سخن روز
روزدوشنبه۴آذردر جریان ضد تظاهرات مفتضح ورشکسته ا که رژیمتحت عنوان تظاهرات خودجوش درتهرانبرگزارکرد پاسدار سلامی سرکردهٔ کل سپاه پاسداران درمیان تملق گوییهای مشمئزکننده و مهوع از ولیفقیه ارتجاع، حرفی زد که قابل تأمل و شایان کمی درنگ است،
او در خلال توصیفات دجالگرانه از خامنهای و موضع او در قبال قیام مردم ایران خامنهای را چنین توصیف کرد: «یک پیشوای جانباز، یک امام فداکار که در لحظههای سخت تاریخ اسلام و ایران آبروی خود را با خدا معامله میکند». در این عبارات، چند نکته و معنا نهفته است. نخست آنکه خامنهای در جریان این قیام و با حمایت تمامقد از افزایش قیمت بنزین که جرقهٔ قیام را زد و بعد با حمایت از سرکوب و کشتار مردم معترض و قیامکنندگان در واقع آبروی خود، یا در واقع هیمنه و اتوریتهٔ خود را «خرج» کرده و باخته است.
خامنهای و معامله کردن آبرو!
عبارت دجالگرانهٔ معامله کردن آبرو با خدا، یادآور زهرخوردن خمینی پس از شکست در جنگ ضدمیهنی است؛ در سال ۱۳۶۷، خمینی که سرنگونی بهدست ارتش آزادیبخش را در یک قدمی خود دید، در آن نامه و پیام معروف، گفت از هر آنچه گفته بودم گذشتم، آبروی خودم را با خدا معامله کردم و زهر(آتشبس) را خوردم. اکنون پاسدار سلامی نیز با تکرار آن عبارت، در واقع میخواهد بگوید که نظام هم بر اثر قیام در یکقدمی سرنگونی قرار داشت و خامنهای با مایه گذاشتن از خودش و هیمنهٔ خودش به صحنه آمد و رژیم را نجات داد.
سرکردهٔ کل سپاه با این اظهارات همچنین میخواست معترضان و منتقدانی از سینهچاکان ولایت را هم قانع کند که معتقدند خامنهای نباید در این جریان اینچنین خود را نفله میکرد. حرف این سینهچاکان در شعری که یکی از مداحان دربار ولایت، چند روز پیش در مراسمی قرائت کرد و از تلویزیون رژیم(۳۰آبان) هم پخش شد، منعکس شده که برخی ابیات آن چنین است:
«گرچه بعضی از خودیها آن زمان دلخور شدند
از سؤال و شبهه و نقد و تأمل پر شدند
که چرا آقا خودش را خرج دولت کرد باز
خویش را آماج تیغ و طعن و تهمت کرد باز
غافل از اینکه چه جنگی پشت این صحنه بهپاست
در کمینگاهند گرگان لحظهای غفلت خطاست»
در ابیات بعدی به سینهچاکان ولایت که پر از «دلخوری و سؤال و شبهه و نقد و تأمل» هستند نصیحت میشود که چون و چرا نکنند و بدانند که هر چه ولیفقیه میکند عین مصلحت است.
این فضا در اظهارات، نوشتهها و سخنرانیهای بسیاری از مهرههای نظام این روزها دیده میشود که بیانگر آن است که این بحث در رژیم و بهخصوص در میان نزدیکترین حلقهٔ نیروهای ولایت جدی و بیخدار است و میتوان آن را بحران خواند، زیرا آنچه علنی میشود تنها نوک کوه یخ است. یکی از مواردی که این دعوا علنی شد، در جمعهبازار اخیر تهران(اول آذر) توسط آخوند احمد خاتمی بود که در توجیه ورود خامنهای به صحنه گفت: «این تصمیم، تصمیم سران قوا بود و با خوشبینی که امام و مقام معظم رهبری بهسران قوا دارند تأیید کردند. اگر اقدام و موضع رهبری نبود تردید نکنید حوادث سختتری پیش روی مردم قرار میگرفت».
خامنهای، خرج دولت یا خرج حفظ نظام
یکی دیگر از مهرههای سرشناس باند خامنهای، محمدرضا باهنر نیز طی سخنانی با دفاع از خامنهای در ورود به موضوع افزایش قیمت بنزین و سرکوب و کشتار قیامکنندگان نیز با تأکید بر اینکه موضوع فراتر از حمایت از دولت، بلکه حفظ و حراست از موجودیت نظام بوده، اقدام خمینی در باختن آبرویش با خوردن زهر آتشبس را یادآوری کرده و تصریح میکند: «اصلا مسأله این نیست که ایشان آبروی خود را برای کسی هزینه کرده باشد، سلولبهسلول بدن ایشان وقف نظام است».
