۱۳۹۸ آبان ۲۴, جمعه

در آن روزهای «طلایی»! در خیابانهای «بغداد» چه گذشت؟


          در آن روزهای «طلایی»!در خیابانهای «بغداد» چه گذشت؟

(گوشه یی از شهر بغداد در آبان ۱۳۸۶)
 روزنامه کیهان، ۶ شهریور ۱۳۸۵ (۲۸ اوت ۲۰۰۶) در آستانۀ اجلاس «شورای امنیّت ملل متّحد» برای تصمیم‌گیری درمورد پروژۀ اتمی ایران نوشت:

«غرب فقط زمانی به ظهور یک ایران هسته یی رضایت خواهدداد که چاره یی جز آن نداشته باشد و "برتریهای منطقه" یی ایران آن قدر هست که امکان برخورد از موضع قدرت را به آن بدهد. پروندۀ ایران نه پای میز مذاکره بلکه در "خیابانهای بیروت و بغداد" حل خواهد شد... این پرونده فقط زمانی حل خواهد شد که طرف مقابل بداند "هزینۀ" درگیری با ایران آن قدر بالاست که رنج مصالحه ـ ولو تلخ ـ را باید به جان خرید».
 «برتریهای منطقه یی» ایران در «خیابانهای بغداد»، که «آمریکا» در آنها حضور پررنگ دارد، به چه شکلی باید نشان داده شوند که «طرف مقابل» از ترس کمرشکن بودن «هزینۀ درگیری»، «رنج مصالحه ـ ولو تلخ را به جان» بخرد؟
 ـ جواب: به شکل ناامن کردن مطلق «خیابانهای بغداد» و هرجای دیگر عراق، در زیر پای مردم این کشور و نیروهای آمریکایی: «هر چه در عراق امنیت بیشتر باشد و ثبات برقرار شود، ایران در وضع ناامنی به سر می برد، بالعکس، هرچه عراق نا امن تر باشد، ضریب امنیت ایران بالا می رود... رابطۀ امنیت بین تهران و بغداد معکوس است. دلیل آن این است اگر در عراق ثبات و امنیت برقرار شود نیروهای آمریکایی فرصت پیدا می کنند در جای دیگری مثلاً ایران مأموریت خود را شروع بکنند، لذا هر چه نیروهای آمریکایی در عراق مشغول تر باشند، ایران خیالش راحت تر است» (قاسم شعله سعدی، از اعضای مجلس ارتجاع در دوره های سوم و چهارم).
 ـ خبرگزاری حکومتی «مهر»، حشمت الله فلاحت پیشه، عضو «کمیسیون امنیّت و سیاست خارجی» مجلس ارتجاع: «آمریکا باید در پروندۀ هسته یی ایران کوتاه بیاید تا مشکلاتش در عراق کم شود...» (هفته نامۀ «مجاهد»، ۱۶ فروردین ۱۳۸۵).
 نتیجه: باید «خیابانهای بغداد» را برای «دشمن خارجی» آن قدر کشنده و غیرقابل تحمّل کرد که ناگزیر نه تنها «به ظهور یک ایران هسته یی» تن بدهد، بلکه در عراق نیز، «فرار را بر قرار» ترجیح دهد و کلّ آن سرزمین پر رونق را به هیولای ارتجاع ولایت فقیه واگذار نماید.
«صد بار خطرناکتر از اتمی»
(سرمقالۀ نشریۀ «مجاهد»، شمارۀ ۶۳۹ ـ دیماه ۱۳۸۲)

