سخن روز
رژیم ۱۱روز بهخودش تابید و تابید تا بتواند یک ضدتظاهرات «خودجوش!» در تهران راهبیاندازد تا جواب قیامی را بدهد که در ۱۷۶شهر کشور، صدها و هزاران ساختمان و نماد سرکوب و غارت رژیم را بهآتش کشیدند و دنیا را پیش چشم آخوندهای حاکم سیاه کردند و شرنگ وحشت و مرگ را بهکامشان ریختند.
صنعت ضدتظاهرات و پاتک در قبال هر خیزش و قیام، شیوهٔ تبلیغاتی رایج رژیم برای خنثی کردن آثار سیاسی و روانی قیام بوده است، اما با آنچه که روز دوشنبه(۴آذر) بهوقوع پیوست، اگر رژیم مشاعرش را بر اثر ضربه قیام بزرگ مردم ایران از دست نداده باشد، قاعدتاً بایستی به این نتیجه برسد که دیگر از این شیوه دست بردارد، زیرا این ضدتظاهرات بهجای آنکه قدرت و استحکام و ماندگاری القا کند، تصویری از طرد و افلاس یک رژیم درهمشکسته و مرگزده را به نمایش گذاشت.
برای راهاندازی این ضدتظاهرات که رژیم با اصرار و قسم و آیه آن را «خودجوش» مینامد، از چند روز قبل، توسط همهٔ منابر و رسانههای حکومتی به تبلیغات برای آن مشغول بود. اما از آنجا که خودش از وضعیت و کم و کیف نیروهایش خبر دارد، بهجای میدان آزادی که بهطور سنتی، این قبیل مراسمها در آنجا برگزار میشود، میدان انقلاب را بهعنوان محل تجمع نهایی راهپیمایی برگزید. همه از عرض و طول میدان انقلاب تهران خبر دارند و میدانند این میدان بهزحمت میتواند ۵هزار نفر را در خود جا بدهد.
گزارشگر تلویزیون رژیم نیز در گزارش تبلیغاتی که از صحنه میداد، با مخاطب قرار دادن وزارتخارجهٔ آمریکا از آنها میخواست که بیایند و این «تجمع دههاهزار نفری مردم تهران» را ببینند.
کسانی که با تبلیغات رژیم و بزرگنماییهای آن آشنا هستند، میدانند که رژیم در جنجالهای تبلیغاتی برای راهپیماییها و تظاهراتی که بهراه میانداخت، از عدد میلیونی و میلیونها کوتاه نمیآمد... بنابراین معنی بیان «دههاهزار نفر» از زبان تبلیغاتچی رژیم، آن هم در تهران ۱۲میلیونی واضح است و بهروشنی افلاس مرگبار رژیم را در زمینهٔ نیرویی خبر میدهد، یعنی اینکه کفگیر رژیم سخت به ته دیگ خورده است. این در حالی است که در همین تهران دستکم صدها هزار نفر پاسدار و بسیجی و خانوادههایشان زندگی میکنند، اما چرا رژیم نتوانسته آنها را به این نمایش که برایش حیثیتی است، بکشاند؟ علتش هر چه باشد، ترس، دلزدگی از رژیم و ریزش یا آمادهباش(لزوم حضور این نیروها در مواضعشان)... یا ترکیبی از همهٔ اینها که در نتیجهای که گفتیم، یعنی افلاس مرگبار، تغییری ایجاد نمیکند.
معنی برگزاری راهپیمایی بهمناسبت سالروز ۹دی!
یک نشانهٔ دیگر این افلاس، اظهارات نصرتالله لطفی، قائممقام شورای هماهنگی تبلیغات ولیفقیه(در خبرگزاری سپاه پاسداران ۳آذر ۹۸) است که نامبرده ضمن اعلام ضدتظاهرات روز دوشنبه(که برگزار شد) بهطور مسخرهای از برگزاری تظاهراتی در یادبود سالگرد ضدتظاهرات ۹دی سال ۸۸، خبر داده و تصریح میکند «مراسم ۹دیماه را با نگاه کلان برنامهریزی کردهایم و امسال ویژهتر این مراسم را برگزار میکنیم».
این اظهارات، بیانگر نهایت افلاس و درماندگی رژیم و افت توان بسیج آن نسبت به ۸سال پیش است؛ چرا که قادر نیست ضدتظاهراتی در واکنش به همین قیامی که اکنون با آن چنگ در چنگ است راهبیاندازد، قیامی که همین کارگزار حکومتی آن را بسیار بزرگتر و فراتر از قیام ۸۸ و ۹۶ میداند، در نتیجه برای ضدتظاهراتی که بتواند تا حدودی همسنگ قیام آبان ۹۸ باشد، بهبیش از یک ماه تلاش و برنامهریزی نیاز دارد تا آن را بهبهانهٔ «سالروز ۹دی» راهاندازی کند. و این بهوضوح نشان میدهد که توان بسیج نیرویی رژیم نسبت به ۸سال پیش تا کجا افت کرده است.
