فاطمه امینی نخستین زن شهید مجاهد خلق
روز ۲۵مرداد سال ۱۳۵۴، اولین شهید زن مجاهد خلق در سازمان مجاهدین جاودانه شد. زنی قهرمان که از خود نامی بیزوال در یقین به راه و رسمی ماندگار در وفای به عهد و پایداری تا به آخر باقی گذاشت؛ «فاطمه امینی!»
«فاطمه امینی» در شهر مشهد متولد شد، از سال ۱۳۴۱ فعالیتهای سیاسی خود را با تشکیل یک انجمن زنان مترقی آغاز کرد. او بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی بهعنوان آموزگار مشغول بهکار شد و در ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق ایران» قرار گرفت.
پس از ضربه شهریور۵۰ که بیش از ۹۰درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانوادههای مجاهدین جهت بهراهانداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را بهعهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر جریان اپورتونیستی فاطمه با صلابت و قاطعیت انقلابی، موضع اصولی خود را حفظ کرد.
سرانجام روز ۱۶اسفند سال۵۳، فاطمه امینی دستگیر و روانه شکنجهگاه شد. فاطمه قهرمان ۵ماهونیم در زیر ددمنشانهترین شکنجههای دژخیمان قرار داشت. آنقدر او را شلاق زدند و آنقدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در شکنجهگاه اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی به دشمن نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.
بدینترتیب فاطمه قهرمان که شکنجهگران دژخیم ساواک شاه را در مقابل پیکر نحیف و فلج خود بهزانو درآورده بود، فاتح و سربلند، روز ۲۵مرداد ۱۳۵۴ در زیر شکنجه بهشهادت رسید.
او اولین زن مجاهد بود که در دوران نبرد انقلابی مسلحانه با رژیم شاه خائن در زیر شکنجه شهید شد و نامش برای همیشه زیب جنبش مسلحانه و انقلاب مردم ایران گردید.
اما قهرمانی فاطمه در زیر وحشیانهترین شکنجههای ساواک جای ویژهیی در تاریخچه زنان پیشتاز مجاهد دارد.
در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰شمسی ورود زنان مجاهد و انقلابی همچون فاطمه امینی و اشرف رجوی به تشکیلات مخفی سازمان مجاهدین و سایر سازمانهای مبارز، انگشتشمار بود. از اینرو چنین زنانی تأثیرات ژرفی بر دختران دانشگاهی و زنان روشنفکر میگذاشتند.
زندگی مجاهد شهید فاطمه امینی و بهخصوص فراز آخر آن همچون تابش نور در دل ظلمت دیکتاتوری شاه و همچون سپیدی امید در شبهای تار نومیدی بود و فضای جامعه اختناقزده را دگرگون کرد. تا آنجا که مردم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نام آنها را بر روی مدارس، بیمارستانها، دانشکدهها و حتی کوچهها و خیابانها میگذاشتند. با ظهور زنانی همچون فاطمه امینی در میدان مبارزه مسلحانه با استبداد سلطنتی؛ ارزشها عوض شده بود! و با فاطمه امینی بهعنوان زنی پیشتاز و قهرمان در این مسیر؛ بهطور خاص زنان روشنفکر و تحصیلکرده در دانشگاهها؛ یقین به توانایی تغییر را با او باز یافتند؛ چرا که فاطمه قهرمان، با مقاومت شگفتانگیز در زیر شکنجههای سبعانه بازجویان ساواک شاه، راه تغییر به جانب ارزشهای نوین مبارزاتی و نبرد با ستم و بیداد زمانه را بر روی زنان ایران گشود…
در یکی از صفحات صورتجلسه بازجویی فاطمه امینی که بهعنوان یکی از اسناد زرین مقاومت ایران و قهرمانی و نستوهی زنان مجاهد خلق تا ابد ثبت شده، چنین آمده است:
– هویت خود را بیان نمایید:
– من مجاهد خلقم.
– مشخصات پدر و مادر خود را معرفی کنید:
– من فرزند خلقم.
_ محل کار و سکونت پدر و سایر بستگان خود را مشخص کنید:
همان طور که گفتم من فرزند خلقم و محل سکونتم نزد خلق است.
