۱۳۹۸ آذر ۴, دوشنبه

محصول شقاوت، ‌رعب یا کینهٔ انقلابی؟


سخن روز

سخن روز
صحنهٔ تکان‌دهندهٔ قتل فجیع  جوان قیامی درانظار مردم گرگان ازسیمای آزادی. مشاهدهٔ این‌که وحوش خونخوارخامنه  ای چگونه باشلیک مستقیم و از فاصلهٔ یکمتری، ابتدا این جوان را به‌خاک می‌اندازند و سپس با شقاوت وسبعیتی غیرقابل توصیف با تبر به‌جانش می‌افتند و پیکرش را شرحه‌شرحه می‌کنند،

خون را در رگهای هر انسانی به‌جوش می‌آورد و عزم هر ایرانی شریف و مردمی را برای از ریشه برکندن این رژیم پلید و ضدبشری، صدبار جزم‌تر می‌کند.

اما پس از برانگیختگی عاطفی که اولین واکنش هر انسان زنده است، این صحنه شایان تعمق و درس‌آموزی‌های بسیار می‌باشد.
نتایج و درسهای قیام
اولین درس و اولین نتیجه، نمایان شدن بیش‌از‌پیش میزان شقاوت رژیمی است که همهٔ مرزهای توحش را بسا فراتر از آنچه در دیکتاتوریهای رو به‌سقوط تاکنون دیده شده، درنوردیده است.

دوم، این جنایت نه یک تک‌مورد، بلکه تنها نمونه‌ای از یک جریان و شیوهٔ برخورد این رژیم با مردم به‌جان آمده و جوانان شورشی است که این‌بار به‌طور اتفاقی توسط یک هموطن ضبط شده و در معرض دید همهٔ مردم ایران و جهان قرار گرفته است.

در مورد جریان‌وار بودن این جنایت، تاکنون گزارشهای متعددی از داخل کشور ارسال شده و می‌شود که بیانگر آن است که آدمکشان خامنه‌ای چطور تظاهرات‌کنندگان را از فاصله‌ای نزدیک در میان جمعیت از پشت سر هدف گلوله کلت قرار داده و درجا به‌شهادت می‌رساندند. به‌گزارش یک هموطن از کارکنان بیمارستانی در یکی از شهرهای کشور که روز دوم قیام از سیمای آزادی پخش شد، ۵۶جسد قیام‌کنندگان به‌ آن بیمارستان منتقل شده که همه از ناحیه سر و از فاصلهٔ نزدیک هدف گلوله سلاح کمری قرار گرفته‌اند.

هم‌چنین فیلمها و تصاویری از شلیک مستقیم پاسداران به‌ تظاهر‌کنندگان از بالای ساختمانها ارسال شده، یکی از این موارد که توسط عفو بین‌الملل منتشر شده، مزدوران آدمکش رژیم را نشان می‌دهد که از فراز ساختمان دادگستری جوانرود، تظاهرات‌کنندگان را با هدفگیری مورد اصابت قرار داده و به‌شهادت می‌رسانند.

اما در قبال انتشار گستردهٔ این‌گونه موارد از توحش افسارگسیخته، رژیم واکنش نشان داد و پاسدار فدوی، جانشین سرکردهٔ کل سپاه پاسداران، روز یکشنبه(۳آذر) به‌ صحنه آمد و سعی کرد طبق معمول رژیم، خود قیام‌کنندگان را عامل این‌گونه قتلها جلوه دهد. وی با ناشیگری گفت: «اغتشاشگران با استفاده از کلتهای خفیف، به‌ شکم بسیاری از مردم از فاصلهٔ یک متری یا نیم‌متری شلیک کرده و مردم را کشتند». از این پاسدار تهی‌مغز جنایتکار باید پرسید پس از ۱۰روز که از قیام می‌گذرد، چطور امروز ناگهان به‌یاد این موضوع افتاده است؟ به‌خصوص اشارهٔ او به‌ کشته شدن «بسیاری» از مردم، گویای آن است که آدمکشان خامنه‌ای بسیاری را با همین شیوه به‌قتل رسانده‌اند.
رژیم، همان رژیم، با همان ماهیت و هویت
سوم، این توحش جریان‌وار یک بار دیگر اثبات می‌کند که این همان رژیم اعدامهای دههٔ ۶۰، همان رژیم قتل‌عام ۶۷ و همان رژیم خمینی ملعون است با همان هویت و همان ماهیت؛ حقیقتی که حامیان استعماری و اصحاب مماشات و عوامل با جیره مواجب یا بی‌جیره مواجب داخلی سعی می‌کردند آن را دگرگونه جلوه دهند.