 «...خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدۀ مقاومت، همزمان با ضرب الاجل دو هفته یی «شورای حکومتی عراق» برای خروج اجباری مجاهدین از اشرف و عراق، در سخنانی خطاب به گردهمایى ایرانیان در لندن بر «خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروریسم رژیم ملّایان در عراق» انگشت گذاشت و به قید تکرار و تأکید گفت: "بگذارید از سوى مقاومتى که افشاگر منحصر به فرد پروژه هاى اتمى و تسلیحات ممنوعۀ کشتار جمعى رژیم آخوندها بوده است با صراحت از همین جا به دنیا اعلام کنیم که خطر روزافزون مداخلات و توطئه ها و تروریسم رژیم ملّایان در عراق، اکنون، صد بار از خطر اتمى این رژیم بیشتر است".
 خانم رجوى در توضیح این خطر افزود: "آخوندهاى حاکم بر ایران که شعارها و نعره هاى گوشخراششان در مورد "فتح قدس از طریق کربلا" را همه به یاد دارند، بار دیگر در عراق، که نزدیک به دو سوم جمعیت آن شیعیان هستند، فرصت را مغتنم یافته اند. در چنین وضعیت ژئوپلتیکى، باز هم مثل روزگار جنگ ۸ ساله، یعنى دوران جنگ ضدّ میهنى خمینی، سدّ سَدید در برابر ارتجاع و صدور بنیادگرایی، همانا، مجاهدین خلق ایران هستند. به همین خاطر، رژیم به شکل جنون آمیزى در پى زد و بند، توطئه و تروریسم علیه مجاهدین در خاک عراق است تا شاید بتواند آنها را ناگزیر از ترک این کشور کند و بعد، طعمۀ خودش را بدون هیچ رادع و مانع ایدئولوژیکى و سیاسى، به ویژه، از نوع ایرانى و شیعی، فرو ببلعد».

***
 بعد از سقوط حکومت صدّام حسین در ۲۰ فروردین ۱۳۸۲ (۹ آوریل ۲۰۰۳)، آمریکا و متّحدانش، عراق را در «سینی طلایی» به رژیم ایران تقدیم کردند تا بی هیچ مانع و راهبندی، «امنیّت» این کشور را در هجوم سیل ویرانگر پاسدار ـ تروریستهای وحشی و سرکوبگر، به هرج و مرج و آشوب و ویرانی بکشاند و با هرچه بالاتربردن ضریب ناامنی در عراق، ضریب امنیّت نظام آخوندی حاکم بر ایران را تضمین کند.
 جرج بوش در ۱۶ اردیبهشت ۸۲ (۶ مه ۲۰۰۳)، پُل بِرِمِر، را به عنوان حکمران غیرنظامی و تصمیم گیرندۀ اصلی حکومت عراق تعیین کرد. پل برمر هم در ابتدای مأموریتش «شورای حکومتی عراق» را شامل ۲۵ عراقی و در رأس آنها عبدالعزیر حکیم، از دست پروردگان رژیم آخوندی، برای ادارۀ کشور نیمه ویران عراق تشکیل داد.
 «شورای حکومتی عراق» با تأیید و پشتیبانی خامنه ای، با دست باز و خیالی آسوده و بدون هیچ مانعی، دروازه های ناامنی «بغداد» و دیگر شهرهای عراق را، بازگشود و گام به گام میزان آن را بالا و بالاتر برد تا هم پای آمریکا را از دخالت در عراق قطع کند و هم «خیابانهای بغداد» و کلّ عراق را به شکل و شمایل دلخواه خود درآورد.

 ***
 نمونه هایی از دخالت ویرانگر اشغالگران آخوندی
 ـ ۱۶ مرداد ۸۲ (۷ اوت ۲۰۰۳)، همزمان با آغاز ماه رمضان، انفجار در «مرکز صلیب سرخ» در بغداد و ۵ پاسگاه پلیس به کشته شدن ۲۵ نفر و زخمی شدن صدها نفر انجامید؛
 ـ ۲۸ مرداد ۸۲ (۱۹ اوت ۲۰۰۳): در دفتر فرماندهی سازمان ملل در بغداد بمبی قوی منفجر شد که در آن فرستادۀ ارشد دبیرکل ملل متّحد (سرجیو ویرا دوملو) و ۲۰ نفر دیگر کشته و ۱۰ نفر زخمی شدند. در پی این حمله شماری از سازمانهای بین المللی نیروهایشان را از عراق بیرون بردند.
 ـ در ۱۲ اسفند ۸۲ (۲ مارس ۲۰۰۴) در سلسله انفجارهایی در شهرهای نجف و کربلا بیش از ۱۸۰ نفر کشته شدند و در اول اردیبهشت ۸۳ (۲۱ آوریل ۲۰۰۴) همان سال در جریان ۴ حملۀ انتحاری در شهرهای بصره و یکی از شهرهای نزدیک آن ـ زُبیر ـ ۶۸ نفر جان باختند.

