هر قدر وضعیت اقتصادی وخیمتر و شرایط اجتماعی انفجاریتر میشود، به همان میزان ادعاهای خامنهای و روحانی در مورد اقتدار نظام، خوبی اوضاع و اینکه اصلاً تحریمها به نفع رژیم شده و دشمنان در حال افول و زوال و نابودیاند، بیشتر و غلیظتر میشود. ادعاهای روحانی در همین زمینه آنچنان رسوا است که حتی اعضای دولت خودش هم نمیتونند تأیید کنند و صدای اعتراض مهرهها و رسانههای باند خودش را هم در میآورد.
روز یکشنبه ۴آذر روحانی در دیدار با وزیران دولت و عدهیی از اعضای مجلس ادعا کرد که تورم در ماه گذشته به یکسوم رسیده؛ باور اینکه روحانی این حرف را جلو دوربین تلویزیون گفته باشد، سخت است. وی در اظهاراتی که از تلویزیون رژیم نیز پخش شد گفت: «خبر خوش این است که تورم یک ماهه در آبان نسبت به ماههای قبل یکسوم شد. پیشبینی هم این بود که باید از ماه آبان تورم بهتدریج سیر نزولی طی کند».
ادعای یکسوم شدن تورم دروغ محض است.
دروغ بودن ادعای روحانی در مورد کاهش نرخ تورم در آبان
آخوند روحانی برای اینکه بتواند چنین دروغ آشکاری را بر زبان بیاورد ناچار شده حرفی چندپهلو بزند و بگوید «تورم یک ماهه در آبان نسبت به ماههای قبل یکسوم شد». در این ادعا معلوم نیست تورم نسبت به کدام ماه یکسوم شده است. چون نرخ تورم را یا بر اساس «نقطه به نقطه» اعلام میکنند؛ یا بهعنوان «تورم ۱۲ماهه» عنوان میکنند یا تورم ماهانه.
تورم نقطه به نقطه نشاندهنده میزان افزایش هزینهها برای خرید یک «مجموعه کالا و خدمات یکسان» نسبت به زمان مشابه در سال گذشته است. نرخ تورم ۱۲ماهه که به آن تورم سالیانه نیز میگویند با محاسبه متوسط هزینهها در ۱۲ماه منتهی به ماه مشخص و مقایسه آن با متوسط هزینهها در همان مقطع زمانی در سال قبل است. تورم ماهانه هم نرخ تورم منتهی به هر ماه است و از محاسبه درصد تغییر متوسط شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در ۱۲ماه منتهی به هر ماه مورد نظر نسبت به دوره مشابه قبل به دست میآید. این ارقام را هم بانک مرکزی رژیم و هم مرکز و هم بسیاری از مراجع اقتصادی دیگر منتشر میکنند و در آمار منتشر شده از جانب هیچکدام از مراجع چنین ادعایی که روحانی کرد به چشم نمیخورد. مثلاً بانک مرکزی رژیم اعلام کرده است که نرخ تورم ماهانه در آبان ۱۸.۴درصد بوده است و در مهر ۱۵.۹ و در شهریورماه ۱۳.۵ و در مرداد ۱۱.۵درصد. ملاحظه میکنید هیچکدام از این ارقام رسمی که همیشه هم با رقمسازیهای آخوندی تلاش میکنند ابعاد واقعی تورم در آنها برملا نشود چنین ادعایی را که روحانی کرده است نشان نمیدهند.
در مورد تورم نقطه به نقطه و تورم سالیانه(در ۱۲ماه منتهی به آبان) هم خوب است به ارقام ارائه شده از مرکز آمار رژیم اشاره کنیم. این مرکز گزارش کرده است:
نرخ تورم در آبان ۹۷ نسبت به ماه گذشته افزایش داشته است. این مرکز نرخ تورم نقطه به نقطه در آبانماه را ۳۴.۵درصد اعلام کرد که نسبت به تورم نقطه به نقطه در مهرماه گذشته ۲.۶درصد رشد داشته است.
