روحانی روز ۲شهریور همراه با اعضای هیأت دولت خود سر قبر خمینی دجال حاضر شد و حرفهایی زد که بسیار قابلتأمل است. ۱۲روز بعد از سخنرانی خامنهای که در آن تأکید کرده بود هر کس به فکر کنارزدن دولت روحانی باشد «در نقشه دشمن بازی میکند»، روحانی حرفهایش را با نیش و کنایههای آشکار به باند مقابل و بهخصوص به شخص خامنهای همراه کرد.
روحانی ۳حرف مشخص داشت:
اول اینکه به کرات از ضرورت امیدوار بودن حرف زد. غیر از کلمات مترادف فقط ۱۲بار در این صحبت کوتاه از امید و امیدواری حرف زد و تا توانست خمینی را در این زمینه خرج کرد. با کلماتی مانند: «مسیر امید، امید به آینده، روحیه امیدوارنه، امیدوار، امیدوارانه، با ایمان به خدا و با روحیه ایثار میتوان بهخوبی از همه مشکلات عبور کرد. و از این قبیل. همچنین اینکه هیچگاه نباید از رحمت خدا مایوس بود و اینکه خمینی همیشه امیدوار بود.
حرف دیگر او که در کنار همین ورد امید گرفتن قابلتوجه است، اعتراف به اوضاع خراب و وخیم نظام است. از جمله گفت: «امروز یکی از روزهای مشکل و سخت کشور عزیز ایران در برابر توطئه بیگانگان است. اما راه امام میتواند منجی کشور و مردم باشد». که منظورش نظام است.
همچنین اعتراف به خواستهای مردم مانند اینکه «ما به درد و رنج و مشکلات مردم واقف هستیم و همه تلاش ما برای آن است که این مشکلات را بکاهیم».
یک حرف دیگر او رو به باندهای رژیم بود که بهخصوص در این روزها حملات خود به او را شدت دادهاند:
«امروز روزی نیست که بخواهیم باری که بر دوش داریم به دوش دیگری بیفکنیم. به هم باید یاری برسانیم تنها گذاشتن دولت و در این فکر بودن که کسی میتواند حساب خود را از حساب دولت و ملت جدا کند اشتباهی محض و نابخشودنی است. نهاد روحانیت و نهاد دین و نهاد دولت در کنار یکدیگر هستند. حاکمیت، دولت و نظام... مشکلات جامعه و کشور و توطئه بیگانگان و ایستادگی و استقامت در برابر آن وظیفه همه ماست...».
یکی از موضوعاتش هم تلاش برای آب ریختن به آتش خشم انفجاری مردم بود با حرفهایی نظیر اینکه ما به درد و رنج و مشکلات مردم واقف هستیم و همه تلاش ما برای آن است که این مشکلات را بکاهیم.
و توصیه به اعضای دولت که در هفته دولت بروند و تلاشها و زحمات یکسال گذشته را برای مردم تشریح کنند.
روحانی بهطور مشخص در این سخنرانی به بخشهایی از اظهارات خامنهای در روز ۲۲مرداد پاسخ داد.
خامنهای در آن سخنرانی گفت: دولت اشتباه کرد یا مرز سرخها را رعایت نکردند یا سوءتدبیر داشتند». این در حالی بود که روحانی همیشه این حرف را تکرار میکند که خامنهای در ریز همه کارها بوده و هست.
در واقع خامنهای توپ افتضاحات رژیم را به زمین روحانی و دولت او انداخت و با اشاره به تاراج ۱۸میلیارد دلار گفت: «بالاخره یک تخلّفی انجام گرفته، یک خطای بزرگ انجام گرفته. نمیگوییم هم «خیانت»؛ زبان بنده اینجور نمیگردد که راحت بگوییم فلانی یا فلانکَسها خیانت میکنند؛ نه، امّا بالاخره خطا کردند و خطای مهمّی کردند که ضررش به مردم برگشت».
در واقع معنی حرفش این بود که خیانت صورت گرفته، اما من بزرگواری میکنم و کلمه خیانت را در مورد آن به کار نمیبرم. بنابراین مشخص است که وقتی خامنهای اینطور حرف میزند، دلواپسان نظام جای آبادی برای روحانی باقی نمیگذارند.
روحانی روز ۲شهریور پاسخ این سخنان خامنهای را داد و گفت: «امروز روزی نیست که بخواهیم باری که بر دوش داریم را بر دوش دیگری بیافکنیم و این فکر که کسی میتواند حساب خود را از دیگری جدا کند، اشتباهی محض و بزرگ است».
و اضافه کرد: «هیچکس نمیتواند به دریا قدم بگذارد و انتظار آن را داشته باشد که پایش خیس نشود و یا بدتر پایش را در دریا بگذارد و نسبت به خیس شدن پایش منکر شود».
خامنهای ضمن حمله به روحانی مخالفت با دولت او را کارکردن در زمین دشمن خوانده بود. روحانی نیز خامنهای را خلف صالح خمینی خواند. روشن است که روحانی میداند بدون ولیفقیه، نظامی باقی نمیماند. از همین رو شاهد هستیم که او همواره مجیز خامنهای را می گوید و در آخر در آخر خط نسبت به خامنهای کرنش میکند.
بر اساس منافع و قدرت و چپاول همیشه سران آخوندی منافع خودشان را دنبال میکنند و روحانی هم همیشه سیخ خودش را در این زمینه به خامنهای میزند.
خامنهای خیلی حساب شده توپ بدبختی و فلاکت نظام را به زمین روحانی انداخته است. تا آن جا که دلواپسان این حرف خامنهای را این طور معنی کردند که منظور خامنهای از اینکه دولت روحانی باید بماند این است که باید بماند و پاسخ کارهایش را خودش بدهد نه اینکه در این وسط کنار برود و به گردن دیگری بیفتد.
به هر حال مشخص است که روحانی از چند طرف زیر منگنه است. از طرفی زیر فشار امواج خرد کننده خشم و اعتراض مردم و قیام قرار دارد که به اعتراف خودش مردم دچار درد و رنج مشکلاتاند و ما به این واقف هستیم.
روحانی از یک طرف زیر فشار خامنهای و دلواپسان است که این روزها او را علناً به کشتن آن هم در خفتبارترین اشکال آن تهدید میکنند. و از طرف دیگر زیر فشار باند خودش قرار دارد که چرا واقعیتها را بیان نمیکنی که تو اختیارات نداری و همه چیز به دست ولیفقیه و دولت دوم یا دولت با تفنگ است و از طرف دیگر زیر فشار بینالمللی و تحریمها و انزوای فزاینده سیاسی است. برآیند و محصول این فشارها همین اظهارات ضدونقیض و موضعگیریهای متناقضی است که میبینیم.