***
 در ۷ خرداد ۸۳ (۲۸ مه ۲۰۰۴)، «شورای حکومتی عراق» ایاد علاوی، شیعۀ عراقی، را به عنوان نخست وزیر موقّت منصوب کرد.
 در ۱۸ خرداد ۸۳ (۸ ژوئن ۲۰۰۴)، سازمان ملل متّحد در قطعنامه یی انتقال قدرت در عراق را به تصویب رساند و آمریکا در ۲۸ ژوئن، قدرت را به دولت عراق تحویل داد.
 در ۱۸ فروردین ۱۳۸۴ (۷ آوریل ۲۰۰۰۵)، جلال طالبانی، یکی از رهبران کردهای عراق، که رابطۀ نوکرمآبانه یی با خلیفۀ ارتجاع (خامنه ای) داشت، به ریاست جمهوری عراق منصوب شد.
 در ۱۳ اردیبهشت ۸۴ (۳ مه ۲۰۰۵)، جلال طالبانی، ابراهیم جعفری، از گردانندگان «حزب الدّعوه اسلامی» و از سرسپردگان و دست پروردگان خامنه ای، را به نخست وزیری منصوب کرد.
 در دورۀ نخست وزیری ابراهیم جعفری دخالتهای تجاوزکارانۀ اشغالگران آخوندی در عراق بسا بیشتر شد و از همان ماه اردیبهشت ۸۴ حملات تروریستی و انتحاری و بمبگذاریها اوج تازه یی گرفت و تا ۲۸ تیر ۸۴ (۱۹ ژوییه ۲۰۰۵)، «شمار کشته شدگان غیرنظامی عملیّات مسلّحانه، انتحاری و بمبگذاریها در معابر عام، به ۲۵ هزار تن رسید».

***
 ـ در روز ۷ مهر ۸۴ (۲۹ سپتامبر ۲۰۰۵): ۶۲ نفر در انفجار بمب در «بلاد»، در شمال بغداد، جان باختند.
انفجار عظیم «حرمین» در سامرا

 «در روز ۳ اسفند ۸۴ (۲۲ فوریه ۲۰۰۶) انفجاری عظیم در حوالی ساعت ۷ صبح در حرم امام هادی و امام حسن عسکری در شهر سامرای عراق به‌ وقوع پیوست. این انفجار که با کارگذاشتن ۲۰۰ کیلو گرم تی.ان.تی انجام گرفت، گنبدِ دارای پوشش آجرهای طلایی و همچنین بخشی از تزئینات کاشی‌کاری دیوارهای این دو حرم را تا شعاع ۵۰۰ متری به اطراف پراکند... در خرداد ۸۶ دو انفجار دیگر در گلدسته‌ های چپ و راست حرم، آنها را به‌ طور کامل تخریب کرد. انفجار دوّم در حالی صورت گرفت که نیروهای امنیّتی وزارت کشور عراق در محل مستقر بودند و تا مسافتی ورود به خانه‌ ها و ساختمانهای اطراف حرم ممنوع بود.

 پس از این انفجار، یک کشتار فرقه ‌یی برنامه‌ریزی‌ شده در عراق و به‌ ویژه در بغداد آغاز شد که طی آن تنها ظرف چند روز، بیش از ۱۶۸ مسجد اهل سنّت با انواع سلاحهای سنگین و نیمه ‌سنگین، تخریب و برخی از آنها با خاک یکسان شد.
 این حوادث نشان ‌داد که این عملیات تروریستی توسط عوامل رژیم آخوندی، به‌منظور دامن‌زدن به یک جنگ فرقه یی خطرناک برنامه ‌ریزی شده است.
 شیوۀ به‌کار رفته در انفجار، اطلاعیه ‌های "ستاد مرکزی حزب‌الله" و حفاظت امنیّتی بالای حرم در زمان انفجار، تردیدی باقی نمی‌گذاشت که انفجار کار رژیمی است که در ۳۰ خرداد سال ۷۳ درست در روز عاشورا، اقدام به انفجار در حرم امام رضا کرد.
 ژنرال جرج کیسی، فرمانده وقت نیروهای آمریکا در عراق، با صراحت و آشکارا، گفت، وقتی که انفجار رخ داد و آمریکا تحقیق انجام داد به این نتیجه رسیدیم که (رژیم) ایران این کار را انجام داده است.
 بعدها دکتر طارق الهاشمی، معاون وقت رئیس‌جمهور عراق، طی مصاحبه‌یی با "تلویزیون العربیّه"، رژیم آخوندی را عامل جنایت تاریخی انفجار مراقد امام علی‌النّقی و امام حسن العسکری در سامرا اعلام کرد» (سایت سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۱ آبان ۱۳۹۱).

