در ادامه سومین پنل کنفرانس بین المللی ایران: چشم انداز تغییر، سپاه پاسداران وتاثیر تحریم ها، که توسط مقاومت ایران در تاریخ ۲۹ ژوئن ۲۰۱۸، ۸ تیرماه ۹۷ در پاریس برگزار شد، شرکت کنندگان به بررسی نقض قوانین و نرمهای بین المللی توسط سپاه پاسداران و دخالت های آن در منطقه خاورمیانه و تاثیر تحریم ها پرداختند.
مدیر این کنفرانس سفیر لینکلن بلومفیلد، دستیار پیشین وزیر خارجه آمریکا بود.
ژان سیلوستر مونگرونیه - از مؤسسه توماس مور و محقق انستیتوی فرانسوی ژئوپلتیک
تعدادی از ما متقاعد هستیم که توافق ژوئیه ۲۰۱۵ توافق بدی بوده است. فکر نکنم نیاز باشد خیلی در این موضوع به تفصیل و تشریح بحث کنیم.
در نهایت پایتختهای اروپایی که سه قدرت اصلی اتحادیه اروپا به شمار میآیند و پایههای اصلی مذاکرات چنین توافقی بودند، راه پس و پیش نداشتند. یا باید چشمشان را به ایرادهایی که در زمینه گسترش بالستیکی و بیثباتکردن خاورمیانه به رژیم تهران گرفته میشد میبستند و در یک کلام بر میگشتند به توجیه وضعیت موجود و آنچه واقعیت ندارد و یا در مرحله بعد باید تحریمهایی را به مرحله اجرا میگذاشتند؛ اما نه در چارچوب زیر علامت سئوال بردن توافق ۲۰۱۵ چون به نظر میرسد که کمابیش به آن پایبند بودند، بلکه با این روح که مشکل اصلی این است که این توافق کامل نبوده و توافق بدی بوده و به هرحال تحریمهایی در زمینه برنامه بالستیکی از یک طرف و بیثبات کردن خاورمیانه از طرف دیگر به مورد اجرا گذاشته میشد.
با رد این قرارداد در تاریخ ۸ می گذشته (۱۸ اردیبهشت ۹۷)، رئیسجمهور آمریکا دونالد ترامپ، ما را مجبور به افتادن در یک میانبر کرد؛ چون اوضاع بالکل زیر و رو شد.
در این داستان منافع واقعی امنیتی در میان هستند، چه بهخاطر تهدید مستقیم این رژیم و اهداف استراتژیکی آن، چه بهدلیل تهدیدهای غیر مستقیمی که ناشی از بیثباتی خاورمیانه توسط سیاست رژیم ایران است. واقعیت این است که منافع امنیتی، خیلی مهمتر از مسائل بازار و مسائل تجاری است که متأسفانه مباحثی که در فرانسه یا در اروپا میشود منحصر به آن هستند.
بنا براین باید تحریمهایی اعمال شود و باید به این تحریمها برسیم که همانطور که گفتم حداقل باید شامل برنامه بالستیکی بشود. نقطه مشترک همه این مسائل، اعم از برنامه بالستیکی تا برنامه اتمی و پتانسیل آن، یا بیثباتی خاورمیانه، سپاه پاسداران است که محور اصلی و ستون فقرات رژیم است و باید این ستون فقرات را نشانه گرفت. نتیجه بلافصل آن، موضوع رژیم و تغییر رژیم به میان میآید.
سفیر رابرت جوزف - معاون پیشین وزارت خارجه آمریکا در امور کنترل تسلیحاتی
از دیدارتان خوشحالم. اجازه بدهید همچنین از دعوت گردانندگان تشکر کنم. در رابطه با ضمیمه ۲ (برجام) فقط یک نکته را اضافه میکنم. ضمیمه ۲ یکی از معایب مرگبار برجام است. ما میتوانیم یک جلسه کامل را به این معایب بپردازیم؛ از جمله راستیآزمایی غیر مؤثر که اجازه میدهد رژیم ایران بهدنبال سانتریفیوژهای پیشرفته باشد؛ ناکامی در پوشش پروژه موشکی، ناکامی در پرداختن به فعالیتهای بالقوه نظامی که توسط آژانس برملا شده بود. ما میتوانیم همچنان و همچنان ادامه بدهیم. اما فکر میکنم اکنون اینها را پشت سر گذاشتهایم؛ چرا که در هشتم ماه می (۱۸ اردیبهشت ۹۷) پرزیدنت ترامپ کاری کرد که من آنرا یک تصمیم صحیح و شجاعانه برای خروج از برجام میدانم.
در رابطه با سئوال شما در مورد تحریمها و اینکه آیا تحریمها مؤثرند یا خیر، جواب من این است که تحریمها میتوانند مؤثر باشند. تحریمها هنگامی میتوانند کارایی داشته باشند که بخشی از یک استراتژی وسیعتر باشند.
بهنظرم همچنین ضروری است توجه کنیم که تحریمها هنگامی بهترین کارایی خود را دارند که با حمایت از مردم همراه باشند. منظورم مردم ایران است. رژیم تلاش کرده وانمود کند که تحریمها علیه مردم ایران است. ولی ما میتوانیم از اعتراضاتی که در طول سال گذشته بارز شد ببینیم که مردم ایران خریدار چنین حرفی نیستند. آنها میدانند علت چیست و بهطرز درستی رژیم را مقصر میدانند. آنها میدانند که این رژیمی است که منابع طبیعی ایران را سوء مدیریت کرده است. اگر نگویم دهها میلیارد دلار، اما میلیاردها دلار برای اشتباهاتش در سوریه و لبنان و یمن و برای حمایت از تروریستهای وابسته، هزینه کرده است. این رژیمی است که تا بن استخوان فاسد است.