بیجهت نبود که پاسدار سلامی، سرکردهٔ کل سپاه پاسداران و سخنران این ضدتظاهرات، آنهمه قربان صدقهٔ کسانی که بههرحال در این مراسم حاضر شده بودند، میرفت و میگفت و تکرار میکرد که:
«من خاک کف پای همه شما را برای تبرک بهصورت میکشم، پاهایتان را میبوسم».
«شما در حال ساختن یک تاریخ هستید!...».
«درود بر شما که جهان و حتی تاریخ همانند شما را هرگز ندیده است شاید هم هرگز نبیند»!
لفاظیهای پاسدار سلامی، گوبلز نظام، از جهات دیگر هم شایان تأمل است و وجوه دیگری از درهمشکستگی رژیم و وحشت و لرزهای را که قیام مردم ایران بر سراپای رژیم و بر اندام سردمداران رژیم انداخته، نمایان میکند.
ملغمهای از دجالگری، بلوف و وحشت
اظهارات سرکردهٔ کل سپاه تلاش مأیوسانهای بود برای آنکه بهضرب سیلی صورت زار و نزار نظام را سرخ جلوه دهد و همچنین با دجالگری چهرهٔ خامنهای را که در این جریان بهشدت مفتضح شد و در کانون نفرت سوزان مردم ایران قرار گرفت، مرمت کند. بنابراین اظهارات او ملغمهای بود از آشفتهگویی و ضدونقیضگوییهای خندهدار، بلوفهای مضحک و رجزخوانیهای مسخره، تا وحشت از قیام و اذعان به ضعف و ذلت و شکست و بریدگی! را بپوشاند. یادآوری قسمتهایی از حرفهای این پاسدار تهیمغز و ترسیده، این موارد را روشنتر میسازد.
«باور کنید ما در یک جنگ بزرگ جهانی هستیم هم اینک، این لحظه شما در حال شکست دادن همه قدرت استکبار هستید باور کنید جنگی که این روزها در خیابانهای ما آغاز شد یک سناریو کامل جهانی بود».
در رابطه با خامنهای:
«شما آمدید تا از امام مسلمین در این نبرد بزرگ جهانی حمایت کنید.
یک پیشوای جانباز یک امام فداکار که در لحظههای سخت تاریخ اسلام و ایران آبروی خود را با خدا معامله میکند.
دشمن حتی تلاش میکرد از پوشک بچه هم استفاده کند به پوشک متوسل شده بود تا ملت ایران را آزار دهد».
در مورد وحشت و بریدگی نیز این عبارات گویاست: «من بهعنوان یک پاسدار کوچک همه عشقم و آرزویم این است که بهپای آرزوی شما ذبح شوم، قطعه قطعه شوم، نه یکبار بلکه چندین بار تا ارادتم به شماملت بزرگ اثبات شود».
پاسخ به این سؤال چندان دشوار نیست که چه شده که سرکردهٔ کل سپاه پاسداران رژیم از یکطرف برای ناو هواپیمابر آمریکا در یک جنگ جهانی خط و نشان میکشد و از طرف دیگر به پوشک بچه میآویزد تا قافیه باختگی سپاه پاسداران در برابر قیام را توجیه کند. از یکطرف کوس ابرقدرتی میزند و از طرف دیگر وحشتش از شرایط را با اعلام آمادگی خود برای ذبح و قطعهقطعه شدن نمایان میکند.
از یکطرف از «توسعهٔ نفوذ ولیفقیه ارتجاع در هزاران کیلومتر آنطرفتر» داد سخن میدهد و از طرف دیگر برای تنهایی و آبروباختگی خامنهای و اینکه آبرویش را با خدا معامله کرد، دل میسوزاند.
پاسخ همهٔ این آسمان و ریسمان بافتنها یک چیز بیشتر نیست. کلانضربهای که قیام عظیم مردم ایران بر رژیم وارد آورده و بر اثر آن رژیم تعادلش را بهکلی از دست داده است و مهمتر از همه اینکه قیام همچنان ادامه دارد و هر روز از جایی و از شهری شعله میکشد. این واقعیت را ایادی و سردمداران رژیم نیز نمیتوانند کتمان کنند. بهراستی این انقلابی است تا پیروزی!