سخن روز
طی یکی دو روز اخیر شاهد برخاستن یک موج سیاسی دیپلماتیک دیگر هستیم که هدف و سمت و سوی آن تشدید تحریمها و تشدید و گسترش انزوای سیاسی رژیم است. تا آنجا که یکی از رسانههای باند ولیفقیه از آن بهعنوان توفان خبرهای بد که به مرزهای ایران نزدیک میشود، نام برده است.
گرفتاریهای سیاسی دیپلماتیک رژیم
رئیسجمهور آمریکا طی بیانیهای، رژیم ایران را «اصلیترین کشور حامی تروریسم» توصیف کرد.
وزارت خزانهداری آمریکا با تحریم ۹شخصیت حقیقی و حقوقی در یک شبکه بینالمللی، اعلام کرد رژیم ایران در این شبکه از راه همکاری با شرکتهای روسی میلیونها بشکه نفت در اختیار رژیم سوریه قرار میداد.
مایک پمپئو نیز طی یک کنفرانس مطبوعاتی در این باره اعلام کرد: «آمریکا امروز یک شبکه بینالمللی را که رژیم ایران و روسیه از آنها استفاده میکردند تا میلیونها بشکه نفت به رژیم اسد برسانند، مورد تحریم قرار داد».
نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان مللمتحد نیز در شورای امنیت مللمتحد گفت: «ترور مخالفان سیاسی ایرانی معادل عمر رژیم ایران سابقه دارد». وی افزود: «رفتار شرورانهٔ رژیم ایران تنها یک کشور را هدف قرار نداده بلکه همه ما را هدف قرار میدهد...».
برآوردی از کم و کیف امواج سیاسی ضد رژیم
میخواهیم ببینیم آیا این یک موج گذراست و موجی است که فروکش خواهد کرد یا یک موج رو به صعود است؟
آیا رژیم در حال فرورفتن در گرداب انزوای فزاینده است؟
یا آنطور که روحانی اخیراً هم دوباره تکرار کرد، رژیم از یک موقعیت بیهمتا در دنیا برخوردار است و توانسته آمریکا را منزوی کند؟
واقعیت کدام است؟
و آیا این امواج، مضمون مشترکی دارند؟ و اگر دارند این مضمون مشترک چیست؟
مضمون مشترک امواج ضد رژیم
مضمون مشترک این است که رژیم بزرگترین حامی تروریسم در دنیاست؛
این رژیم تروریسم را در همه جای دنیا اشاعه داده است؛
این رژیم اموال مردم ایران را به غارت میبرد و به حلقوم گروههای مزدور تروریستی خودش میریزد.
این رژیم سرکوبگر مردم ایران است،
این رژیم ناقض حقوقبشر است، جنگافروز است و در سوریه و یمن جنگهای نیابتی را پیش میبرد و باید در همه جا جلوی آن ایستاد و راهها و شریانهایی را که از آن طریق به تروریسم و سرکوب سوخت میرساند، قطع کرد.
بهخصوص در اینجا بایستی به سخنان اخیر نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل اشاره کرد که گفته: «رژیم تهران ثابت کرده کماکان همان گروه آدمکشان غارتگر و خشونتگرای سالهای ۱۹۸۰ میباشد» که این اشارهٔ روشنی به اعدامهای دهه ۶۰ و بهخصوص قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ است.
دفتر نمایندگی ایالات متحده در سازمان ملل نیز اعلام کرد: «دولت ما از مدتها قبل به این نتیجه رسیده است برای اینکه با هر امکانی دولت ایران را ترغیب به ورود در جامعه مسالمتآمیز و مطیع قانون کرد، کار بسیار زیادتری نیاز هست».
موضعگیری یا عمل مشترک؟
سؤالی که اینجا پیش میآید این است که: آیا این موضعگیریها مضمون عملی مشترک هم دارند یا صرفاً موضعگیری هستند؟
البته مادهٔ عملی آن، همین تحریمهاست.
- از یک طرف تحریمهایی که اعلام شده، در حال اثر گذاشتن است و بنا به نوشتهٔ روزنامههای خود رژیم وزیر خارجهٔ انگلستان هم در سفرش به تهران به رژیم هشدار داده بود که این مسیری که شما میروید، دارید یک قحطی مشابه قحطی در زمان جنگ اول جهانی را تدارک میبینید و این واقعیتی است که قبلاً شماری از اقتصاددانهای رژیم هم نسبت به آن هشدار داده بودند.
