۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

یادداشتی از زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند ـ ایران سوریه نمی شود


زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند
از دیماه ۹۶ که سرآغاز پیوند خوردن اعتراضات مردمی و کانونهای شورشی قیام شکل گرفته؛ رژیم ضدبشری آخوندی شروع مرحله سرنگونی‌اش را با تمام وجودش احساس کرد.

تمامی دم و دنبالچه‌های ریز و درشتش را جهت به تعویق انداختن لحظه سرنگونی بسیج کرده و در این بین از هیچ امکانی صرفنظر ننمود. از لابی‌های مختلف خارجی گرفته تا مأموران و اپوزیسیون خارج نشین و در نهایت دست به کار شدن برای عملیات تروریستی در خارج از کشور برای ضربه زدن به تنها ارگان سازمان‌یافته یعنی شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران که خوشبختانه و در کمال هوشیاری این نقشه پلید آخوندهای ضدبشر و پدرخوانده تروریزم دولتی با شکست روبه‌رو گردید.
پس لرزه‌های این عمل جنایتکارانه با شدتی بیش از حد تصور به سوی آخوندهای قرون‌وسطایی بازگشته که خود این موضوع به یکی از مواردی تبدیل شد که در جهت تسهیل و تسریع سرنگونی رژیم و همچنین فتنه‌های سیاست کثیف و ننگ آلوده مماشات در جبهه استعمار می‌انجامد.
اما در داخل کشور و در حالی که ترس از سرنگونی تمامی عوامل رژیم اعم از اصول‌گرا؛ اعتدالی؛ اصلاحاتی را فراگرفته؛ به‌رغم انواع اختلافات باندی؛ (البته به‌علت نوع و میزان سهم از دزدی و چپاول مردم) همه دست در دست همدیگر متحد جهت سرکوب قیام های مردم و کانونهای شورشی قیام در یک جبهه قرار گرفته‌اند.

از دیماه ۹۶ تا مدتی قبل؛ از جانب افراد دست چندم از پروژه‌ای به نام سوری سازی دشمنان در ایران نام می‌بردند و تقریباً از ابتدای مرداد ماه تلویزیون ولی‌فقیه ارتجاع به کرات به این موضوع اشاره می‌کند و سعی می‌نماید بدین وسیله با احساسات مردم تحت ستم و به‌ گروگان‌گرفته‌ شده توسط رژیم آخوندی بازی نماید. لذا جهت یادآوری ضروری است که ذکر شود:
اولاً. مردم آگاه ایران‌زمین بارها و در جای جای میهن عزیز از اصفهان؛ رامهرمز؛ اهواز؛ خرمشهر اراک؛ تهران و…. فریاد برآورده‌اند که دشمن ما همین‌جاست دروغ میگن آمریکاست و بدین ترتیب گفته شده که بزرگترین و اولین دشمن ایران و ایرانی همانا آخوندهای حاکم هستند.

ثانیاً. برای این‌که چرا ایران سوریه نخواهد شد می‌توان به دو علت عمده آن اشاره نمود که وجود آلترناتیو آگاه و پویا از آنجایی که هیچ کار و عملی به‌صورت خود به خودی به انجام و هدف والای خود نمی‌رسد و برای این‌که رژیم دیکتاتوری و ضدبشری رژیم دیکتاتوری و ضدبشری را بدون هر گونه سوء‌استفاده نیروهای ارتجاعی و استعماری بتوان سرنگون کرد باید:
الف. آلترناتیوی وجود داشته باشد که هدفش مستقل باشد
ب. تنها به مردم خودش اتکا نماید و پایگاه و مقبولیت اجتماعی داشته باشد
ج. از نیروی متشکل و سازمان‌یافته برخوردار باشد
د: برای سرنگون کردن و بعد از آن برنامه مدون مشخص برابر با پارامترهای حقوق‌بشری و عرف بین‌المللی داشته باشد
ه. دارای سابقه مبارزاتی روشن و مشخصی باشد
و. همیشه و بدون هیچ شکافی در صف اول مبارزه با دیکتاتور در صحنه حضور داشته باشد و در طول مبارزه با دیکتاتور دائماًً مرزبندی خودش را به‌صورت شفاف و مشخص با دیکتاتوری و دم و دنبالچه‌هایش حفظ کرده و از آن منحرف نشود.