همین مرکز نرخ تورم ۱۲ماهه در پایان آبانماه ۱۳۹۷ را ۱۵.۶درصد اعلام کرده است که آن هم نسبت به میزان محاسبه شده در ماه گذشته ۲.۲واحد افزایش داشته است.
بنابراین نه تورم ماهانه، نه تورم نقطه به نقطه و نه تورم سالیانه حتی بر اساس آمار رسمی رژیم حاکی از کاهش نرخ تورم آنگونه که روحانی ادعا میکند نیست.
اظهارات سایر منابع حکومتی نیز وضعیتی خلاف آنچه روحانی گفت را نشان میدهند.
سایت حکومتی ساعت۲۴ که از قضا در طیف باند روحانی و اصلاحطلبان قرار دارد، روز یکشنبه ۴آذر از نرخ تورم ۳۷درصدی و افزایش ۵۶درصدی گروه خوراکیها خبر داده و مینویسد: «رشد افسارگسیخته قیمتها در اقتصاد ایران، قدرت خرید بخش اعظم خانوارهای جامعه را با چالش عمدهای در تأمین مخارج معیشتی مواجه کرده است. تازهترین آمار بانک مرکزی از شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی تا پایان مهرماه سال جاری نشان میدهد که خیز تورمی از نخستین ماه سال شروع شده و با گذشت هفتمین ماه سال نیز کماکان به رشد قیمتی خود در اقتصاد ادامه میدهد».
این رسانهٔ حکومتی سپس به افزایش قیمت شماری از اقلام مواد غذایی اشاره کرده که برخی از آنها از این قرار است:
- قیمت یک نان سنگک از ۸۰۰تومان به ۱۲۰۰تومان رسیده، یعنی ۵۰درصد گرانتر شده است.
- یک کیلو برنج خارجی ۸۷۰۰تومان با ۵١درصد افزایش قیمت،
- یک کیلو سیبزمینی ۳۵۰۰تومان با ١۰۶درصد افزایش قیمت،
- یک کیلو ربگوجهفرنگی ۱۷۲۰۰تومان با ۲۲۸درصد افزایش قیمت،
- یک کیلو خیار ۳۱۰۰تومان با ۴۷درصد افزایش قیمت،
- یک کیلو گوجهفرنگی ۴۴۰۰تومان با ١۴۷درصد افزایش قیمت».
اظهارات کارشناسان حکومتی در مورد نرخ تورم نیز ادعای دروغ روحانی در مورد کاهش تورم را بیشازپیش رسوا میکند. حسین راغفر، یکی از اقتصاددانان حکومتی، گفته است نرخ تورم در مهرماه گذشته به ۵۰درصد رسید و تا پایان سال به ۸٠ تا ۹٠درصد بالغ خواهد شد.
ادعای کاهش تورم در آبان تا یکسوم «ماههای گذشته» را باید دروغ محضی دانست که آخوند روحانی در چارچوب شگردی که خودش اسمش را «امیددرمانی» گذاشته است، این روزها بهعنوان وظیفه اصلی رئیسجمهور آخوندها به آن مشغول است.
هدف رژیم از تکرار پیوسته ادعاهای دروغ چیست؟
هم روحانی و هم خامنهای نسبت به پیش بردن سیاست «امیددرمانی» بیشکاف هستند و برآنند که آن را به هر قیمتی به پیش ببرند. در این شگرد مهم نیست ادعاهایشان چقدر رسوا و مفتضح باشند بلکه هدف همان است که خامنهای در تیرماه گذشته آن را «هنر پروپاگاندا سفید خواندن سیاه» مینامید. در ۶تیرماه خامنهای در جمعی از عوامل حکومتی گفت: «امروز در دنیا با پروپاگاندا و تبلیغات سیاه را سفید جلوه میدهند... شما هم باید با تبلیغات هنرمندانه و بهکارگرفتن یک تیم قوی همین کار را بکنید».
