگان نمونههای دیگری از سوء مدیریت و غارت آب در رژیم آخوندی میباشند.