۱۳۹۷ مرداد ۲۸, یکشنبه

دوران سرنگونی و انزوای جهانی رژیم



تشکیل «گروه اقدام ایران» توسط وزارت‌خارجه آمریکا، همزمان با تنگ‌تر شدن حلقه انزوای رژیم در منطقه و اروپا در کنار شرایط داخلی ایران، از وضعیت جدید و پرشتابی خبر می‌دهند که باید آن را به‌خوبی شناخت.


 اوجگیری قیام مردم ایران و تأثیر آن در عرصه بین‌المللی
بی‌تردید در حال حاضر در هر تحول مربوط به ایران، از جمله همین حرکت شتابدار انزوای بین‌المللی رژیم، پایه، اوضاع انفجاری جامعه ایران و موقعیت انقلابی و به عبارت دیگر استمرار و تعمیق قیام است که یک بار دیگر خودش را در قیام مردادماه نشان داد. همان عاملی که خامنه‌ای را بعد از هفته‌ها ناچار کرد به صحنه بیاید و به این واقعیت به زبان معکوس و تحت عنوان حوادث مردادماه اعتراف کند و به‌طور مسخره‌یی ادعا کند که هیچ بن‌بستی وجود ندارد و اوضاع عادی است.
همان عاملی که روحانی را هم ناچار کرد بیاید و شرایط کنونی را در کنار شرایط زمان تحمیل زهر آتش‌بس در جنگ ضدمیهنی که مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران جام‌زهر را به حلقوم رژیم ریختند، بگذارد تا تلویحا نتیجه‌گیری کند رژیم همان‌طور که از آن بزنگاه جان به در برد، اینجا هم خواهد توانست جان به در ببرد!
این اشاره روشن دو سر نظام به ۲عامل مبنایی است که باعث شده‌اند براندازی و سرنگونی صورت‌مسأله کنونی رژیم باشد و جامعه جهانی نیز در همین چارچوب یعنی در کادر رژیمی که درگیر بحران سرنگونی است مناسبات خود را با آن تنظیم کنند. این ۲عامل که خامنه‌ای تحت عنوان «حوادث مرداد»ماه به یک مؤلفه آن و روحانی با یادآوری تحمیل جام‌زهر آتش‌بس به رژیم به مؤلفه دیگر آن اشاره می‌کند عبارتند از مردمی که در خیابانها پایداری کرده و حضور رزمنده خود را حفظ کرده‌اند و شعله‌های قیام را فروزان نگه داشته‌اند؛ به‌همراه آلترناتیو دموکراتیکی که خود را به اثبات رسانده است آن‌چنان که از خامنه‌ای تا روحانی و تمام دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و تبلیغاتی رژیم از پیوند این دو عامل با یکدیگر ابراز وحشت می‌کنند.
همین وضعیت، یعنی دوران سرنگونی و صورت‌مسأله براندازی است که جامعه جهانی را بر آن می‌‌دارد خود را با این وضعیت حکومت آخوندی هماهنگ کند و در نتیجه در صحنه بین‌المللی انزوای رژیم آخوندی تشدید شود.
البته در کنار این عامل مبنایی، عوامل دیگری به این تحولات شتاب می‌دهند. از جمله این‌که رژیم به دخالت‌های منطقه‌یی خودش ادامه می‌دهد و خامنه‌ای هم در سخنرانی آخرش گفت که در هیچ‌یک از سیاستهای خود حاضر به تجدیدنظر نیست.