***
 ـ رژیم ایران با «نعل وارونه زدن»، کشورهای غربی، مخصوصاً «زیاده خواهیها»ی «اشغالگران آمریکایی» را عامل انفجار سامرا معرّفی کرد. احمدی نژاد، رئیس جمهوری وقت رژیم، در سخنانی در شهرکرد با اشاره به انفجارهای سامرا خطاب به کشورهای غربی با لحن تهدیدآمیزی گفت: «بدانید این اقدامات، شما را از خشم و قدرت دنیای اسلام و ملّتهای آزادیخواه نجات نخواهد داد».
 ـ آخوند احمد خاتمی، امام جمعۀ نمرۀ موقت رژیم در تهران، جمعه، ۵ اسفند ۸۴: «آنچه‌ مسلّم‌ است‌ این است که مسئول مستقیم‌ تمامی‌ این‌ حوادث،‌ اشغالگران‌ هستند و آنها باید پاسخگو باشند».
 ـ ساداتی، دبیر دوّم سفارت رژیم در بغداد، طی مصاحبه یی با شبکۀ دوّم تلویزیون رژیم گفت: «اگر نبود اظهارات سفیر آمریکا در عراق در خصوص وزارتخانه های کشور، دفاع و مشاور امنیت ملی، این حادثه قهرا اتّفاق نمیافتاد».
 ـ سایت «بازتاب»، متعلق به پاسدار محسن رضایی، «محدود کردن اختیارات عوامل رژیم بر ارگانهای امنیتی عراق را علت انفجار سامرا دانست و صراحتاً تهدید کرد ادامۀ این روند به افزایش اقدامات تروریستی منجر می شود». این منبع حکومتی نوشت: «طی سی، چهل روز گذشته، نیروهای نظامی آمریکایی، به بهانه‌های مختلف، از جمله جابجایی دولت موقّت با دولت دائمی، مدیریت امنیت برخی شهرهای عراق را از دست نیروهای مردمی عراقی و وزارتخانه‌های کشور و دفاع این کشور، گرفته‌اند. هرچند آنان از انجام این اقدام در شهرهای نجف و کربلا به دلیل قدرت غیرقابل‌نفوذ شیعیان بازمانده‌اند، امّا تلاش آنان در شهرهایی نظیر بغداد و سامرا به نتیجه رسیده و ادامۀ وضعیت کنونی، احتمال بروز حوادث جدید تروریستی را افزایش می‌دهد». سایت «بازتاب» افزود: «دخالت‌های کم‌سابقۀ یک ماه اخیر آمریکا در عراق زمینۀ اصلی جنایت سَلَفی‌ها در سامرا بود».
 روزنامۀ حکومتی «جمهوری اسلامی»: «اظهارات مداخله جویانۀ زالمای خلیلزاد، سفیر آمریکا در عراق، و وزیر خارجۀ انگلیس، که این هفته به بغداد سفر کرده بود، همه، حاکی از دروغین بودن شعار دموکراسی آمریکا و انگلیس به شمار می رود. تهدید آمریکا به برداشتن حمایتهای مالی از دولت عراق درصورت سپردن پستهای وزارت دفاع، کشور، اطلاعات و امنیت ملّی این کشور به شیعیان، اوج سرخوردگی واشینگتن در قبال تحوّلات سیاسی و امنیتی عراق را نشان می دهد و نیز حاکی از شکست آمریکا در حل بحرانهای موجود و ایجاد مناقشه فرقه یی و قومی میان اقوام مهم عراق می باشد».
 ـ روزنامۀ حکومتی «کیهان» در «یادداشت سیاسی» روز ۵ اسفند ۸۴، انفجار سامرا را به گردن نیروهای آمریکایی و انگلیسی انداخت و خواستار سپردن امنیت به دولت کنونی عراق شد. این روزنامه افزود: «این حادثه در زمانی به وقوع می پیوندد که عراق تحت اشغال نیروهای آمریکایی و انگلیسی است و طبق کنوانسیونهای بین المللی در مورد کشور در حال اشغال، آمریکایی ها و انگلیسی ها مسئول امنیت عراق هستند و بنابراین مسئول اصلی این جنایت هولناک و جنایتهای مشابه آن میباشند… بحران عراق، بحران اشغال است و هر اتّفاقی که بیفتد در درجۀ اول از نتایج اشغال محسوب میشود. بنابراین، آمریکایی ها چه بتوانند کنترل کنند و مانع این حوادث شوم شوند ولی نخواهند و چه بخواهند ولی نتوانند، نشان داده اند که صلاحیت در اختیار داشتن امنیت عراق را ندارند و باید مسائل امنیتی این کشور را به دولت عراق واگذارند».
ـ روزنامۀ حکومتی «اعتماد» با صراحت بر ارتباط انفجارهای تروریستی مراقد امامان شیعه با ناکامیهای «لیست شیعی» در انتخابات تأکید کرد و نوشت: «نمی‌توان‌ چنین‌ عملیات‌ تروریستی‌ را بی‌ ارتباط‌ با پیروزی‌ ائتلاف‌ عراقِ‌ یکپارچه‌ در انتخابات‌ و نیز فشارهای‌ آمریکایی ـ انگلیسی‌ برای‌ باج‌گیری‌ از لیست‌ پیروز‌ جهت‌ چشم‌ پوشی‌ از حقوق‌ حقّۀ خویش‌ دانست‌». «این‌ حملات‌ دقیقاً با حملات‌ تبلیغاتی‌ آمریکا و انگلیس‌ علیه‌ ائتلاف‌ عراق‌ یکپارچه‌ و در آستانه‌ تشکیل‌ دولت‌ عراق‌ انجام‌ می‌پذیرد».

