۱۳۹۷ شهریور ۷, چهارشنبه

توهم امپراتور(رضا نيم پهلوي) کوچک به سراب حاکمیت


روزنامه الایام- بحرین ۶/۶/۹۷ : « بدر عبدالملک- در سایت ایلاف با صبر و حوصله چهار بخش از مصاحبه‌ محمود العوضی با رضا پهلوی دوم پسر شاه مدفون در دفتر تاریخ را خواندم. با تأمل بر این مصاحبه و تلاش برای تعمیق در جوهر آن بایستی که هر پژوهشگر جدی بعد از جدا کردن این سوالها که رضا پهلوی به آنها جواب داد به نتایج مشخصی برسد.
او نه تنها تلاش میکرد سفسطه کرده و از واقعیتهای انکارناپذیر بگذرد بلکه با تمام توان تلاش میکرد تاریخ قدیم پدرش و تاریخ نوین پسری که واله و شیدای کرسی حکومت آینده بعد از رفتن رژیم آخوندی است را نیز وارونه جلوه دهد. تخیلات پوچ این پسر برای بازگشت به حکومت در حالیست که رضا این امپراتور کوچک فراموش کرده که حتی اگر وی تلاش کند طرح و برنامه آینده اش را در این مصاحبه بواسطه روشنگریها و القاءات ترویج نماید،حرکت تاریخ مطلقا به عقب بازنخواهد گشت. بنابراین ما در این نقاط و با گواهی گرفتن از بخشی از آنچه وی به زبان آورد درنگ میکنیم و آنچه او بر زبان راندرا دنبال مینماییم وبه قول معروف با استفاده از آنچه خودت گفتی محکومت میکنم. کسیکه این مصاحبه را موشکفانه دنبال کند در میابد که پسر شاه خود را متعهد و مسلط به صحنه سیاسی ایران و جامعه بپا خاسته نشان میدهدو تلاش میکند همه سوالها را به سمتی سوق دهد که صورت خود را در مقابل مردم ایران و خصوصا نسل جدیدبزک نماید که گویی او تنها آلترناتیو و قهرمان آینده برای بیرون کشیدن ارابه ایران از باتلاق عمیق آن میباشد. اگر به سوالهای روزنامه نگار العوضی دقت کنیم درمی یابیم که این سوالها از قبل بر اساس تمایل امپراتور کوچک وبه گونه‌ای تبلیغاتی با سوالهای از پیش مشخص شده تنظیم شده است و بواسطه آن ایلاف اجازه میدهد که پسر شاه از طریق این مصاحبه و در این برهه تاریخی یعنی در دوران قیام شعله ور در شهرهای ایران پنجره‌هایی بر جهان خارج بگشاید. این مصاحبه شما را بر آن میدارد که احساس کنید یک کار تبلیغاتی میباشدو پول آن پیش پرداخت شده است یا بین روزنامه نگار العوضی که نماینده ایلاف میباشد و رضا پهلوی دوم یک تبانی صورت گرفته، زیرا همه سوالها قواره پسر شاه میباشد تا بدینوسیله آمال و آرزوهایش را یکی پس از دیگری در پاسخهای بی حساب و کتاب وتوصیه‌های شاهنشاهی و فرامین گوناگون توزیع نماید و گویا او در این چهار بخش مصاحبه خیلی زود بر عرش پادشاهی خرافات و توهمات خود نشسته و چنین افاضاتی را بیان کرده است. ما نیز برای ظلم نکردن به این امپراتور کوچک که بالهای شکسته او امکان عبور و بلندپروازیهایش را نمیدهد تنها به تفسیر پاسخهایی میپردازیم که رضا پهلوی در یک فضای پاریسی بر زبان راند. باید یادآوری کنم که این مصاحبه در پاریس انجام شد و چه بسا حضور پسر شاه در آنجا دلیل دیگری هم داشته باشد او احتمالا میخواهد قبل از بازی الیزه با نیروهای سیاسی دیگر که حضور بیشتری نسبت به عصای سلطنتی آن مرده فراموش شده دارند به بازی با الیزه اقدام کند. همه میدانیم که پاریس به قلعه خارجی و مرکزی حیاتی برای سازمان مجاهدین خلق تبدیل شده و از این بابت است که او باید به تحریف تاریخ بپردازد. این امپراتور کوچک در بخش اول مصاحبه، خودش را همچون یک مبلغ به روز نشان میدهد که قرار بوده تبدیل به مرد روابط عمومی بشود و دارای نظرگاه لائیسیته میباشد. به راستی این طنز و فریب تاریخ است که شعبده بازان با دجالیت بر مرکب مبارزه سوار میشوند. امپراتور کوچک ما نیز به همین سیاق حرفش را تکرار میکند که لائیسیته راه حلی است که حفاظت از آزادیهای مذهبی را برای همه تضمین مینماید و بنظر میرسد این عبارتی خیره کنند است و همه به آن علاقه دارند زیرا که امروزه مردم دشمن آخوندها و تاریک اندیشان هستند. بگذریم که وقتی به جوابهای این امپراتور دقت میکنیم وی ما به گذشته احاله میدهد تا از نردبان خود بالا برود و فراموش کرده که وجه پدرش در گل فرو رفته بود و حتی همپیمانان و دوستان از او کناره میگرفتند زیرا او در لیست دیکتاتورهای جهان سیاست قرار داشت. با اینحال رضای دوم بدون درک این موضوع که همگان، تاریخ شکوه و جلالت پدرش را خوانده اند در مورد دوره پدرش میگوید:‌ ما در گذشته نمونه کثرت گرایی و تنوع مذاهب و ادیان بوده ایم. در آن دوره همه در صلح و همزیستی اجتماعی چشمگیری زندگی میکردند. یا للعجب از اینهمه دروغ آشکار!! در این بخش از مصاحبه رضا خودش را بعنوان مدافع نظام پدرش معرفی میکند و به دروغ او را نمونه کثرت گرایی !! و صلح و همزیستی اجتماعی همگان توصیف میکند.!! آیا بواقع زمان شاه که همان موقع وی را ژاندارم منطقه توصیف میکردند اینطور بود؟ رضای دوم حرفهایش را ادامه میدهد و به گذشته بازگشته و دوباره میگوید:‌ ما در گذشته در چنین فضایی زندگی نمیکردیم و اختلافهایی این چنینی بین مذاهب نداشتیم. این رژیم میخواهد از لائیسیته‌ای که ما به آن فرامیخوانیم اتهامی بسازد و بگوید که با اندیشه تشیع همخوانی ندارد. اما از نظر ما لائیسیته طناب نجات است. ایران در گذشته در فضای مساوات و دمکراسی و آزادی بسر میبرد. رضا یکبار دیگر به حقایق تاریخی جسارت کرده و گاه و بیگاه به لائیسیته و گاه به اینکه در گذشته نمونه آشکار مساوات و دمکراسی و آزادی بوده می آویزد. واقعا که عجب طنز بزرگی است».