سخن روز
روحانی در سفر خود به آذربایجان غربی، روز دوشنبه ۲۸آبان ۹۷ در خوی سخنرانی کرد و تا توانست در شیپور وعدههای دروغ و ادعاهای مسخره دمید و اندر باب وضعیت روبهراه سیاسی و اقتصادی رژیم، بیاثری تحریمها، شکستدادن آمریکا و رضایت و جانفشانی مردم ایران برای این رژیم، داد سخن داد.
دروغهای روحانی و پرسشهایی پیرامون آنها
روحانی در شرایطی اینگونه سخن میگوید که جهان شاهد شرایط انفجاری جامعه بهخصوص در اهواز و شوش است. او در حالی از رضایت مردم ایران دم میزد که ابراز نگرانیهای مهرههای رژیم بخشی ثابت از گزارشهای رسانههای حکومتی شده است! ابراز نگرانیهایی که دروغ بودن سخنان روحانی را ثابت میکنند.
اینک سؤال این است که روحانی با این دروغگوییها چه هدفی را دنبال میکند؟
و بیشتر از این، رژیم چه تمهیداتی برای مقابله با شرایط پس از اعلام تحریمها اندیشیده؟
این تمهیدات تا چه اندازه موفق بوده؟
و در روزها و ماههای آینده رژیم میخواهد چهکار کند؟
محور اصلی حرفهای روحانی چه بود و چه هدفی را دنبال میکرد؟
روشن است که روحانی با آن حرفها میخواهد شرایط را عادی و نرمال جلوه داده و رژیم را مسلط بر اوضاع نشان بدهد.
او بهخصوص روی این نکته خیلی تکیه میکرد که ۱۳آبان آمد و رفت و هیچ اتفاقی نیفتاد! ولی در بیان همین حرفها بهکرات دچار ضدونقیضگویی شد آنچنان که در عرض یک دقیقه بهشدت ضدونقیض گفت.
روحانی اولاً چند بار با بیانهای مختلف تکرار کرد و گفت:
«با تأکید، ما در هیچ شرایطی نخواهیم گذاشت مردم در کالاهای اساسی دچار مشکل عمده بشوند کالاهای اساسی را آنچه در داخل باید تولید شود با همت مردم با ایثار مردم و با کمک مردم تولید خواهیم کرد و آنچه لازم است از خارج وارد کنیم آن را وارد خواهیم کرد».
بعد در جملهٔ بعدی گفت: «درست است تولید مقداری سخت شده است اما در عینحال صادرات میتواند تولید ما را به حرکت در بیاورد، هم در کشاورزی هم در صنعت... در صادرات مواد غذایی میتوانیم صادر کنیم».
تناقض پشت تناقض!
روحانی اول میگوید کالاهای اساسی که لابد منظورش عمدتاً مواد غذایی است وارد میکنیم و بعد میگوید مواد غذایی صادر میکنیم!
واقعیت هم این است که در حال حاضر که مردم بهواقع گرسنهاند و فریاد گرسنهایم گرسنهایم در تظاهرات کارگران تکرار میشود، رژیم مواد غذایی را از سفرهٔ مردم محروم میرباید و برای رسیدن به پولی که آن را صرف سرکوب و ترویسم کند، آنها را به کشورهای دور و نزدیک صادر میکند. روحانی با قساوت و شیادی در همین سخنرانی ابراز خوشحالی کرد که با گرانشدن ارز، صادرات الآن به صرفه است و مردم به صادرات تشویق میشوند. البته مردم اسم مستعار باندهای غارتگر رژیم است.
یا در حالی که همهاش از این صحبت میکند که اوضاع خوب است و روبهراه است، جا بهجا اعتراف میکند که:
«من کاملاً میدانم که شرایط زندگی بر مردم نسبت به ماههای گذشته سختتر شده است قیمت اجناس در مسیر صعودی بوده است... درست است تولید مقداری سخت شده... ما میدانیم شرایط برای ما سختتر شده است اما مسیر پیشرفت هم در بعضی از امور برای ما آسانتر شده است».
علت این همه تناقض؟!