***
 ـ در ۱۸ فروردین ۸۵ (۷ آوریل ۲۰۰۶)، در سه انفجار انتحاری در مسجد «بَراثا» ۸۵ نفر کشته شدند.
 ـ (مسجد براثا، مسجدی بسیار قدیمی و معروف است، بازماندۀ دیر راهبی مسیحی است در روستایی مسیحی نشین، که بنای بغداد در زمان خلافت منصور، دومین خلیفۀ عباسی، از آن روستا آغاز شد).

***
 در پی این انفجارها و کشتارهای وحشتناک در «خیابانهای بغداد»، سرانجام آمریکا «سپر انداخت» و جلال طالبانی، رئیس جمهور وقت عراق، نوری مالکی ـ از رهبران «حزب الدعوه اسلامی» و از سرسپردگان خلّص خلیفۀ ارتجاع خامنه ای و پاسدار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه تروریستی «قدس» ـ را در فروردین ۱۳۸۵ (آوریل ۲۰۰۶)، به نخست وزیری منصوب کرد.
 در زمان نخست وزیری نوری مالکی کشتار و آشوب و عملیات انتحاری و انفجاری با شدّتی باز هم بیشتر، ادامه یافت و روز به روز افزون تر شد، تا زمانی که معجرۀ «خیابانهای بغداد»، هم آمریکا را از آن کشور جاکن کرد و هم در دورۀ ریاست جمهوری اوباما، رژیم آخوندی در قرارداد اتمی امتیازهای کلان گرفت.
 نوری مالکی تا مهر ۹۳ (سپتامبر ۲۰۱۴) به مدّت ۸ سال در این پست باقی ماند و پس از او حیدر العبادی، سخنگوی «حزب الدعوۀ اسلامی»، یکی دیگر از دست پروردگان خلیفۀ ارتجاع (خامنه ای) بر مسند نخست وزیری نشست و راه مالکی را در سرکوب و کشتار مخالفان و چپاول و ایجاد بحران و ناامنی ادامه داد.

***
 ـ هفته نامۀ «مجاهد»، شمارۀ ۸۷۸، ۲۱ آبان ۱۳۸۶، در گزارشی زیر عنوان: «مداخلات رژیم آخوندی در عراق» به برخی از مداخلات ویرانگر و خونبار تروریستهای «نیروی قدس سپاه پاسداران» در عراق اشاره دارد. همراه با این توضیح که: «به طور متوسط، روزانه، ۵۶ عراقی در عملّیات تروریستی به قتل میرسند».
 از گزارشات این شمارۀ «مجاهد»:
 ـ «یک کارخانۀ بزرگ مونتاژ بمب، متعلّق به نیروی تروریستی قدس، در بغداد کشف شد».
 ـ تلویزیون سی.ان.ان در روز ۸‌آبان ۱۳۸۶، گزارشی از مقابله مردم عراق با شبه‌نظامیان شیعی تحت حمایت رژیم ایران و تأثیر آن بر اوضاع امنیتی این کشور پخش کرد.
 مجری «سی.ان.ان» گفت: "در خیابانهای بغداد، تصاویر قربانیان خشونتها به در و دیوار نصب شده است. روی دیوارها جای گلوله‌ها دیده می‌شود و درب مدارس از گلوله‌ ها سوراخ سوراخ شده است. منطقۀ فضل بغداد روزهای خونینی را پشت سر گذاشته است.
طارق احمد، یک کارگر رستوران، در‌حالی‌که با عصبانیت جای گلوله‌ها را روی دیوار نشان می‌دهد، می‌گوید: این گلوله‌ها توسط شبه‌نظامیان شیعی، که در پلیس بغداد نفوذ کرده‌ اند، شلیک شده است».

