پشیمانی و شرم پس از ارتکاب خیانت و جرم ناخواسته یا دانسته، رهایی از دام شرارت و امکان زندگی شرافتمند برای خطاکار را آسانتر میسازد. آنان که شرم را اما عمداً فروداده و در تار و پود آن تنیده اند، جرم و خیانت را گرچه اغلب در راستای منافع فردی یا خاستگاه فکری جمعی مرتکب میشوند اما آن را با واژه های زیبای انساندوستانه تعریف و در زیر و بم ظرافت آنها میپیچند.
نمیدانم در چنین روزهای ملتهب میهن زخم آجین از جور و ستم ملایان هار، سرکوب فراگیر و فقر نفسگیر از چپاول و جنایات آنان، جاسوسان وطنی و فرنگی را اگر کنار بگذاریم، چه کسی جز عاشقان سینه چاک” ولایی“ و ” شیفتگان تراز نوین همیشگی“ میخواهد اعمال تحریمها و قطع شریان ترور و جنگ افروزی جلادان را اسباب افزایش رنج و محرومیت ملت تعریف نموده و با دلسوزی انساندوستانه برای مردم ایران، در لفاف کلمات زیبا با تقلا به مردم دنیا تفهیم نماید که:
” خام اندیشانه است بپنداریم که نتیجه اعمال این تحریمها دستیابی به حقوق شهروندی و حقوق بشر، بهره مندی از مواهب آزادی و بهبود شرایط زندگی برای ملت ایران است. ملت ایران تنها تاوان این تحریمها را خواهد داد. “
گویی طی چهل سال مماشات که نه تنها تحریمی در کار نبوده بلکه میلیاردها دلار نیز به جیب آخوندان چپاولگر سرازیر شده و با صدور صدها بیانیه، قطعنامه و امثالهم نیز آنان را به رعایت حقوق شهروندان از جمله زنان و عدم اعدام نوجوانان فراخوانده اند، گوش جلادان با یا بی عمامه به این حرفها اصلاً بدهکار بوده یا تاوان توحش آدمخوران را جز مردم ایران با فروش چشم، کلیه، مغز استخوان، جنین و حتی فرزند، کسی دیگر پرداخته است.
و نمیدانم اهالی فرهنگ و کنشگران گرامی؟! که انگار در فقدان مخاطبان ایرانی، فقط مردم جهان را نیوشای خود یافته اند؛ آیا فریاد خشم و کین هموطنان را در داخل میهن هم شنیده اند که پس از اینهمه سال تحمل درد و رنج از جرم و جنون عمامه بر سران و انواع تظاهرات صلحجویانه، اعتراضات مدنی، تحصنهای صلحجویانه صنفی و امثالهم، اما بی نتیجه و جان به لب رسیده اینک با غرور و غرش خشم خود فلک هفت آسمان را سقف شکافته و در شهرها و روستاهای سراسر ایران، بنیان شارلاتانیزم آخوندی، جنگ و کشتار جلادان را یکسر نشانه گرفته و شجاعانه میخروشند که: ” دشمن ما همینجاست، دروغ میگن امریکاست “
گویی طی چهل سال مماشات که نه تنها تحریمی در کار نبوده بلکه میلیاردها دلار نیز به جیب آخوندان چپاولگر سرازیر شده و با صدور صدها بیانیه، قطعنامه و امثالهم نیز آنان را به رعایت حقوق شهروندان از جمله زنان و عدم اعدام نوجوانان فراخوانده اند، گوش جلادان با یا بی عمامه به این حرفها اصلاً بدهکار بوده یا تاوان توحش آدمخوران را جز مردم ایران با فروش چشم، کلیه، مغز استخوان، جنین و حتی فرزند، کسی دیگر پرداخته است.
و نمیدانم اهالی فرهنگ و کنشگران گرامی؟! که انگار در فقدان مخاطبان ایرانی، فقط مردم جهان را نیوشای خود یافته اند؛ آیا فریاد خشم و کین هموطنان را در داخل میهن هم شنیده اند که پس از اینهمه سال تحمل درد و رنج از جرم و جنون عمامه بر سران و انواع تظاهرات صلحجویانه، اعتراضات مدنی، تحصنهای صلحجویانه صنفی و امثالهم، اما بی نتیجه و جان به لب رسیده اینک با غرور و غرش خشم خود فلک هفت آسمان را سقف شکافته و در شهرها و روستاهای سراسر ایران، بنیان شارلاتانیزم آخوندی، جنگ و کشتار جلادان را یکسر نشانه گرفته و شجاعانه میخروشند که: ” دشمن ما همینجاست، دروغ میگن امریکاست “