حرفهای روحانی که رژیم را به بیمار رو به مرگی تشبیه میکرد که باید به آن امید داد و صراحتاً میگفت شاید گفتاردرمانی راهحل نباشد اما امیددرمانی راهحل است هنوز همه به یاد داریم.
هدف از این تکرار این قبیل ادعاهای رسوا ۲چیز است:
اول اینکه با دروغهای گوبلزی سیاه «هنرمندانه» سفید نشان داده شود. مخاطب این حرفها هم نه مردم که با گوشت و پوست خود شرایط دهشتناک اقتصادی را حس میکنند و اقشار محروم آن را در سفره خالی خود و پیکرهای نحیف و بیمار عزیران خود میبینند؛ بلکه مخاطب عوامل روحیهباخته رژیم هستند که باید به آنها نشان داد که نظام هیچ «بنبستی» ندارد تا آنها در صحنه سرکوب و جنایت باقی بمانند و رژیم اهرم اصلی بقای خود را که سرکوب است از دست ندهد.
هدف دوم هم همان است که پیش از آن باز خامنهای با صراحت گفته بود و عوامل رژیم را برحذر داشته بود که اجازه ندهند مردم از واقعیتها مطلع شوند تا «نگران و مضطرب نشوند» تا رژیم بتواند دفعالوقت بکند و این ستون به آن ستون را به امید فرجی طی کند.
گوشهای از بحرانهای گریبانگیر اقتصادی و اجتماعی رژیم
واقعیت این است که رژیم در مواجه به بحرانهای هولناک اقتصادی و اجتماعی که گریبان او را رها نمیکنند هیچ راهحلی ندارد. ادعاهای خامنهای و روحانی هیچ سیاست و راهحلی برای هیچکدام از بحرانهای رژیم در بر ندارد. این بحرانها را سران، کارگزاران و کارشناسان رژیم بارها عنوان کردهاند و از آنها گاه با عنوان «ابرچالش» و گاه با عنوان انواع و اقسام «سونامی»ها، مثل «سونامی فقر»، «سونامی بیکاری»، «سونامی فساد» و... نام بردهاند. اگر اعترافاتی که منابع حکومتی طی روزهای اخیر با اوجگیری بحران در جامعه کارگری ایران به زبان آوردهاند را مرور کنید گوشهیی از این بحرانها آشکار میشود:
- در زمینه انهدام تولید و صنایع:
مازیار بیگلو، دبیر انجمن قطعهسازان ایران: «در ه۷ماه ابتدای سال جاری دستکم صدهزار کارگر قطعهساز بیکار شدهاند و علت اصلی آن کاهش تیراژ تولید و عدم دسترسی این صنایع به مواد اولیه بوده است. با ادامه روند کنونی احتمال بیکاری نیمی از ۸۰۰هزار کارگر شاغل این بخش منتفی نیست».
حسین راغفر، پژوهشگر اقتصادی، در گفتگو با خبرگزاری حکومتی ایلنا در ۵آذر به فروپاشی بخش تولید و نابودی بیش از یک میلیون و صدهزار شغل تنها در بخش صنایع خودروسازی و فلزات اشاره کرد و گفت: «در ماههای آینده تا حدودی فروپاشی بخش تولید را خواهیم داشت. خیلی از تولیدکنندگان مجبور به تعطیلی واحدهای خود خواهند شد و بهنظر من بزرگترین میزان بیکاری و گسترش آن را شاهد خواهیم بود».
