۱۴۰۳ دی ۳, دوشنبه

مختصات فاشیسم دینی و مسئولیت جامعهٔ جهانی

 


سرنگونی دیکتاتور خون‌ریز سوریه نه تنها تحولی عمیق در سیاست‌های منطقه‌ای، بلکه نشانه‌ای از ضعف ساختاری فاشیسم دینی حاکم بر ایران به‌شمار می‌رود. خامنه‌ای، که سوریه را به‌عنوان عمق استراتژیک خود می‌دید، اکنون با سقوط یکی از مهم‌ترین سدهای خود برای جلوگیری از فروپاشی داخلی، مواجه شده است. فساد ساختاری و ناتوانی نظامی ارتش سوریه مدتها پیش در خلال جنگ داخلی این کشور آشکار شد. اما نکته جدید، فروپاشی روانی و وارفتگی نیروهای نیابتی رژیم ایران است که نشان‌دهنده شکست استراتژیک و از هم‌پاشیدگی جریان‌وار و بی‌انگیزگی نیروی انسانی آن است.

پیامدهای کلیدی سرنگونی اسد

سقوط خاندان منفور اسد، پیامدهایی فراتر از مرزهای سوریه دارد. این رویداد، چهره واقعی ضعف رژیم ایران و ناتوانی سپاه پاسداران در حفظ نفوذ منطقه‌یی را به‌وضوح نشان داد. سپاه، که همواره به‌عنوان بازوی نظامی و امنیتی خامنه‌ای عمل کرده، دیگر قادر به حفظ استراتژی گروه‌های نیابتی در خاورمیانه نیست. شکست این استراتژی، نشانه‌ای از پایان سیاست‌های توسعه‌طلبانه رژیم و آغاز فرآیند سرنگونی آن است.

با فرو ریختن یکی از تکیه‌گاههای اصلی رژیم در منطقه، شرایط برای گسترش قیامهای مردمی در ایران و تسریع فرآیند تغییرات سیاسی بیشتر فراهم‌ شده است. این تحول، ضعف مفرط رژیم ایران در مواجهه با بحرانهای داخلی و منطقه‌یی را بیش‌ از پیش آشکار می‌کند.

فریبکاری لابی‌ها و تصویرسازی کاذب

یکی از ابزارهای رژیم ایران در سیاست خارجی، لابی‌های گسترده در کشورهای غربی بوده است. این لابی‌ها وظیفه داشتند تصویری کاذب از قدرت و استحکام رژیم ارائه داده و جایگزین دموکراتیک آن، یعنی مقاومت ایران، را انکار کنند. این تلاش‌ها با هدف پنهان کردن توانایی مقاومت ایران در سرنگونی رژیم و نادیده گرفتن فعالیت‌های گسترده کانون‌های شورشی در شهرهای ایران انجام شد.

اما تحولات اخیر این استراتژی را ناکام گذاشته است. جامعه جهانی دیگر نمی‌تواند در برابر اراده مردم ایران برای دستیابی به آزادی و دموکراسی بی‌تفاوت باشد. قطعنامه دوحزبی ۱۱۴۸ کنگره آمریکا، که حق مردم ایران را برای مقابله با سرکوب و ایجاد تغییر به‌رسمیت می‌شناسد، نمایانگر پیشرفت دیپلماسی انقلابی مقاومت ایران است.

ضرورت فعال‌سازی مکانیزم ماشه

نظام ولایت‌فقیه، پس از شکست‌های منطقه‌ای، به‌سرعت برنامه ساخت سلاح هسته‌یی خود را تسریع کرده است. هدف این برنامه نه تأمین امنیت ملی، بلکه ایجاد ابزاری برای حفظ بقای رژیم است. در این شرایط، فعال‌سازی مکانیزم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ضروری است. این اقدام می‌تواند به جامعه جهانی اجازه دهد تا فشارهای بین‌المللی را برای مهار تهدیدات هسته‌یی رژیم ایران افزایش دهد.

حقیقت این است که تنها راه‌کار پایدار برای جلوگیری از تهدیدات هسته‌یی، سرنگونی رژیم ایران توسط مردم و مقاومت است. مردم ناراضی و خشمگین ایران، همراه با کانون‌های شورشی و نیروهای مقاومت در خارج از کشور، نیروی اصلی تغییر را تشکیل می‌دهند.

آلترناتیو دموکراتیک

شورای ملی مقاومت، که به‌عنوان جایگزین دموکراتیک رژیم شناخته می‌شود، تأکید دارد که هدف نهایی آن انتقال قدرت به مردم ایران است.

خانم مریم رجوی، رئیس‌جمهور منتخب مقاومت ایران برای دوران انتقال بارها و از جمله در پیام آنلاین خود به گردهمایی در کنگره آمریکا بر این واقعیت تأکید کرد:

«شورای ملی مقاومت نه به‌دنبال کسب قدرت، بلکه در پی انتقال آن به صاحبان حقیقی، یعنی مردم ایران است. بر اساس برنامه شورا، بعد از سرنگونی رژیم، یک دولت موقت به مدت حداکثر ۶ماه تشکیل می‌شود که وظیفه اصلی آن برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان و انتقال حاکمیت به نمایندگان مردم است».

مقاومت ایران بر ارزش‌هایی هم‌چون آزادی‌های سیاسی، حقوق برابر زنان، خودمختاری ملیت‌ها، جدایی دین از دولت، لغو حکم اعدام و ایجاد یک ایران غیراتمی تأکید دارد. این اصول، بنیانی برای ساختن ایران فردا و تبدیل آن به کشوری صلح‌طلب و مدافع ثبات در منطقه خواهد بود.

مقاومت ایران از کشورهای غربی، به‌ویژه ایالات متحده، انتظار دارد تا با برقراری تحریم‌های جامع، راههای تأمین مالی رژیم ایران را مسدود کنند. هم‌چنین، فعالیت عوامل رژیم که در قالب گروه‌های پوششی در خارج از کشور فعالیت می‌کنند، باید به‌طور کامل متوقف شود.

امتداد دومینوی شکست تا تهران

سقوط دیکتاتور خون‌ریز سوریه، که یکی از بزرگ‌ترین متحدان رژیم ایران بود، نه تنها شکستی برای سیاست‌های منطقه‌یی خامنه‌ای، بلکه زنگ خطری برای ادامه بقای حاکمیت برآمده از ولایت فقیه است. این تحول نشان‌دهنده این واقعیت است که رژیم ایران دیگر توانایی حفظ ساختارهای منطقه‌یی خود را ندارد و با سرعت به سوی زوال پیش می‌رود.

مهم‌تر از این شکست منطقه‌ای، اراده مردم و مقاومت ایران است که تغییر را از درون رقم خواهند زد. تحولات اخیر، نشان‌دهنده نزدیک شدن به مرحله‌ای تاریخی در مبارزات مردم ایران است؛ مرحله‌ای که در آن آزادی و دموکراسی جایگزین استبداد و سرکوب خواهد شد.

در این مسیر، جامعه جهانی باید با ایستادن در کنار مردم ایران و حمایت از حقوق آنها، نقش مؤثری در تسریع این تغییرات ایفا کند. اکنون زمان آن است که همه کشورها از مقاومت ایران حمایت کرده و به رژیم حاکم در تهران نشان دهند که دوران استیلای دیکتاتوری در ایران به پایان رسیده است.