چهارم، عظمت و شکوه و قدرتمندی این قیام است که خامنه‌ای پلید را وادار کرد، نقاب از چهره بردارد، اولاً خودش شخصاً به‌میدان بیاید و هم از افزایش قیمت بنزین که جرقهٔ قیام را زد، حمایت کند و هم دست مزدوران جنایتکار خود را در ارتکاب هر جنایتی علیه قیام‌کنندگان باز بگذارد و آتش به‌اختیار را که پیش از این به‌طور کلی به‌عوامل سرکوبگرش داده بود، این بار مورد تأکید قرار دهد.

خامنه‌ای اگر اندکی احتمال آن را می‌داد که می‌تواند قیام را به‌ همان شیوه‌های سابق سرکوب کند، هرگز این‌چنین خودش را به‌قول حامیان ولایت، خرج حفظ نظامش نمی‌کرد.

به‌کارگیری این شیوهٔ سبعیت عریان نشانهٔ به‌آخر خط رسیدن رژیم است که دیگر شیوه‌های سرکوب مخفیانه و پلیسی که شیوهٔ غالب در قیام ۸۸ و قیام دیماه ۹۶ بود، نمی‌تواند نجاتش دهد و ناگزیر است نقاب از صورت بردارد و ولی‌فقیه‌اش در صف اول این جنگ قرار بگیرد.

هم‌اکنون بحث و قال و مقال دامنه‌داری در داخل رژیم به‌ویژه در میان باند خود خامنه‌ای جریان دارد که آیا لازم بود خامنه‌ای این‌چنین شخصاً و تمام‌قد وارد ماجرا شود و خودش را مفتضح کند یا نه؟ آنها که از ورود ولی‌فقیه ارتجاع دفاع می‌کنند حرف و استدلال‌شان این است که اگر خامنه‌ای شخصاً وارد نمی‌شد و فرمان کشتار و سرکوب نمی‌داد، کار رژیم تمام بود؛ اما همین‌ها نیز نمی‌توانند قول بدهند که با ورود خامنه‌ای، رژیم از مهلکهٔ قیام جان به‌در خواهد برد یا نه؟

پنجم، مستقل و جدای از هر بحثی، یک واقعیت عینی آن است که به‌رغم این میزان از وحشیگری و سبعیت، به‌رغم دست‌کم ۳۰۰شهید، ۴هزار مجروح و ۱۰هزار دستگیرشده و زندانی، قیام هم‌چنان در توفش است و شهرهای جدیدی را درمی‌نوردد. این همان چیزی است که رژیم را اینچنین سراسیمه و هراسان کرده است. آری، به‌رغم این درجه از سرکوب و جنایت، قیام متوقف نشده و به‌نظر می‌رسد که در برابر شقاوت رژیم، مصونیت یافته است. البته این سخن به‌ آن معنی نیست که در آینده شاهد فراز و نشیب‌هایی نخواهیم بود؛ چرا که افت و خیز و تهاجم و تدافع، ذاتی هر نبردی است و پیکار آزادی مردم ایران با فاشیسم دینی حاکم نیز از این قاعده مستثنی نیست. اما این پیکار برای رژیم تأثیر فرساینده و کاهنده و برای جبهه مردم آثار فزاینده و فرابرنده دارد.
یک شاخص از آثار فرساینده این جنگ بر رژیم، تشدید تخاصم دو باند بر سر شیوه‌های برخورد با قیام و از جمله زمزمه‌های عقب‌نشینی از افزایش نرخ بنزین به‌مثابه نقطه آغاز این قیام است. اما مسأله این‌جاست که برای عقب‌نشینی بسیار دیر است. بهترین موقع برای عقب‌نشینی، زمانی بود که خامنه‌ای روز ۲۶آبان به‌ صحنه آمد. اما او به‌گفتهٔ رهبر مقاومت این فرصت را از دست داد. روشن است که پس از آن، عقب‌نشینی پیروزی بسیار بزرگی برای جبهه مردم و مجاهدین و مقاومت ایران است و قیام را جهش می‌دهد. ادامهٔ وضعیت کنونی هم، نتیجه‌ای جز استمرار و رادیکال‌تر شدن قیام ندارد که سرانجام آن هم پیروزی است.