زاکانی از اعضای سابق مجلس ارتجاع و از سردمداران جریان دلواپسان نظام هم در یک سخنرانی، ضمن استفاده از همین منطق، گوشههایی از پشتپردهٔ تصمیمگیری برای افزایش قیمت بنزین را هم برملا میکند و در پاسخ به این سؤال که چرا رهبری از خودشان در روزهای اخیر خرج کردند، گفت: «سپاه مخالفت خود را رسماً در شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد و اکثر وزرا و استانداران هم مخالفت خود را بیان کردند و (گفتند) شیوه انجام طرح، شیوه خوبی نیست... کلاه سر ما گذاشتند در حالی که رئیسجمهور و سخنگوی دولت و وزیر نفت بیان کردند که اتفاقی نمیافتد».
به این ترتیب آشکار میشود که دامنهٔ این منتقدان و معترضان که معتقدند خامنهای نباید خودش را «خرج» میکرد، شامل طیف وسیعی از سرکردگان سپاه پاسداران تا «اکثر وزرا و استانداران» میشود؛ بنابراین چندان بیراه نیست اگر گفته شود رژیم ولایت بین این دو نظر که یکی معتقد است خامنهای نباید در اینجا اینطور «خرج» میشد و کسانی که معتقدند اگر خامنهای اینطور تمامقد و به قیمت مفتضح شدن خودش، وارد نمیشد کار نظام تمام بود، شقه شده است.
منطق موافقان و مخالفان خرج کردن ولیفقیه
منطق دلواپسان منتقد روشن است که با تعبیر «خرج کردن» خامنهای بیان میشود. این جماعت میگویند خامنهای خودش را قربانی دفاع از دولت بیکفایت روحانی کرد و در نتیجه استدلال میکنند که خامنهای بهمثابه شاه شطرنج سیاست نباید وسط میآمد و خود را در معرض «سؤال و شبهه و نقد و تأمل» و «آماج تیغ و طعن و تهمت» قرار میداد و بهعبارت ساده، نبایستی اینچنین خود را مفتضح میکرد؛ او باید همچنان موضع جنتمکانی خود را حفظ میکرد و منتظر میماند تا قضیه از یکسو تعیینتکلیف شود و بعد وارد میشد و موضعی میگرفت که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
اما طرف دیگر متقابلاً حرفشان این است که وضع خرابتر و وخیمتر از این حرفهاست، آن آخر خطی که خامنهای بههرحال باید وارد میشد، همینجا بود و اگر دیرتر وارد میشد، نظام ولایت همان صبح روز شنبه(۲۵آبان) در مجلس ارتجاع که اعضای هر دو باند حاکم از ترس قیام میخواستند با طرحهای دوفوریتی و سهفوریتی جلو افزایش قیمت بنزین را بگیرند، جر میخورد و شقه میشد.
اینان همچنین میگویند اگر خامنهای شخصاً وارد نمیشد و دستور سرکوب و کشتار را نمیداد، قیام، دستگاه سرکوب رژیم را درهممیشکست و رژیم را در معرض سرنگونی قرار میداد.
از جملهٔ این جماعت، پاسدار نجات، معاون فرهنگی و اجتماعی سپاه، میگوید: «اگر این کار را انجام نمیدادند دیگر تصمیمها به کف خیابانها میآمدند و اگر تصمیمهای کف خیابانی ادامه پیدا میکرد سوءاستفادهکنندگان خواستههای بعدی خود را استعفای سران قوا، استعفای مجلس و فروپاشی انقلاب (بخوانید سرنگونی نظام) به خیابانها میآوردند».
اما کمیت این جماعت وقتی لنگ میشود که در برابر این سؤال قرار میگیرند که اولاً آیا ورود خامنهای توانست جلو شقه و شکاف در رژیم را بگیرد؟ ثانیاً آیا ورود خامنهای توانست به قیام پایان دهد؟ جواب هر دو سؤال منفی است.
در مورد جلوگیری از بروز شقه در نظام، شدت جنگوجدال دامنهداری که عرصهٔ آن، این روزها از مجلس ارتجاع تا نمایشهای جمعه و تا ضدتظاهراتهای روزهای اخیر را فراگرفته، گویاست؛ سایت حکومتی فرارو(۵آذر) در گزارشی از ضدتظاهرات روز دوشنبه با عبارت «حاکمیت دوگانه» در واقع به بروز شقه اعتراف کرده و مینویسد: «راهپیمایی دیروز دفاع از نظام و حاکمیت و انتقاد شدید از دولت بود. در واقع راهپیماییکنندگان حساب دولت از نظام را جدا کردند. موضعی که منتقدان زیادی دارد و بسیاری میگویند "دامن زدن به حاکمیت دوگانه" است».
در مورد قیام و اینکه آیا خامنهای توانست با خرج کردن خود نظام را از کمند قیام برهاند نیز در رسانههای خود رژیم تردیدهای جدی ابراز میشود از جمله اظهارات نماینده اطلاعات سپاه پاسداران در جلسهٔ کمیسیون امنیت و سیاست خارجهٔ مجلس ارتجاع کاملاً گویاست. وی که برای توضیح وضعیت در این کمیسیون حضور یافته بود، گفت: «البته که این حوادث آخر نخواهد بود و ممکن است در آخر شاهد اتفاقات مشابه باشیم».(روزنامهٔ حکومتی همدلی ۵آذر ۹۸)