- از طرف دیگر تقریباً هر روز تحریمهای جدیدی علیه رژیم اعمال میشود مثل همین تحریم ۹فرد و نهاد رژیم که دیروز از جانب وزارت خزانهداری اعلام شد.
بر اثر این تحریمها بهروشنی دیده میشود که نزدیکترین متحدان رژیم هم اعلام کردهاند ناگزیرند با تحریمهای بینالمللی علیه رژیم همسو شوند. از جمله بانک مرکزی عراق به بانکهای این کشور دستور داده که بهخاطر تحریمها از معامله و مراوده با بانکهای ایرانی خودداری کنند.
در لبنان، فرودگاه بیروت اعلام کرده که به هواپیماهای ایرانی سوخت نمیدهد.
ارمنستان هم که روابط خیلی نزدیکی با رژیم داشت، همانطور که در این گزارش هم دیدیم اعلام کرده که روابط بانکی خود با رژیم را قطع میکند.
اینها همه گویای یک انزوای سیاسی و یک محاصرهٔ اقتصادی خفهکننده است.
واژگونهگویی روحانی در شهرستان خوی!
ولی روحانی در سخنرانیای که روز دوشنبه ۲۸آبان ۹۷ در خوی داشت، عکس این را گفت و اظهار داشت که ما توانستیم آمریکا را در تمام دنیا منزوی کنیم.
روحانی از جمله گفت:
«تمام کشورهای جهان و ملتهای جهان با (آمریکا) مخالف هستند، شما جز دو سه تا کشور پیدا کنید کشوری را که حمایت کند از این مسیری که آمریکا انتخاب کرده است حتی اروپاییها که متحد آمریکا هستند حتی اروپاییها... یکصدا از ماه اردیبهشت تا امروز روبهروی آمریکا ایستادهاند و مسیر کاخ سفید را محکوم میکنند... این اولین بار است در تاریخ آمریکا که... تمام دنیا در برابر او میایستند... این افتخار برای سیاست خارجی ماست».
سفر وزیر خارجه انگلستان به تهران و دروغهای روحانی
جدای از این حرفها در عمل هم دیدیم که وزیر خارجهٔ انگلیس هم روز دوشنبه به تهران سفر کرد و مورد پذیرایی قرار گرفت. این تناقض را چگونه میتوان تبیین کرد؟
در این مورد میتوان گفت: تا آنجا که به روحانی برمیگردد، در ادامهٔ همان گفتاردرمانیها و امیددرمانیها از هیچ دروغ و دغلی برای سفید جلوه دادن سیاهیها ابایی ندارد. روحانی گفت:
«ای کاش در سفری که به ارومیه و خوی رفتم یک نفر به من میگفت چرا جنس گران است؟ اگر به من میگفتند خیلی راضیتر بودم؛ اما این بزرگواری و عظمت مردم است که میدانند سخت است، ولی شرایط را که در جنگ اقتصادی و روانی هستیم درک میکنند».
روحانی ادامه داد:
«تمام خیابانهایی که در شهر ارومیه، بیرون شهر ارومیه و شهر خوی عبور کردیم مردم با جان و دل محبت میکردند و زبان قاصر است و نمیتوانم توضیح دهم از لبخند، خوشحالی، بیان، لطف و صفای مردم... یک نفر در ارومیه با صدای بلند صحبت میکرد که فکر کردم گرفتار است و میگوید چرا این مشکل وجود دارد؛ وقتی پرسیدند، گفت که وقت ملاقات با رئیسجمهور میخواهم»!
روحانی بهروشنی و وقاحت تمام، گرانی یعنی بدیهیترین واقعیتی را که مردم بهطور روزمره با تمام وجود احساس میکنند، کتمان میکند، با این اوصاف کدام ناظر و تحلیلگر سیاسی انتظار دارد که این آدم در مورد مذاکرات سیاسی که مثلاً با وزیر خارجهٔ انگلیس پشت درهای بسته برگزار شده، واقعیت را به مردم بگوید؟! اما خوشبختانه این واقعیتها هم بهخاطر شکافها و جنگ و دعوای درون رژیم پنهان نمیماند.