 ـ «مرکز اطّلاع‌ رسانی "الملف"، روز ۵‌آبان ۱۳۸۶، طی مقاله‌ یی دربارۀ دخالتهای رژیم آخوندی در عراق، به‌ویژه در استانهای جنوبی، نوشت: "اشغالگری رژیم ایران علیه استانهای جنوبی عراق، پنهان و پوشیده نیست. این شبه‌نظامیان رژیم هستند که در زندگی بصره، امر و نهی می‌کنند. شبه‌نظامیان مسلّح، به زبان فارسی در خیابانها و خانه ‌ها و بالکنهای ادارات دولتی، شعار "خامنه‌ای رهبر" سرمی‌دهند. در میدان اُم ‌البروم، از معروفترین خیابانهای بصره و ورودی آن، کارتهای شناسایی را چک می‌کنند تا از طرفداری صاحب کارت از رژیم ایران و خامنه ‌ای، مطمئن شوند… این شبه‌ نظامیان، نمایانگر واقعی اشغالگری رژیم ایران هستند. اوضاع امنیتی اکنون در این شهر به مرحلۀ خطرناکی رسیده و شمار کشته‌ها و ترورها و تصفیه‌ های خونین، پیوسته بالا و بالاتر می‌رود؛ تصفیه‌هایی که زنان، دانشجویان، استادان، دانشمندان، بازاریان، روحانیون و دیگران را نیز شامل می‌شود. هر یک از این قتلها طبق توجیهاتی به ‌اصطلاح شرعی و فرهنگی مبتنی بر "نظریۀ ولایت‌فقیه" صورت می‌گیرد.
 پشت این قتلها کین رژیم ایران خوابیده است که به همۀ هواداران و عوامل خود دستور انتقام‌گرفتن از عراق و عراقیان را دیکته می‌کند.
 عراقیان قادرند بار دیگر عرصه را به‌دست بگیرند هر‌قدر هم که اوضاع به ‌ظاهر ناامید‌کننده باشد. چرا که ملتّهای آزاد و اصیل، ممکن است زمین بخورند ولی بار دیگر بلند می‌شوند».

***
 از فروردین ۱۳۸۲ که حکومت صدّام حسین با هجوم نظامی سنگین و مرگبار آمریکا و همپیمانانش سقوط کرد، ارتجاع هار آخوندی در زیر چتر حمایتی آمریکا و متّحدانش، گام به گام، با سرکوب و کشتار و بمب گذاری و عملیات انتحاری و انفجاری و ایجاد ارعاب و وحشت، بر سراسر عراق چیره شد. در تمام این مدت شانزده ساله، رئیسان جمهور و نخست وزیران و نمایندگان مجلس، به طور عمده، دست نشاندۀ رژیم آخوندی بودند و دست بالا را در قدرت دولتی داشتند و ۴ میلیون نفت صادراتی و همۀ دست مایه های ملی و دار و ندار مردم عراق را به غارت می بردند و با کمک نیروهای تروریستی «قدس» سپاه پاسداران و حشد الشعبی و عصائب و کتائب و دهها نیروی مرگبار دیگر قدرت را قبضه کرده بودند و هر حرکت اعتراضی را با قدرت گلوله در نطفه خفه می کردند.
 امّا این قیامی که در یکی دو ماهۀ اخیر، مردم آزادیخواه و مرگ برکف عراقی، به خصوص در بغداد و کربلا و نجف و استانهای شیعه نشین دیگر را، علیه دشمن مشترکشان ـ نیروهای اشغالگر آخوندی و همدستان عراقی اش، نیروی تروریستی قدس سپاه پاسداران و حشد الشعبی و عصائب و کتائب و دیگر هیولاهای وحشی و مردمکش همگام و متّحد کرده است، هرگز سر بازایستادن ندارد و تا از پای و پویه افکندن و نابودی دشمن اشغالگر آخوندی و همۀ آدمکشان همپیوند و مزدورش ادامه خواهدیافت.