۱۳۹۷ آذر ۱, پنجشنبه

بن‌بست برجام


بهارنيوز
گروه سیاسی: هنگامی که از چند ماه پیش زمزمه‌های پایان حضور ایالات متحده آمریکا جدی‌تر از گذشته به گوش رسید برخی از تحلیلگران سیاسی بر این نکته تاکید داشتند که تصمیم دونالد ترامپ مبنی بر کنار رفتن دولت آمریکا از اجرای برجام به معنای بازگشت به دوران پیش از برجام است و از توافق هسته‌ای در عمل جز پوسته‌ای باقی نخواهد ماند.



برهم خوردگی اقتصاد ایران هم‌زمان با اعلام خروج دولت آمریکا از توافق هسته‌ای میان ایران و گروه موسوم به ۵+۱ یکی از نشانه‌های واضحی بود که می‌شد از آن به این نتیجه رسید که زنگ خطر خروج آمریکا از برجام جدی است و نمی‌توان با تخفیف اهمیت آن از کنارش به سادگی عبور کرد.

افزایش شدید و سریع نرخ ارز و افزایش پنج برابری قیمت دلار دیگر هر بی خبری را هم نسبت به خطر بزرگ و واقعی پیش روی کشور آگاه می‌کرد، خطری واقعی برای سفره و زندگی روزمره مردم. اما ظاهرا تمامی این نشانه‌های واضح تاثیری بر نگاه دولتمردان نداشت و آنان همچون پیش از برجام نه گوشی برای شنیدن صداهای هشدارگونه کارشناسان داشتند و نه توان و علمی برای حل مشکلات بی‌شماری که در زندگی مردم ایجاد شده بود. دستگاه سیاست خارجی دولت اعتدال با ایجاد یک دو راهی خودساخته میان کنار گذاشتن برجام و یا ادامه توافق هسته‌ای با طرف‌های غیرآمریکا گزینه دوم را انتخاب کرد. واقعیت آن است که در چنین دوراهی انتخاب برجام منهای آمریکا انتخابی بد و کنار زدن توافق هسته‌ای انتخابی بدتر از سوی ایران بود اما واقعیت آن است که این دو راهی از اساس اشتباه تعریف شده بود و راهبرد برجامی دولت پس از خروج آمریکا از توافق اشکال اساسی داشت؛ اشکالی که در هنگام مذاکرات هسته‌ای منجر به برجام هم شاهد آن بوده‌ایم.

توضیح بیشتر آنکه دولت ایران چه در زمان مذاکرات هسته‌ای و چه پس از آن، چه در دولت دموکرات‌ها به رهبری باراک اوباما و چه در دولت جمهوری‌خواهان به رهبری دونالد ترامپ اصرار و تمرکزی بیشتر از حد را به موضوع پرونده هسته‌ای اختصاص داده بود. همین تمرکز بیشتر از حد سبب آن شد که پس از به دست آمدن برجام مذاکرات میان ایران و دولت‌های آمریکا و اروپا به یکباره متوقف شده و پس از خروج دولت ترامپ از برجام هم گزینه مذاکره مستقیم برای دست یافتن به توافقی فراتر از برجام از روی میز دیپلمات‌ها کنار گذاشته شد.

اظهارات اخیر سیدعباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه و مذاکره‌گر ارشد ایران در مذاکرات هسته‌ای مبنی بر آنکه کشوری حاضر به میزبانی سازوکار ویژه مالی اروپا موسوم به SPV نشده است به معنای شکست کامل راهبرد حفظ برجام منهای آمریکا است. بر اساس آنچه مسئولان ایرانی بر آن تاکید داشتند مطابق توافقات صورت گرفته با دولت‌های اروپایی، روسیه و چین قرار بر این بوده است که هم‌زمان با بازگشت تحریم‌های نفتی و بانکی شاهد اجرایی شدن سازوکار ویژه مالی اروپا برای حفظ منافع اقتصادی ایران از توافق هسته‌ای باشیم اما آنچه در عمل شاهدش بودیم تنها و تنها یک بیانیه بی خاصیت سیاسی بود که مطلقا هیچ اثر عملی برای کاهش اثرات تحریم‌ها نداشته است.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد که دیگر راهی جز تغییر استراتژی ایران در حوزه سیاست خارجی وجود ندارد. زیرا ادامه این مسیر به معنای آن است که ایران نمی‌تواند از منافع برجام استفاده کند و در چنین شرایطی مقامات ارشد نظام تمایلی به اجرای برجام نخواهند داشت. اما اگر راهبرد سیاست خارجی تغییر کند و به جای دو گانه عبور از برجام و یا حفظ برجام با طرف‌های غیرآمریکایی به گزینه سوم فکر کنیم چطور؟!

با نگاهی به اظهارات مقامات عالی رتبه دولت دونالد ترامپ شاهد آن هستیم که آن‌ها با وجود تاکید بسیار بر افزایش فشارها و کنار گذاشتن برجام بر این نکته هم تاکید داشته‌اند که همواره آماده مذاکره با ایران برای توافق جامع هستند. چه ضرورتی دارد امروز که دیگر راهبرد برجامی نتوانسته است تمام منافع ایران را تامین کند، مسیری که پایان آن بن‌بست است را ادامه دهیم و گزینه‌های تازه‌ای همچون مذاکره برای دست یافتن به “توافق جامع” را روی میز قرار ندهیم؟