۱۴۰۳ دی ۳, دوشنبه

شقه و بحران بر اثر شکست استراتژیک خامنه‌ای

 با گذشت دو هفته از سقوط خاندان منفور اسد در سوریه، اکنون آثار و عوارض این کلان ضربه استراتژیک بر ولایت خامنه‌ای را در بالا‌گرفتن صداهای اعتراضی در درون رژیم به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد.

این در حالی است که خامنه‌ای در اولین واکنش خود به شکست و فرو ریختن مفتضحانهٔ عمق استراتژیکش در سوریه (در روز ۲۱آذر)، هر گونه «خالی کردن دل مردم» را «جرم» خواند و گفت باید دنبال شود. قضاییه‌اش هم اطلاعیه داد تا این تهدید را محکم‌کاری کند، اما طعنه و تعریضها به خلیفهٔ ارتجاع هر روز علنی‌تر و صریح‌تر و تیزتر می‌شود.

در این رابطه ادعاهای سخیف خامنه‌ای و گماشته‌هایش که «شکست نخورده‌ایم»، «ضعیف نشده‌ایم» و «به‌زودی جوانان سوری بر می‌خیزند و سوریه را پس می‌گیرند» و غیره... واکنشی جز تمسخر، حتی در درون رژیم برنمی‌انگیزد.

روزنامهٔ هم‌میهن (اول دی) تحت عنوان «پیامدهای سقوط اسد برای ایران» می‌نویسد: «سقوط بشار اسد، نه‌تنها یک رویداد مهم برای سوریه است، بلکه پیامدهایی در سراسر خاورمیانه دارد. پیامدهای این رخداد در هیچ کشوری به‌اندازه ایران احساس نمی‌شود. خروج ناگهانی تهران از سوریه... آسیبی استراتژیک و نظامی برای ایران است... ایران در وضعیت دفاعی قرار دارد و بازدارندگیش تضعیف شده است... محور مقاومت دیگر به‌طور کامل قادر به‌ارائه توان بازدارندگی به تهران نیست».

روزنامهٔ دیگر، ستاره صبح (اول دی) هم تحت عنوان «زمین بازی تغییر کرده، ۳۰روز پیش رو خطرناک است» می‌نویسد: «واقعیت این است که زمین بازی برای ایران با آمدن ترامپ، در باتلاق ماندن پوتین در جنگ اوکراین، سقوط اسد که تا پیش از این حیاط خلوت ایران بود، تغییر کرده و شرایط جهان و منطقه به‌نفع ایران نیست».

روزنامهٔ دنیای اقتصاد (اول دی) هم می‌نویسد: «روندهای منطقه‌یی نشانگر تضعیف جایگاه اقتصادی و سیاسی ایران است. لذا تهران مانند دههٔ گذشته توانایی بازیگری و کنشگری فراتر از تحولات منطقه را ندارد».

بعد از سرنگونی بشار اسد در سوریه، رسانه‌های رژیم پرونده ضربات سنگین رژیم بر عمق استراتژیک خامنه‌ای در لبنان را هم باز کرده‌اند و درباره تغییر تعادل در منطقه به‌زیان رژیم، می‌نویسند: «لبنان همیشه دماسنج خاورمیانه است. آرایش نیروها و قدرتها در منطقه، در شکل کوچک آن در لبنان پدیدار می‌شود. در شرایطی که در کل منطقه شاهد تضعیف نقش ایران و محور مقاومت هستیم، طبیعی است که این شرایط در لبنان نیز منعکس شود» (هم‌میهن ـ اول دی).

صریح‌تر از همهٔ اینها، اظهارات آخوند حسین طائب سرکردهٔ سابق اطلاعات سپاه و مشاور سرکردهٔ کل سپاه است در یک جلسهٔ توجیهی برای پاسدارها و بسیجی‌های رژیم. در این جلسه یکی از حاضران این سؤال را مطرح می‌کند که «آیا با رفتن اسد جبهه مقاومت آسیب جدی دیده است؟». طائب در پاسخ می‌گوید: «قطعاً با رفتن اسد، لطمه‌یی به جبهه مقاومت وارد شده است و جبهه مقاومت یکی از یارانش را از دست داده و این واقعیتی انکارناپذیر است. اتفاق بزرگی برای سوریه افتاده است».

آری، «این واقعیتی انکارناپذیر است که اتفاق بزرگی افتاده است» اما نه فقط برای سوریه، بلکه برای ایران و برای شخص ولی‌فقیه ارتجاع! این واقعیت را با شانتاژ نمی‌توان پنهان کرد و با تهدید نمی‌توان دهانها را بست.

به‌رغم تهدید و شانتاژ حکومتی، سلیمانی اردستانی عضو مجمع مدرسین حوزهٔ قم طی سخنانی که به خطاهای فاحش خامنه‌ای و شکست استراتژیک رژیم اشاره دارد، چنین می‌گوید: «یک دیکتاتوری به ملت خودش ستم می‌کند و ما می‌رویم مداخله می‌کنیم و اسمش را می‌گذاریم مدافع حرم! نظام خطای وحشتناکی کرده و باید از ملت عذرخواهی بکند، ماستمالی هم نکند. به‌چه دلیل از یک دیکتاتور سفاک باید دفاع می‌کردیم؟... این استدلال‌ها که خاکریز را جای دیگری قرار بدهیم تا در امان باشیم نه اخلاقی است نه دینی است نه شرعی است! قابل دفاع نیست! حرف‌هایی که می‌شنویم هیچ ربطی به دین ندارد!» (دیدارنیوزـ ۲۸آذر).