شانزدهم آذر، شناسنامهٔ دانشگاه و دانشجوی ایرانی
شانزدهم آذر، روزی است که خون سه دانشجوی شهید در اعتراض به کودتای سیاه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، هویت انقلابی دانشگاه و دانشجوی ایرانی را برای همیشه در تاریخ حک کرد. این روز، نه فقط یک مناسبت تقویمی، بلکه سنگبنای مقاومت و آزادیخواهی در برابر استبداد سلطنتی و مذهبی در ایران است. داستان این روز با «سه قطره خون» آغاز شد و در طول دههها، به جریانی پویا و تأثیرگذار در انقلابها و اعتراضات مردمی بدل گشت.
شانزدهم آذر، فراتر از یک رویداد تاریخی، روزی است که خونهای پاک دانشجویان، راه آزادی را ترسیم کرد. این روز، نماد پیوند دانشگاه با آرمانهای مردم ایران برای آزادی، دموکراسی و برقراری یک جمهوری دموکراتیک است.
زمینه تاریخی شانزدهم آذر
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، پایانی بر دولت مردمی دکتر محمد مصدق بود و خشم عمومی را بهدنبال داشت. دانشگاهها بهعنوان سنگر آزادیخواهی، مرکزی برای تبلور اعتراضات باقی ماندند. در چنین فضایی، شاه با دعوت از ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت آمریکا، تلاش داشت قدرتنمایی کند و آرامش تحمیلی را به نمایش بگذارد. اما دانشجویان، نماد آگاهی و مقاومت، این نمایش را نپذیرفتند. نیروهای گارد شاهنشاهی با خشونت بیسابقهای به سرکوب دانشجویان پرداختند و سه دانشجوی قهرمان، «مصطفی بزرگنیا»، «احمد قندچی» و «مهدی شریعترضوی» را بهشهادت رساندند.
فردای آن روز، نیکسون وارد تهران شد و دکترای افتخاری از دانشگاه تهران دریافت کرد؛ اما خون این سه دانشجو، بذر مقاومت و هویتی شد که همچنان از آن آتش و غرور و غیرت انقلابی میروید.
آری از همان سالها دانشگاه به سنگر آزادی تبدیل شد. این نقش، در جنبشهای انقلابی دهههای بعد نیز برجسته بود؛ از تکوین سازمانهایی مانند «مجاهدین خلق» و «چریکهای فدایی خلق» گرفته تا ایستادگی در برابر استبداد سلطنتی و نقشآفرینی در پیروزی انقلاب ضدسلطنتی.
دانشگاه در دوران استیلای شیخ
نقش شگرف دانشگاهها در آگاهیبخشی و مقاومت، خمینی را به وحشت انداخت. او دانشگاه را «خطرناکتر از بمب خوشهیی»! خواند و با اجرای طرح ارتجاعی و سرکوبگرانهٔ «انقلاب فرهنگی»، تلاش کرد دانشگاهها را به محاق ببرد. تعطیلی دانشگاهها، تصفیه استادان مترقی، سرکوب دانشجویان آزادیخواه و تحمیل درسهای ایدئولوژیک، بخشی از این کودتای ضدفرهنگی بود.
در دوره محمود احمدینژاد، فضای دانشگاهها بهشدت محدودتر شد و ابزارهای سرکوب و کنترل، به شکل بیسابقهای بهکار گرفته شد. یکی از این ابزارها، سیستم موسوم به «ستارهدار کردن دانشجویان» بود که هدف اصلی آن، جلوگیری از فعالیتهای سیاسی و ممانعت از پیشرفت تحصیلی دانشجویان معترض و فعالان سیاسی بود. همچنین، سیاست جداسازی جنسیتی با شدت بیشتری دنبال شد، تا جایی که حتی به تفکیک دروس برای زنان و مردان انجامید. در این دوران، اعلام شد که مرحله جدیدی از انقلاب فرهنگی برای «اسلامی کردن» دانشگاهها آغاز شده است. پیآمد این سیاستها، دستگیری بیش از ۳۰ نفر از دانشجویان در پی تجمع ۱۶ آذر سال ۱۳۸۶ بود که بسیاری از آنان به حبس محکوم شدند.
در همین دوره، رژیم تلاش کرد با اعمال سهمیهبندیهای گسترده و جذب گسترده نیروهای وفادار از میان اعضای بسیج، فضای دانشگاهها را بهطور کامل تحت کنترل خود درآورد. با این حال، روز ۱۶ آذر ۱۳۸۸، مصادف با روز دانشجو، صحنهای از خروش گسترده دانشجویان بود. در اغلب دانشگاههای تهران، صدها دانشجو دست به تجمع و تظاهرات زدند و در بیرون دانشگاهها نیز هزاران نفر شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر دادند. نیروهای امنیتی بهسرعت وارد عمل شدند و با شلیک گاز اشکآور و ضرب و شتم معترضان با باتوم، به سرکوب تظاهر کنندگان پرداختند. نیروی انتظامی اعلام کرد که ۲۰۴ نفر در این روز دستگیر شدند، اما شاهدان عینی گزارش دادند که تنها از دانشگاه امیرکبیر، پنج اتوبوس حامل دانشجویان بازداشت شده خارج شده بود.