افشای باندی حقایق
بهعنوان مثال، روزنامههای حکومتی در این باره نکاتی نوشتهاند که یکی دو مورد آن برای درک عمق این دجالیت کافی است:
روزنامهٔ وطن امروز ۳۰آبان با اشاره به توفان سهمگینی که علیه رژیم برخاسته مینویسد:
« توفان خبرهای بد، ظاهراً تازه به مرزهای ایران نزدیک شده است! سفر اخیر وزیر خارجه انگلیس به ایران و گزارشی که روزنامه گاردین در این باره منتشر کرده را باید پیشدرآمد این توفان دانست؛ توفانی که ظاهراً این بار نه هستهیی، اقتصاد و موشکها که تمام آنچه با نام ایران - و نه جمهوری اسلامی - میشناسیم را هدف گرفته است».
بعد به اظهارات جرمی هانت وزیر خارجه انگلستان اشاره کرده و مینویسد: «ایران فکر نکند زندانی کردن دوتابعیتیها میتواند اهرمی برای فشار در مذاکرات سیاسی باشد چون قطعاً این رویکرد برای ایران هزینه خواهد داشت؛ برجام یکی از موارد نادری است که ما رویکردی متفاوت با آمریکا داریم و فکر میکنیم برجام توافق خوبی است». با این تفاصیل، شانس با ما یار بوده که این مردک انگلیسی در خاک تهران، به اعضای هیات ایرانی، باز سیلی نزده لااقل»!
بازخورد وعدههای روحانی در مجامع شورشی کشور
ولی روحانی و سایر سردمداران رژیم این حرف را زیاد میزنند که ما در هیچ زمینهای مشکل جدی و بنبست نداریم و چند ماه دیگر هم همهٔ مشکلات حل میشود. این حرفها را چگونه میتوان تبیین کرد؟
جواب این گفتاردرمانیهای مسخره را که به جوک منزجرکننده تبدیل شده، دانشجویان دانشگاه تهران دادند و شعار دادند «گفتاردرمانی و امیددرمانی، نمیخوایم، نمیخوایم»! همانطور که کارگران هفتتپه نیز در شعارهای خود صراحتاً به این دجالبازی آخوندی اشاره کرده و گفتند که امیددرمانی نیاز ندارند!
علت اینکه که با تمامی این اوصاف، باز هم آخوندها به طب سنتی گفتاردرمانی دخیل میبندند خیلی روشن است چرا که هیچ راهحل دیگری ندارند در نتیجه به این حرفها و وارونهگوییها متوسل میشوند، ولی در برابر آن همگان میبینند که حتی در باند خود روحانی هم کارشناسان رژیم مرتب رو در روی خامنهای میگویند و مینویسند که این حرفها را کنار بگذارید تا برویم با آمریکا مستقیماً وارد مذاکره شویم وگرنه کارمان زار است. بهعنوان جدیدترین نمونه از این نوع، حرفهای پزشکیان نایبرئیس مجلس در روزنامهٔ جهان صنعت روز چهارشنبه ۳۰آبان ۹۷ بود: «مسعود پزشکیان، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی در گفتگو با «جهان صنعت»، وقتکشی اروپا را در اجرای تعهداتش به ایران قبول ندارد و معتقد است که اروپا تمام تلاشش را کرده که با ایران همکاری و قوانیناش را اصلاح کند اما این موضوع به این سادگی نیست.
پزشکیان تصریح کرد: ما یک انتظار داریم و یک واقعیت. انتظار ما از اروپا خیلی زیاد است و متأسفأنه بر اساس بایدها برایشان خط و نشان میکشیم. وی تأکید کرد: محدودیتهایی در دیپلماسی و سیاست ما وجود دارد که با خواسته ما همخوانی پیدا نمیکند».
یک واقعیت ساده و روشن
واقعیت این است که رژیم در نقطه حضیض مختصات سیاسی و اقتصادی خودش قرار دارد و تلاش میکند با دروغهای هر چه بزرگتر به سبک گوبلز واقعیتها را وارونه جلوه دهد.