۱۳۹۷ شهریور ۱, پنجشنبه

مذاکره کردن یا نکردن؛ مسأله این نیست!

سخن روز 

خامنه‌ای روز دوشنبه ۲۲مرداد صراحتاً تأکید کرد با آمریکا مذاکره نخواهد کرد و حتی گفت به فرض محال هم که با آمریکا مذاکره کند با دولت فعلی مذاکره نخواهد کرد. انتظار این بود که این تأکید خامنه‌ای آن هم پس از مدتها به نعل و به میخ زدن،‌ آتش اختلاف باندهای درون رژیم بر سر مذاکره کردن یا نکردن با آمریکا را برای چندی فروبنشاند. اما یک هفته پس از این سخنرانی آنچه که در همین روزهای اخیر در مطبوعات حکومتی و در مواضع مهره‌های حکومتی به چشم می‌خورد نشان می‌دهد که این موضع خامنه‌ای چه از جانب باند خودش و چه از جانب باند مقابل به چالش کشیده شده است.


ادامه کشمکش باندها بر سر مذاکره به‌رغم حرفهای خامنه‌ای
روحانی به فاصله ۲روز بعد از خامنه‌ای آمریکا را خطاب قرار داد که پل مذاکره را بازسازی کند. از جانب دیگر آخوند مصباح یزدی از باند خامنه‌ای با طعنه به او که گفته بود اشتباه کرده که در برجام اجازه مذاکره با آمریکا را داده بود از ولی‌فقیه ارتجاع خواست «استغفار» کند و «غلط کردم» بگوید. رسانه‌های حکومتی نیز هنوز از موافقان و مخالفان مذاکره گزارش می‌دهند و دلائل هر کدام را بیان می‌کنند. جهان صنعت حرف‌های خامنه‌ای را «جوسازی‌های تبلیغاتی و ایدئولوژیکی»‌ توصیف می‌کند که «توان بلند‌مدتی برای ماندگاری نخواهند داشت‌»!
باند خامنه‌ای(باند رسالت) هم می‌گوید: «یک جریان سیاسی با شایعه‌پراکنی و توهم بازگشت سایه جنگ کاسبی می‌کند... آنها که به مذاکره مجدد فکر می‌کنند در رویا زندگی می‌کنند».
متقابلاً باند روحانی هم باند رقیب را کاسبان تحریم می‌نامند که نان‌شان در ادامهٔ وضع موجود و در تحریم است.
در هیچ‌ کدام از این نمونه‌ها و انبوه مواضع مشابه‌، کمترین نشانی از تأثیر حرفهای خامنه‌ای به چشم نمی‌خورد.

شدیدتر شدن حملات به دولت روحانی به‌رغم حمایت خامنه‌ای از این دولت 
حرفهای خامنه‌ای در مورد این‌که باید در رژیم وحدت وجود داشته باشه و نباید دولت روحانی مورد تخطئه قرار بگیرد هم دچار همین سرنوشت شده است. این روزها صحبت از استیضاح وزیر راه آخوند روحانی است. رسانه‌های حکومتی همچنین از استیضاح وزیر اقتصاد آخوند روحانی در تاریخ ۴شهریور خبر داده‌اند و روحانی خودش نیز باید روز ۷شهریور در مجلس حاضر شده و به سؤالات جواب بدهد. حملات دلواپسان در رسانه‌های حکومتی نیز علیه روحانی کما فی‌السابق در جریان است و روزنامه‌های باند روحانی نیز کماکان به حمله به باند خامنه‌ای مشغولند.
کیهان خامنه‌ای روز ۲۹مرداد دولت روحانی را به زیر سؤال کشید و از دولت خواست در مورد «ده‌ها میلیارد دلار» که این دولت تلف کرده است توضیح دهد. کیهان نوشت: «در حالی که دولت در سیاستهای گذشته و امروز ارزی کشور نقش اصلی را داشته است آقای جهانگیری از تلف شدن دهها میلیارد دلار سخن می‌گوید بی‌آن که پاسخ دهد در این میان مسئولان کجا بوده‌اند».
متقابلاً در روزنامه‌ حکومتی آرمان وابسته به باند روحانی یک کارشناس اقتصادی همین باند در اشاره به وضعیت اقتصادی آدرس باند ولی‌فقیه و سپاه پاسداران را می‌دهد و می‌گوید:‌ «ناهنجاری‌های موجود محصول نابسامانی‌های اقتصاد در ۳دهه بعد از جنگ است... این شرایط مافیاهای قدرت و ثروتی را ایجاد کرده است که همان‌ها هم امروز برندگان این اقتصاد پرهرج و مرج هستند و متأسفانه بعضاً در حوزه تصمیم‌گیری‌های اساسی در کشور هم قرار دارند».