خوشبختانه این آلترناتیو در شورای ملی مقاومت؛ ارتش آزادیبخش ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران است. نیرویی که به یمن راهبریهای بی‌بدیل برادر مجاهد مسعود رجوی و همچنین رئیس جمهور منتخب جهت دوران انتقال؛ خانم مریم رجوی از آن‌چنان مقبولیتی در سطح بین‌المللی و در داخل کشور برخوردارند که بسیاری از دولتهای کنونی دنیا در حسرت آن به‌سر می‌برند.
البته مهمترین خصیصه این آلترناتیو که از روی عمد در این جا بیان می‌شود؛ متکی بودن به صدق و فدای بیکران و بدون چشمداشت است که علاوه بر این‌که بیش از یکصد و بیست هزار شهید تا کنون تقدیم کرده است؛ در فردای ایران آزاد هیچ نمی‌خواهد مگر آزادی بیان و در حقیقت دولت موقت آلترناتیو با تشکیل مجلس مؤسسان تمامی اختیارات خود را به این مجلس که منتخب مردم می‌باشد جهت شروع پروسه حکومت مردم بر مردم واگذار می‌کند.

یک چنین آلترناتیوی و یا واقع‌بینانه‌تر بگویم هیچ آلترناتیوی در سوریه وجود نداشت که بتواند اوضاع آن کشور را سر و سامان بدهد و گروههایی هم که در همان پروسه حرکتهای بهار عربی شکل گرفته بودند به‌علت نوپا بودن عملاً برای سرنگون کردن بشار اسد جنایتکار از گروهها ی دیگر کمک می‌خواستند. در حالی که در ایران ما رهبر انقلاب نوین و فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران برادر مسعود و همچنین رئیس‌جمهور منتخب شورای ملی مقاومت؛ خانم مریم رجوی بارها و بارها اذعان داشته‌اند که سرنگونی رژیم آخوندی به دست خودمان؛ مردم ایران و به پشتوانه شیرزنان و کوه مردان ارتش آزادیبخش ملی ایران است و بس.

زمانی که مردم قهرمان و تحت ستم سوریه برای سرنگونی دیکتاتور حاکم بر میهنشان قیام کردند ارتشیهای آزاده سوری به مردم پیوستند و یکی پس از دیگری شهرهای سوریه را از زیر یوغ بشار اسد جنایتکار آزاد نمودند. آخوندهای جنایتکار که به‌دنبال صدور تروریسم بودند (و کماکان هستند) با وحشیگری تمام و در اوج شقاوت و جنایت ضدبشری به کمک اسد شتافتند و البته از هیچ جنایتی فرو گذار نکردند و زمانی که نیروهای سپاه جهل و جنایت به همراهی جنایتکاران حزب‌الشیطان لبنان و سپاه موسوم به فاطمیون افغانی و….. در کمک به اسد وامانده بودند؛ آخوندهای فاشیست به ناچار روسیه را به کمک طلبید و بدینوسیله سوریه را به ویرانه‌ای تبدیل کردند. البته فراموش نکنیم که تمامی نیروهای شبه‌نظامی اعم از سپاه پاسداران و قدس و حزب‌الشیطان و فاطمیون….. به‌عنوان مزدوران در این جنایت علیه مردم سوریه و به خواست و به هزینه آخوندهای جنایتکار شرکت کرده بودند و تمامی هزینه‌های فوق از سرمایه‌های به غارت رفته مردم و کشور مان توسط آخوندهای دزد و فاسد و جنایتکار پرداخت می‌گردید و به همین علت است که یکی از شعارهای مردم تحت ستم ایران در این روزها سوریه را رها کن فکری به‌حال ما کن؛ می‌باشد.

پس اینک در ایران؛ ما خودمان و به کمک کانونهای شورشی قیام که روزانه در جهت اعتلای خود به ارتش آزادیبخش ملی ایران می‌کوشند؛ رژیم آخوندهای دزد و جنایتکار و پدرخوانده تروریسم در دنیا را سرنگون می‌کنیم و به درک می‌فرستیم و آن مزدورانی که مردم تحت ستم میهن را از پروسه سوری سازی می‌ترسانند؛ سه گزینه پیش رویشان قرار دارد و مختار هستند هر راهی را که می‌پسندند انتخاب کنند:
الف. یا بگریزند و گورشان را از مملکت گم کنند؛ تا بعداً از طرق قانونی خدمتشان رسیده شود.
ب. طلب استغفار و توبه کنند و عملاً به حداکثر افشاگری بر علیه رژیم؛ به صفوف اعتراضی مردم بپیوندند.
ج. حوصله به خرج دهند و کمی تأمل کنند تا سیل خروشان قیام های مردمی و کانونهای شورشی آنها را به درک واصل کنند.

مرگ بر اصل ولایت فقیه – زنده باد آزادی
پیروز باد ارتش آزادیبخش ملی ایران
گسترده‌تر باد کانونهای شورشی قیام
درود بر رجوی 
ابوالقاسم فولادوند – زندان رجایی شهر