روز ۲۵مرداد سال ۱۳۵۴، اولین شهید زن مجاهد خلق در سازمان مجاهدین جاودانه شد. زنی قهرمان که از خود نامی بیزوال در یقین به راه و رسمی ماندگار در وفای به عهد و پایداری تا به آخر باقی گذاشت؛ «فاطمه امینی!»
«فاطمه امینی» در شهر مشهد متولد شد، از سال ۱۳۴۱ فعالیتهای سیاسی خود را با تشکیل یک انجمن زنان مترقی آغاز کرد. او بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی بهعنوان آموزگار مشغول بهکار شد و در ارتباط با «سازمان مجاهدین خلق ایران» قرار گرفت.
پس از ضربه شهریور۵۰ که بیش از ۹۰درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانوادههای مجاهدین جهت بهراهانداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را بهعهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر جریان اپورتونیستی فاطمه با صلابت و قاطعیت انقلابی، موضع اصولی خود را حفظ کرد.
سرانجام روز ۱۶اسفند سال۵۳، فاطمه امینی دستگیر و روانه شکنجهگاه شد. فاطمه قهرمان ۵ماهونیم در زیر ددمنشانهترین شکنجههای دژخیمان قرار داشت. آنقدر او را شلاق زدند و آنقدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در شکنجهگاه اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی به دشمن نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.
بدینترتیب فاطمه قهرمان که شکنجهگران دژخیم ساواک شاه را در مقابل پیکر نحیف و فلج خود بهزانو درآورده بود، فاتح و سربلند، روز ۲۵مرداد ۱۳۵۴ در زیر شکنجه بهشهادت رسید.
او اولین زن مجاهد بود که در دوران نبرد انقلابی مسلحانه با رژیم شاه خائن در زیر شکنجه شهید شد و نامش برای همیشه زیب جنبش مسلحانه و انقلاب مردم ایران گردید.
اما قهرمانی فاطمه در زیر وحشیانهترین شکنجههای ساواک جای ویژهیی در تاریخچه زنان پیشتاز مجاهد دارد.
در سالهای دهه ۴۰ و ۵۰شمسی ورود زنان مجاهد و انقلابی همچون فاطمه امینی و اشرف رجوی به تشکیلات مخفی سازمان مجاهدین و سایر سازمانهای مبارز، انگشتشمار بود. از اینرو چنین زنانی تأثیرات ژرفی بر دختران دانشگاهی و زنان روشنفکر میگذاشتند.
زندگی مجاهد شهید فاطمه امینی و بهخصوص فراز آخر آن همچون تابش نور در دل ظلمت دیکتاتوری شاه و همچون سپیدی امید در شبهای تار نومیدی بود و فضای جامعه اختناقزده را دگرگون کرد. تا آنجا که مردم پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی نام آنها را بر روی مدارس، بیمارستانها، دانشکدهها و حتی کوچهها و خیابانها میگذاشتند. با ظهور زنانی همچون فاطمه امینی در میدان مبارزه مسلحانه با استبداد سلطنتی؛ ارزشها عوض شده بود! و با فاطمه امینی بهعنوان زنی پیشتاز و قهرمان در این مسیر؛ بهطور خاص زنان روشنفکر و تحصیلکرده در دانشگاهها؛ یقین به توانایی تغییر را با او باز یافتند؛ چرا که فاطمه قهرمان، با مقاومت شگفتانگیز در زیر شکنجههای سبعانه بازجویان ساواک شاه، راه تغییر به جانب ارزشهای نوین مبارزاتی و نبرد با ستم و بیداد زمانه را بر روی زنان ایران گشود…
در یکی از صفحات صورتجلسه بازجویی فاطمه امینی که بهعنوان یکی از اسناد زرین مقاومت ایران و قهرمانی و نستوهی زنان مجاهد خلق تا ابد ثبت شده، چنین آمده است:
– هویت خود را بیان نمایید:
– من مجاهد خلقم.
– مشخصات پدر و مادر خود را معرفی کنید:
– من فرزند خلقم.
_ محل کار و سکونت پدر و سایر بستگان خود را مشخص کنید:
همان طور که گفتم من فرزند خلقم و محل سکونتم نزد خلق است.