در شامگاه ۱۶ آذر ۱۳۸۸، مردم در شهرهای مختلف ایران با سردادن شعارهای «اللهاکبر» و «مرگ بر دیکتاتور» از پشتبامها، اعتراضات را ادامه دادند. در همین روز، معترضان به پاره کردن و آتش زدن تصاویر خمینی دست زدند؛ اقدامی که بازتاب گستردهیی در رسانههای داخلی داشت و خشم حکومت را برانگیخت.
پیوند عمیق دانشگاه با جنبشهای مردمی
با وجود تلاشهای خمینی و خامنهای برای سرکوب روح آزادیخواهی در دانشگاهها، این سنگر آزادی همچنان به ایفای نقش مبارزاتی خود ادامه داده است. قیامهای دانشجویی از سال ۱۳۶۰ تا امروز، نشاندهنده پیوند عمیق دانشگاه با جنبشهای مردمی است.
دانشگاه همانطور که قیام ۱۸ تیر ۱۳۷۸ خروش آزادیخواهی را در آسمان شبگرفتهٔ ایران سرداد، در قیام دیماه ۱۳۹۶نیز شعار پیشرو و کوبندهٔ «اصلاحطلب، اصولگرا / دیگه تمومه ماجرا» را از دیوارهای دانشگاه به متن خروشان جامعه برد.
به یاد داریم که این دانشگاه بود که از فردای سرکوب خونین قیام آبان ۱۳۹۸، خیابانها را به تپش انداخت و در امتداد خشم ملت، فریادهای بلند «نه تاج و نه عمامه / آخوند کارت تمامه» و «مرگ بر ستمگر / چه شاه باشه چه رهبر» را به گوش جهانیان رسانید. این پژواک آزادیخواهی و عدالتطلبی، اثبات کرد که دانشگاه همچنان قلب تپندهٔ مبارزه در برابر استبداد است.
قیام ۱۴۰۱؛ تولد نوین دانشگاه
جنبش دانشجویان در قیام۱۴۰۱ یکی از شورانگیزترین دوران خود را تجربه کرد. یکی از نقاط عطف قیام، ایستادگی و سنگر گرفتن دانشجویان در دانشگاه شریف بود که مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران را به خواستههای مشروع دانشجویان گره زد.
حکومت آزادیستیز آخوندی نیز، با ابزارهای امنیتی و اطلاعاتی خود، به سرکوب این جنبشها پرداخت. از شناسایی و بازداشت رهبران دانشجویی گرفته تا اعمال فشارهایی همچون تعلیق، اخراج، حذف امکانات اولیهای مانند خوابگاه، و حتی اقدامات خشونتآمیزی نظیر سربهنیست کردن، همه در راستای خاموشکردن صدای دانشگاه و مدارس انجام شد.
طرح «خالصسازی دانشگاهها» که هدف آن حذف اساتید و اعضای هیأت علمی به بهانههای مختلف بود. به وحشت رژیم از اوجگیری اعتراضات و شکنندگیاش در برابر دانشگاهها تعبیر شد. در این رابطه روزنامه حکومتی اعتماد نیز در ۹ شهریور ۱۴۰۲، نام ۵۲ تن از اساتید اخراجی، بازنشسته اجباری، تعلیقشده یا منفصل از تدریس را منتشر کرد.
پس از این تصفیه، رژیم اقدام به جایگزینی این استادان با مداحان حکومتی و نیروهای منتسب به دانشگاه امام صادق کرد تا فضای علمی دانشگاهها را بیشازپیش تحت کنترل ایدئولوژیک قرار دهد.
شانزدهم آذر، از گذشته تا امروز
شانزدهم آذر، یادآور هویتی است که دانشگاه و دانشجو را به پیشگامان مبارزه برای آزادی تبدیل کرده است. از اعتراض به کودتای ننگین ۲۸مرداد ۱۳۳۲ تا ایستادگی در برابر استبداد دینی در قرن بیست و یکم، دانشگاه زنده است و همچنان سنگر آزادی است. در سالهای اخیر، قیامهای دانشجویی علیه سرکوب، تحمیل و بیعدالتی، بار دیگر نشان داده که هویت انقلابی دانشگاه در ایران هرگز از بین نرفته است.
اگر نخبهها و دارندگان مدالهای جهانی «دنیای دانشگاه و المپیاد» یا مدالها و افتخارات ورزشی را رها کرده و قدم به «دنیای مبارزه و مقاومت به هر قیمت» میگذارند و به کانونهای شورشی میپیوندند، بیگمان پیامی جز زنده بودن دانشجو و دانشگاه ندارد.
امروز، در شرایطی که خفقان و سرکوب همچنان بر جامعه ایران سایه افکنده، دانشگاه و دانشجو باید به رسالت تاریخی خود پایبند باشند و نقش پیشتازانه خود را ایفا کنند. تنها از این طریق است که آرمانهای سه قطره خون ریخته شده در شانزدهم آذر، به تحقق خواهد پیوست.