ابعاد تحولات پرشتاب کنونی
اشاره به برخی از تحولات در هفته‌های اخیر در منطقه،‌ در اروپا و در آمریکا به‌خوبی سرعت رقم‌خوردن صحنه سیاسی بین‌اللملی به زیان رژیم آخوندی را نشان می‌دهد:
افزایش انزوای رژیم در منطقه:
افزایش فشار بر روی رژیم و شبه‌‌نظامیانش برای بیرون کشیدن از سوریه
افزایش فشار به رژیم برای پایان دادن به حمایت‌های همه‌جانبه خود از شبه‌‌نظامیان حوثی در یمن
درعراق هم رژیم به‌خصوص با تنفرشدید مردم عراق که هم درتظاهرات‌های یک ماه گذشته وهم در انتخابات اخیر عراق شاهدش بودیم، موقعیتش به‌شدت تضعیف شده، تا آنجا که فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجه مجلس ارتجاع، علناً و صراحتاً نخست‌وزیرعراق را که همسویی خودش با تحریم‌های آمریکا رااعلام کرده بود، به تروروحذف فیزیکی تهدید میکند!
ناکامی رژیم در اروپا 
در رابطه با اروپا هم که رژیم بسیار تبلیغ می‌کرد که گویا موفق شده اروپا را از آمریکا جدا کند و حتی آمریکا را در دنیا منزوی کند، پنجشنبه‌‌شب ۲۵مرداد ۹۷ ظریف در تلویزیون رژیم اعتراف ‌کرد که به جز حرف تا به‌حال هیچ ماده‌یی در کار نبوده و شاخصش هم این است که شرکتهای اروپایی دارند قراردادهای خودشان با رژیم را فسخ می‌کنند و دسته‌دسته از ایران خارج می‌شوند.
به‌دنبال توتال و رنو و دایملر بنز و... آخرین نمونه‌ها که در روزهای اخیر اعلام شد، توقف فعالیت‌های دویچه‌ بانک، شرکت ملی راه‌آهن و دویچه تله‌کوم، شرکت مخابرات آلمان در ایران. ویژگی ۲شرکت اخیر این است که این دو نیمه‌دولتی هستند، یعنی سهامدار اصلی آنها دولت آلمان است. به این ترتیب دولتهای اروپایی نه تنها آن‌چنان که از قبل می‌گفتند اتوریته‌یی بر شرکتهای خصوصی و غیردولتی نمی‌توانند داشته باشند، حتی شرکتهای دولتی هم حاضر به تحمل ریسک ادامهٔ معامله و روابط با رژیم ایران و مواجه شدن با تحریم‌های آمریکا نیستند!
تشکیل «گروه اقدام ایران» در وزارت‌خارجه آمریکا 
در آخرین تحولات از این نوع، مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا، طی پیامی تشکیل یک نهاد جدید در این وزارتخانه برای پیشبرد و هماهنگی اقدامات علیه رژیم آخوندی را اعلام کرد و گفت «گروه اقدام ایران یک رویکرد هماهنگ و متحد را برای پاسخ‌دادن به فعالیت خصمانه رژیم ایران و حمایت از مردم ایران تضمین خواهد کرد».
برایان هوک که هدایت این نهاد جدید را برعهده دارد گفت: «هدف تحریم‌ها علیه دیکتاتوری آخوندی محروم‌کردن رژیم از درآمدها برای تأمین مالی تروریسم است و آمریکا می‌خواهد تا روز ۴نوامبر خرید نفت از این رژیم را به صفر برساند».
به این ترتیب در واقع شاهد یک محاصره سیاسی و اقتصادی علیه رژیم هستیم که روزبه‌روز کامل‌تر و تنگ‌تر می‌شود.

بن‌بست رژیم در برابر اوجگیری قیام 
خامنه‌ای در سخنرانی اخیرش مدعی شد برای همه این مشکلات راه‌حل دارد و بن‌بستی در کار نیست. کما این‌که روحانی و سایر مهره‌های نظام هم مدام از ظرفیت‌های رژیم که در این تحریم فعال خواهد شد، حرف می‌زنند.
طبعا در عالم حرف و خیال خیلی حرف‌ها می‌شود زد و آخوندها هم که در این زمینه کم ندارند!
ولی واقعیت‌های سرسخت خارج از ذهن چیز دیگری است. خامنه‌ای از وجود راه‌حل برای هر مشکلی حرف می‌زند، اما نتوانسته حتی به یک راه‌حل مثلاً در زمینه اقتصادی و مقابله با از هم پاشیدگی اقتصادی اشاره کند.
هر ناظری به‌راحتی متوجه می‌شود که خامنه‌ای هیچ صحبتی حتی از «یاوه» اقتصاد مقاومتی! هم نکرد و کلاً به‌نظر می‌رسد که این عبارت که مدتی به‌قول خود رژیم لقلقه زبانشان شده بود، اکنون به‌کلی بی‌خاصیت شده است.
شاید در امور سیاسی و فرهنگی و امثالهم رژیم بتواند خیلی ادعاها بکند که مثلاً همه ملتها در دنیا طرفدار جمهوری اسلامی هستند! یا ظریف بگوید که ما آمریکا را در دنیا منزوی کردیم! یا ادعا کنند که رژیم، معنویات و فرهنگ را رشد داده! و از این اباطیل...
ولی در اقتصاد یعنی در جایی که واقعیتها به‌صورت عدد و رقم در کوچه و خیابان و هر مغازه و هر صرافی و بر سر سفره هر ایرانی خودش را به شفاف‌ترین شکل نشان می‌دهد، این طور ادعاها و اباطیل رنگ می‌بازد و معلوم می‌شود آنچه که دولت روحانی به‌عنوان راه‌حل بحران ارز و سکه از آن اسم می‌برد، تماماً زهر مرگبار بوده که به اعتراف خود خامنه‌ای در عرض چند هفته، نیمی از دارایی‌ها و دسترنج مردم ایران را ربوده و به‌صورت ۱۸میلیارد دلار و ۶تن طلا به حلقوم غارتگران حکومتی سرازیر کرده است.
روشن است که این بن‌بست از یک طرف روی آتش خشم مردم به‌جان آمده بنزین می‌ریزد و از طرف دیگر موجب تشدید روند ریزش و از هم گسیختگی رژیم می‌شود. مایکل پریجنت، یک عضو ارشد مؤسسه هادسن، در گفتگو با بخش فارسی صدای آمریکا گفت:
«من شنیده‌ام که چندین نفر از فرماندهان ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران ایران از مقامهای خود کناره‌گیری کرده و به همراه دارایی‌های‌شان از ایران خارج شده‌اند».
همین خبر‌ها هم یکی از مشابهت‌های وضعیت کنونی با آخرین ماه‌های حکومت شاه است و یکی از عواملی است که به روند تحولات شتاب می‌دهد.