- تخریب کشاورزی:
این روزها شاهد اعتراض کشاورزان شرق اصفهان هستیم که در اعتراض خود به غارت آب کشاورزی خود توسط باندهای دزد رژیم با نیروهای سرکوب رژیم درگیر شدهاند. عوامل رژیم اعتراف کرده بودند که زندانهای اصفهان پر است از کشاورزانی که بهدلیل اینکه نتوانستهاند بر اثر بیآبی محصول به دست بیاورند و دیون خود را به ارگانهای رنگ و وارنگ چپاولگر آخوندی پرداخت کنند در زندان هستند. واقعیت این است که یک قلم رژیم تبهکار آخوندی بدون داشتن هر گونه طرح و برنامه برای جلوگیری یا کاهشبحران آب، همچنان با ادامه دادن به سیاستهای خانمانبربادده باندهای غارتگر آب، کشاورزی را با ابعاد تخریبی بزرگ مواجه کرده است. خبرگزاری حکومتی ایسنا ۹اسفند ۹۶ تحت عنوان ۹۷درصد کشور گرفتار خشکسالی است بهنقل از یکی از کارگزاران حکومتی چنین اعتراف میکند: «بخشهای وسیعی از استانهای خوزستان، ایلام، بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، سیستان و بلوچستان، خراساًن جنوبی،خراساًن رضوی و خراسان شمالی، اصفهان، مرکزی، زنجان با خشکسالی بسیار شدید دست و پنجه نرم میکنند».
- بیکاری:
بیکاری یکی دیگر از این بحرانهای دهشتناک است. یکی از کارشناسان رژیم روز ۵آذر در گفتگو با یک سایت حکومتی به نام ساعت ۲۴ نرخ واقعی بیکاری را در ایران ۴۵درصد عنوان کرد. او تأکید کرد که آمار و ارقامی که منابع رسمی رژیم برای بیکاری ارائه میکنند واقعیت را منعکس نمیکند چرا که در این آمار هر کسی که هفتهیی یک ساعت کار کرده باشد و یا دانشجویان و محصلان همه بهعنوان شاغل در نظر گرفته میشوند و همچنین افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوار خود که با وی نسبت خویشاوندی دارند، کار میکنند و حتی سربازان وظیفه نیروهای نظامی همه را شاغل محسوب کردهاند و اگر این رقمسازیهای جعلی را کنار بگذاریم خواهیم دید که نرخ بیکاری واقعی که بر اساس معیار ایجاد درآمد برای افراد محاسبه شود، در حالت خوشبینانه بالای ۴۵درصد بهعنوان جمعیت بیکار در نظر گرفته خواهد شد. عوامل رژیم از بیکاری بهعنوان «سونامی» اسم میبرند و یا میگویند «ابرچالش بیکاری».
- ورشکستگی بانکها
حسین راغفر، کارشناس اقتصادی رژیم، به وضعیت ورشکستگی بانکها اینطور اعتراف میکند: «بانکها توان ایستادن روی پای خود را ندارد. در واقع آنچه در حال اتفاق افتادن است، نجات نظام بانکی از جیب مردم و به هزینه مردم است. آیا از نظامی که ورشکسته است و با حمایت دولت سرپاست میتوان انتظار حمایت از تولید را داشت»؟!
این فهرست را میتوان همچنان ادامه داد، از بحران محیطزیست تا ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، از «سونامی فقر» تا «سونامی فساد» و...
انهدام تولید ویژگی اقتصاد آخوندی
باندهای چپاولگر رژیم از یک چرخه اقتصادی مشخص ارتزاق کرده و سودهای نجومی به جیب میزنند. این چرخه فروش نفت و هزینه کردن درآمدهای آن برای واردات است. باندهای مافیایی حاکم از این طریق سودهای کلان میلیاردی به جیب میزنند که خودشان اعتراف میکنند سود صددرصدی است. در حالی که تمامی کشورهای صنعتی یا کشورهای پیشرفته سود حاصل از تولید چیزی بین ۶ تا ۹درصد است. بنابراین به قیمت انهدام تولید آخوندهای حاکم جیبهای خود را پر کردهاند.