در برابر رژیم ایران هیچ گزینه دیگری غیراز مجاهدین وجود ندارد
چرا مقامات رژیم ایران مجاهدین را متهم میکنند؟
از محافل سیاسی غربی و عربی و خلیجی که بهطور خاص و هدفمند اعتقاد دارند بقای رژیم ایران بهتر از سرنگونی آن میباشد سؤال میکنم که چرا خامنه ای بجز سازمان مجاهدین خلق، جریان دیگری را بهعنوان مسئول و طراح و مجری قیام دیماه ۹۶ معرفی نمیکند. همچنین ما سؤال میکنیم که چرا مقامات این رژیم، سازمان مجاهدین خلق را متهم میکنند که پشت قیام سال ۸۸ قرار داشته است؟ به راستی در حالیکه رژیم ادعا میکند که سازمان مجاهدین دیگر وجود نداشته و تاثیری در ایران ندارد و به تبع او برخی از محافل سیاسی و رسانهیی عربی نیز بدون تدقیق، همین حرف را تکرار مینمایند. پشت یاوهسرائیهای مقامات رژیم ایران مبنی بر متهم نمودن سازمان مجاهدین به انجام همه فعالیتها علیه این رژیم چیست؟
دیکتاتوری مذهبی جز با انقلاب سرنگون نخواهد شد
یک سؤال مهم و ضروری نیز وجود دارد. آیا واقعاً بقای رژیم ایران به سود منطقه و جهان است؟ آیا میتوان این رژیم را تربیت کرد و شرارتها و سیاستهای شک برانگیز و جدل برانگیزش را در کادر و چارچوب آورد؟ آیا رژیم ایران میتواند از روشهایش کوتاه بیاید و شیوههایش را تغییر دهد؟ و از هر آنچه طی چهار دهه گذشته به آن فرامیخواند و بدان عمل میکرد دست بردارد؟ این بدان معنی است که رژیم ایران از همه پایهها و افکار خود دست بشوید و همچون هر رژیم عادی و سایر نظامهای سیاسی منطقه بشود؟ آیا این واقعاً امکانپذیر است؟ و چطور میشود چنین امری را تضمین نمود؟ به نظر ما این امری غیرممکن است. زیرا چنین نظام سیاسی و مذهبی جز با انقلاب یا سرنگونی تغییر نمیکند و هیچ راه دیگری وجود ندارد.
یکبار دیگر سؤال میکنیم چه اپوزیسیون سیاسی ایرانی بجز شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق در داخل یا خارج از ایران وجود دارد که بهصورتی فعال و مؤثر فعالیت نماید؟
در صحبت از آلترناتیوهای سیاسی جایگزین برای رژیم ایران، که بهطور خاص بعد از قیام دیماه ۹۶ در محافل سیاسی و خبری گسترش یافته، بهصورتی هدفمند، طوری به آن میپردازند که نقش و جایگاه سازمان مجاهدین خلق را نادیده بگیرند. لازم به یادآوری است که این سازمان در طول ۴دهه علیه رژیم حاکم مبارزه کرده و در افشای سیاستها و اقدامات سرکوبگرانه آن علیه مردم ایران سهیم بوده است.
ادعای تبدیل ایران به سوریه، ساخته و پرداخته رژیم ایران
آیا مردم کشورهای عربی بجز شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق، جریان دیگری را میشناسند که مواضع سیاسی و مطبوعاتیاش یکسویه علیه رژیم ایران باشد؟
به راستی راز نهفته پشت اغراق در نقش جریانهای سیاسی ایرانی مخالف رژیم حاکم بر ایران چیست؟ رژیمی که تاریخ مصرفش تمام شده زیرا دورانی را نمایندگی میکند که بهسر آمده و بازگشتی برای آن متصور نیست. چرا این تمرکز بر روی جریانهای سیاسی حاشیهای وجود دارد که طی چهل سال گذشته در صحنه سیاسی ایران غایب بودند، چرا آنها را در ویترین میگذارند؟ چرا بر روی این موضوع متمرکز شدهاند که سازمان مجاهدین خلق بازیگر اصلی در صحنه ایران نبوده است؟ و راز تمرکز بر هشدار نسبت به تکرار سناریوی سوریه در ایران و اینکه مردم ایران گروه گروه به سمت کشورهای خلیج، از ایران خارج خواهند شد چیست؟ آیا معقول است که ۸۰میلیون ایرانی به سمت کشورهای خلیج بگریزند و کشورشان و آثار باستانی و تاریخشان را ترک نمایند؟ و آیا اپوزیسیونی که به قدرت سازماندهی و انضباط و توانمندی در ترتیب دادن گردهماییهای سیاسی بزرگ شناخته شده است واقعاً نمیتواند زمام امور را بعد از سرنگونی این رژیم در دست بگیرد؟
ادعای تبدیل ایران به سوریه صنعت خاصی است که توسط رژیم تهران ساخته و ترویج میشود و برخی قلمها و اذهان واداده، بدون اینکه خود را مسئول بداند که وارد جزئیات بشوند، آن را تکرار میکنند.
سرنگونی تمامیت نظام ولایت فقیه خواسته مجاهدین و شعار مردم
خصوصا بعد از اینکه مردم ایران علناً شعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر روحانی یعنی مرگ بر تمامیت نظام را سردادند (چنین حرفهایی پوچ میباشد).
از سویی باید یادآوری کنیم که (سرنگونی تمامیت رژیم آخوندی) همان باور اولیه ایست که سازمان مجاهدین خلق و مقاومت ایران از سالها قبل به آن فرا میخواندند، بسیار واضح است که محافل سیاسی حاکم بر تهران این حقیقت دردناک را دریافتهاند و به همین دلیل دور زدن این جنبش مخالف جدی و جلوگیری از گسترش آن مهمترین هدف تهران میباشد.
به همین دلیل، فراخوان به بقای این رژیم به این بهانه که ضرر کمتری برای منطقه و جهان دارد، فراخوانی است که سؤالهای زیادی را ایجاد میکند.
کسی که باور کند، این رژیم ممکن است از روش خود در صدور بنیادگرایی و تروریسم و دخالت در امور کشورهای دیگر دست بردارد مانند کسی است که خودش را آشکارا فریب میدهد.
سقوط محتوم رژیم پوسیده ولایت فقیه
همانطور که تلاشهای انجام شده برای جلوگیری از سرنگونی رژیم شاه به شکست انجامید، همه تلاشها برای بقای این رژیم پوسیده و فروپاشیده از داخل نیز تلاشی نومیدانه است چرا که این رژیم پشتوانهای ندارد و دورهاش به پایان رسیده و راهی جز رفتن برایش متصور نیست. آری نیروی تغییر که ایران آینده را ترسیم خواهد کرد همانست که رژیم شاهنشاهی خواست آن را از بین ببرد و همانست که رژیم آخوندها تلاش نمود سالن گردهمایی سالانهاش را منفجر کند.
- نیروهای اجتماعی و آلترناتیو سیاسی در ایران امروز
- جان بولتون: اعتراضات مردمی در ایران ادامه خواهد یافت، مردم فریاد مرگ بر رژیم سر میدهند
- "ضیافت مریم رجوی از نقطهنظر استراتژیک چیزی از ناتوی عربی کم ندارد"/ واکنش رسانه حکومتی تهران پرس