ما بهتازگی تحریمهایی را علیه بانک مرکزی رژیم ایران بهخاطر انتقال پول از سپاه پاسداران به حزبالله اعمال کردیم. در این رابطه ما میتوانیم کارهای بسیار زیادی بکنیم. ما همچنین میتوانیم دامنه تحریمها را فراتر از داد و ستدهای نفتی و مالی، به بخش معدن، مهندسی و ساخت و ساز گسترش بدهیم.
اکنون شما میتوانید ببینید که شرکتهای کشتیرانی، بیمه و نفت پیشاپیش در حال حرکت برای رها کردن روابطشان با رژیم ایران هستند. آنها گفتهاند، تنها در شرایطی به کارهایشان ادامه میدهند که از اعمال تحریمها در مورد آنها چشمپوشی شود. پمپئو همچنین بهتازگی گفته است که چنین چیزی غیر ممکن است در همینجا به سخنانم خاتمه میدهم.
مایکل پریجنت - تحلیلگر امور خاورمیانه از بنیاد هادسون آمریکا
متشکرم از اینکه مرا به این پنل دعوت کردید. آنچه که الآن متفاوت است این است که نیروی قدس سپاه پاسداران و رژیم ایران، دیگر یک حامی مشابه آنچه که در سال ۲۰۰۹ داشتند، ندارند. از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ رژیم ایران با سختترین تحریمها تا آن زمان مواجه بود. با وجود این، قادر بود به اقدامات بسیار بیثباتکنندهیی دست بزند. علت این امر این بود که آنها یک حامی داشتند و این حامی، دولت آمریکا بود، کسانی در دولت آمریکا که برای رسیدن به برجام، یعنی معامله با رژیم ایران تلاش میکردند.
علائم متعدد برای گشایش بین ولی فقیه و دولت اوباما رد و بدل میشد، با این مضمون که به ما نشان بدهید که جدی هستید. اول، از ایالات متحده خواسته شد که جدیت خود را نشان دهد. بنابراین ما شروع به آزاد کردن عوامل نیروی قدس سپاه در عراق کردیم. در حالی که قبل از آن، هرگز چنین کاری نمیکردیم. زیرا دست آنها به خون آمریکاییها و عراقیها آغشته بود. ولی ما شروع به آزاد کردن آنها کردیم. آنها کسانی بودند که قاسم سلیمانی خواهان (آزادیشان) بود.بهرغم تحریمها، نیروی قدس سپاه پاسداران توانست برخی اقدامات بسیار بیثباتکننده در عراق و لبنان انجام دهد.
ضمیمه شماره ۲ برجام یک حراج بود. این ضمیمه، برجام را به یک توافق بد تبدیل کرد. اگر بخواهیم از کلمات اصلی استفاده کنیم، یک توافق ناکامل. این ضمیمه در اساس، شبکههای عملیاتی و لجستیکی تروریستی نیروی قدس سپاه پاسداران را دوباره فعال کرد. بانکها را از لیست سیاه خارج کرد. افراد را از لیست سیاه خارج کرد. پس آنچه اینبار متفاوت است این است که رئیسجمهور، بهخاطر آنچه که نیروی قدس سپاه پاسداران انجام میداد از برجام خارج شد.
الآن این توافق از دست رفته است. قرار است موضوعات تحریم را مورد ریزبینی قرار بدهیم. از جمله ثروت شخصی ولی فقیه که حدود ۱۹۰ میلیارد دلار است. همچنانکه گفتید، تحریمها کافی نیستند. آنچه که باید علاوه بر این برجسته شود ثروت شخصی قاسم سلیمانی، ثروت شخصی فرمانده بسیج، ثروت شخصی فرمانده آن است. منظورم محمدرضا نقدی است که فرمانده بسیج بود. او مسئول سرکوب اعتراضات سال ۲۰۰۹ بود. او مشمول معافیت از تحریمها شد. ما باید ثروت شخصی این افراد را منتشر کنیم، بهخاطر نیروهایی که در موردشان صحبت کردیم. خبر خوبی که میشنوم، چیزی که بهنظر من خوب است این است که بخش خصوصی به حرفهای دولتهای اروپایی گوش نمیدهند که به آنها اطمینان میدهند و میگویند، باید در ایران سرمایهگذاری کنند.
بخشی خصوصی در اروپا وقتی که آمریکا در برجام بود نسبت به رفتن به ایران مردد بود. الآن کمتر مردد است. آنها ممکن است به دولتهای خودشان گوش ندهند که میگویند این کار را بکنید. ولی به خزانهداری ایالات متحده گوش میکنند. آمریکا بهتازگی اعلام کرد که هیچ معافیتی برای واردات نفت رژیم ایران برای هیچ شرکتی صادر نمیکند.
بنابراین رژیم ایران در حال از دستدادن دوستان خود است. اگر بهسمت ساختن بمب بروند، اروپا را از دست میدهند. اگر بهسمت ساختن بمب بروند، روسیه ناچار به کنار کشیدن میشود. چون روسیه نمیخواهد که جمهوری اسلامی در مرزهایش، دارای سلاح اتمی باشد؛ و چین هم در یک کلام از سرازیر کردن میلیاردها دلار به اقتصاد ایران برای جبران تردیدهای شرکتهای بخش خصوصی آمریکا و اروپا خسته شده است.