اوج حملات باند خامنه‌ای به روحانی و تهدید جانی او 
یکی از نمودها آشکار اوج‌گیری بی‌سابقه بحران درونی رژیم تجمعی است که روز پنجشنبه ۲۵مرداد یعنی ۳روز بعد از سخنرانی خامنه‌ای مبنی بر این‌که هر کسی خواستار برکناری دولت روحانی باشد در نقشه دشمن کار می‌کند، در مدرسه فیضیه قم برگزار شد. در این جلسه چند تن از سرکردگان پاسداران حضور داشتند و حتی در آن سخنرانی کردند. در این تجمع که کیهان خامنه‌ای هم در صفحه اول خود با عکس و تفصیلات به آن انعکاس داد یک گروه علناً شعار دادند و پلاکارد بلند کردند که:‌ «ای آن که مذاکره شعارت... استخر فرح در انتظارت» که با توجه به مردن رفسنجانی در استخر فرح این شعار تهدید روحانی به کشتن معنی می‌دهد.
علی مطهری، نایب‌رئیس مجلس آخوندی، در یادداشتی نوشت: «یکی از شعارهایی که روی تابلو حمل می‌شد، این بود: ای آن که مذاکره شعارت/ استخر فرح در انتظارت... در واقع مفهوم این شعار این است که آقای رئیس‌جمهور، ما همان‌طور که سر آقای هاشمی را زیر آب کردیم سر تو را هم زیر آب خواهیم کرد».
به‌دنبال این جلسه آخوند مکارم از مراجع حکومتی با انتشار بیانیه‌یی این حادثه را یک «فاجعه به تمام معنا» توصیف کرد و تأکید کرد:‌ «مسئولان سپاه نیز باید روشن کنند آیا با اجازه آنها گروهی از سپاهیان در این برنامه شرکت داشته‌اند یا خیر».
این جنجال سپاه پاسداران با صدور بیانیه‌یی هر گونه شراکت در برگزاری این جلسه و شعارهای آن را تکذیب کرد.

بی‌اثر بودن سخنرانی خامنه‌ای در بحرانی درونی رژیم
این وضعیت روشن می‌کند بحران درونی رژیم بسیار عمیق‌تر و ریشه‌دارتر از آن چیزی است که با یک سخنرانی خامنه‌ای مهار شود یا شعله‌اش پایین کشیده شود.
عمق بحران درونی رژیم وقتی بیشتر آشکار می‌شود که به شرایط بسیار خطیری که حکومت آخوندی در آن قرار دارد توجه شود.
رژیم آخوندی چه برای مقابله با جو انفجاری جامعه و چه برای مقابله با انزوای منطقه‌یی و جهانی به‌شدت نیاز به نمایش وحدت دارد. این نیازی است که همه باندهای رژیم نیز در مورد آن توافق دارند. ولی واقعیتها چنان سرسخت است که این فهم و حتی اراده برای تخفیف تضادها و حرکت به سمت وحدت نمی‌تواند روی آن تأثیر تعیین‌کننده‌یی بگذارد. چه بسا خامنه‌ای تحت تأثیر اجبارات و واقعیتهای اقتصادی و سیاسی مثل برجام زمانی ناچار شود کوتاه بیاید و پشت میز مذاکره قرار بگیرد، اما دلواپسان حتی در آن شرایط هم کوتاه نخواهند آمد (مثل برجام) و خامنه‌ای هم نمی‌تواند نسبت به آنها که ستون اصلی نگهدارنده ولایتش هستند بی‌تفاوت باشد. کما این‌که یکی از مهره‌های اصلاح‌طلب به نام زیدآبادی گفته است که اگر نظام تصمیم به مذاکره بگیرد باید حداقل یک سال را صرف قانع کردن این نیروها بکند. عبارت او این است:‌
«اگر بحث مذاکره مطرح شود، باید تا یک‌سال دیگر فضا را آماده کنند بعد مذاکره کرد اما مشکل اینجاست که تا یک‌سال دیگر تحریم‌ها آسیب‌های زیادی به‌بار خواهد آورد. در حال حاضر به تصمیمی فوری و آنی نیاز است اما فعلاً شرایط آن مهیا نیست».

مذاکره کردن یا نکردن؛ سرنوشت نهایی رژیم را تغییر نمی‌دهد! 
خامنه‌ای به دلایل ضعف خودش و بحران‌زدگی رژیم در حال حاضر قادر نیست سیاستهای مورد اختلاف در رژیم از جمله مسأله مذاکره را قاطعانه به یک سمت ببرد و بنا‌ به برخی گزارشها گویا هدفش این است که با دفع‌الوقت این شرایط را از سر بگذراند که از جایی که معلوم نیست از کجا فرجی حاصل شود. خامنه‌ای تنها در یک صورت می‌تواند یک تصمیم قاطع بگیرد و آن هم این است که بتواند قیام را خاموش کند و مقاومت ایران را از جلوی راه بردارد. هم‌چون خمینی که برای عبور از شرایط زهر آتش‌بس دست به‌ قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی زد. اما روشن است که آن شرایط و آن تعادل‌قوا با حال حاضر زمین تا آسمان متفاوت است و این قیام مردم ایران و مقاومت ایران است که ابتکارعمل را به دست دارد و نفس رژیم را به شماره انداخته است.
بنابراین از نظر مقاومت ایران رفتن یا نرفتن رژیم پای میز مذاکره با آمریکا قادر به تغییر سرنوشت نهایی رژیم آخوندی نیست. سرنوشت رژیم آخوندی با مذاکره یا بی‌مذاکره، سرنگونی به دست قیام مردم ایران و فرزندان مجاهد و مبارزش در کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت است.
یکی از کارشناسان رژیم به نام بهشتی‌پور هم این چشم‌انداز را از زاویه خود رژیم این طور بیان کرده است:
«در حال حاضر که کشور بدون هماهنگی عمل می‌کند، مضافا وضعیت نابه‌سامان اقتصادی و اجتماعی کشور و عدم نظارت شرایطی را به‌وجود آورده که حتی وزارت‌خانه‌های دولت هم با هم هماهنگ نیستند. در این شرایط چگونه می‌توان با آمریکا مذاکره کرد. بر فرض هم که مذاکره شد، چه دستاوردی برای ما خواهد داشت».
بنابراین عنصر تعیین‌کننده مسأله ایران، قیام و مقاومت سازمان‌یافته ایران است و رژیم هر تصمیمی بگیرد هم به ملاحظه همین پارامتر است.