سخن روز
سرکردهٔ کل سپاه پاسداران خامنهای که با رجزخوانیهای پوچ شناخته میشود، اما روز سهشنبه ۱۰مرداد در جلسهٔ سرکردگان پایگاههای بسیجی سخنانی گفت که در آنها ضعف و درماندگی و وحشت از قیام پیش رو موج میزد.پاسدار سلامی که در آستانهٔ سالگرد قیام پاییز گذشته سخن میگفت، وقوع قیام دیگری در آیندهیی نزدیک را قطعی دانست و گفت: «دشمن قطعاً آرزو دارد که بتواند در ماههای آینده، در ایام سالگرد اغتشاشات، باز هم فتنه کند».
سرکردهٔ سپاه خامنهای نسبت بهغافلگیری و آماده نبودن نیروهای رژیم هشدار داد و گفت: «ما هر وقت آماده هستیم و غافلگیر نمیشویم، کاملاً مسلط هستیم؛ راز، پیشگیری است».
او در همین رابطه بهصدور چند فقره فرمان، برای بهاصطلاح پیشگیری از قیام مبادرت کرد و در حالی که وضعیت داغان نیرویی رژیم و پایگاههای خالی بسیج از یکسو و هراس از موضع تهاجمی نیروهای قیامی، از سوی دیگر را برملا میکرد، گفت:
پایگاهها را دریابید! محلههای اسلامی را رواج بدهید!
پایگاهها را رونق بدهید، آنها را فعال کنید!
از فضای مجازی حداکثر استفاده را بهعمل بیاورید!
اطلاعات را گسترش بدهید!
لیدرهای جریانهای را شناسایی کنید اینها را مهار کنید!
قرارگاههایتان فعال باشد!
پاسدار سلامی برای علاج بحران نیرویی سپاه و بسیج، گفت: «همه میتوانند وارد بسیج بشوند و ساخته بشوند». این درخواست از آن روست که بهرغم فقر و فلاکتی که سراسر جامعه را فرا گرفته، اما در همین شرایط هم بهندرت کسی حاضر میشود نان خود را با آغشتن بهخون هموطنانش بهدست بیاورد و ننگ قرار گرفتن در صفوف پاسداران و بسیجیان جنایتکار را بهجان بخرد.
پاسدار سلامی از یکسو از همه دعوت میکرد که وارد بسیج شوند و از سوی دیگر نسبت بهپدیدهٔ نفوذ که تا بالاترین سطوح سپاه غوغا میکند، هشدار داد و با اشاره بهعواقب نابود کنندهٔ آن گفت: «نفوذ از یک روزنهٔ کوچک صورت میگیرد؛ گاهی یک سد بزرگ با یک ترک کوچک میشکند. یک جامعه (بخوانید رژیم) گاهی در یک نقطه کوچک آسیب میبیند و این آسیب وسیع میشود. روزنهها را ببندید!».
پاسدار سلامی در انتهای اظهاراتش در حالی که تلاش میکرد به پاسداران روحیهباخته و دچار ریزش، روحیه تزریق کند، گفت: «این حوادث میگذرد. ما از سختیها عبور میکنیم در میدان آسایش قرار میگیریم... ولی نباید پشیمان شده باشیم از اینکه کاری را نکرده باشیم».
اظهارات سرکردهٔ سپاه خامنهای، تصویر واضحی از بحرانزدگی و پوسیدگی این ستون اصلی نگهدارندهٔ نظام ولایت بهدست میدهد. علت وحشت سلامی نیز همین است. از یکسو او میداند وضعیت جامعه تا کجا بحرانی و انفجاری است؛ تا آنجا که هر روز و هر لحظه، یک حادثه میتواند جرقه و آتشزنهٔ قیامی باشد آتشینتر و رادیکالتر از قیام سال گذشته؛ قیامی که او آن را «قویترین، خطرناکترین، جدیترین، نابرابرترین و وسیعترین پیکار» توصیف میکرد.
از سوی دیگر همه میدانند که تعادلقوا میان رژیم حاکم و مردم و مقاومت ایران نسبت بهسال گذشته بهزیان جبهه رژیم و ضدخلق و بهسود جبهه خلق بهکلی تغییر کرده است تا آنجا که فریاد هشدار و اعلام خطر از همه جای رژیم از مجلس یکدست ارتجاع گرفته تا رسانههای حکومتی بلند است.
از جمله روزنامهٔ حکومتی جمهوری اسلامی اعلام خطر میکند: «از روزی بترسید که لشکر گرسنگان علیه شما قیام کنند. . لااقل برای بقای خودتان و حکمرانیتان فکری بکنید» (۲۵تیر ۱۴۰۲).