واقعیت این است که رژیم و دولت روحانی از ماهها قبل از شروع تحریمها نقشه کشیدند و یک برنامهریزی شیادانه کردند تا با بالا بردن ساختگی نرخ ارز تا بالاترین حد ممکن و بعد پایین آوردن مقداری از آن نشان دهند که تحریمها بیاثر بوده.
در همین رابطه روزنامه آرمان ۲۶آبان نوشت: «دولت با اتخاذ سیاستهای مختلف تا جایی که توانست زمینههای رشد قیمت ارز و سکه را به وجود آورد تا اولاً اخبار منفی پیش از اجرای تحریمها پیشخور شوند، درثانی تقاضای موجود در بازار در نیمه دوم سال فروکش کند و ثالثا حبابی در بازار بهوجود آورند که قیمتها را حتی از میزان تاثیر تحریمها بالاتر ببرد تا دولت با ترکاندن این حباب پس از تحریمها نشان دهد که اقتصاد ایران وابسته به سایر کشورها نیست. اینها از جمله عواملی هستند که اقتصادی بودن کاهش نرخ ارز و سکه را در چند روز اخیر زیر سؤال میبرد. ضمن اینکه اعدام سلطان سکه، بر شائبه سیاسی بودن روند نزولی بازار دامن میزند».
در واقع با این حرفها میخواستند بگویند دیدید ۱۳آبان نه تنها هیچ اتفاقی نیفتاد بلکه ارز و سکه پایین هم آمد، بگذریم که الآن بر اثر عملکرد واقعیتها دوباره ارز و سکه آهنگ صعودی پیدا کردهاند. چون زیر این شیادبازیها خالی است.
موضوع بهسادگی همان است که روحانی در سخنرانی بازگشایی دانشگاه در ۲۲آبان گفت که آقا این بیمار رو به موت است و فقط امیددرمانی در مورد آن جواب دارد؛ همهٔ حرفهای روحانی همین است بعد از سخنرانی دردانشگاه تهران روحانی دو جلسه با اقتصاددانهای حکومتی و با اساتید دانشگاهی داشت و حرفش با آنها هم همین بود که تبلیغات کنید و در جهت تبلیغات دولت حرکت کنید و این هم البته بر اساس رهنمود خامنهای است که صراحتاً گفت که برای سفید جلوه دادن سیاهیها باید هنر پروپاگاندا را به کار بست.
عبور از بحران با تبلیغات؟
دروغهای روحانی واضحتر از آن است که نیاز باشد در مورد آنها حرفی بزنیم. هشدارها و اظهارات خود مهرهها و ایادی رژیم کافی است. در همان صحبت روحانی با اقتصاددانها یکی از آنها وقتی در مورد اینکه در این جلسه چه گذشت؟ گفت بهتر است خفهخون بگیریم! برای جواب به حرفهای روحانی کافی است که به آنچه که همین روزها در اهواز و شوش و سایر شهرها و مناطق کشور جریان دارد، دقت شود:
روز دوشنبه ۲۸آبان ۹۷ در تهران و اهواز و شوش، کارگران اعتصابی و مردم معترض به مقابل مراکز قوه قضاییه رفتند، تحصن کردند و شعار «مرگ بر حاکم و دولت ستمگر» سردادند!
واقعیتهایی که نمیتوان پنهان کرد!
واقعیت این است که اقتصاد ایران از یکطرف نفتی و متکی بر درآمد نفت است و از طرف دیگر بهقول خودشان یک اقتصاد «وارداتمحور» است یعنی باید نفت به فروش برسد تا کالا بتواند وارد شود. در شرایطی که تحریمها تازه شروع شده، تا همین جا یک میلیون بشکه از صادرات نفت کاسته شده و چشمانداز کاهش باز هم بیشتر است. و این معنایی ندارد جز قطع این دم و بازدم و در نتیجه، خفگی!
روحانی و خامنهای با شامورتی بازی نمیتوانند این واقعیت را وارونه جلوه دهند. نتیجهٔ آن همین شرایط انفجاری است که در سراسر ایران شاهد آن هستیم و چشمانداز این حرکتهای اعتراضی هم بههمپیوستن آنهاست که رژیم اگر بخواهد آن را سرکوب کند، به دست خود بنزین بر این آتش خواهد ریخت