یکی از آخوندهای حوزه جهل و جنایت کارزون که در جریان قیام مردم به آتش کشیده شد، گفت: آشوبگران همهجور امکانات داشتند؛ از اسلحه، کوکتلمولوتوف و ترقههای دستساز گرفته تا چماق و قمه.
وی گفت: طلبهها کتابخانه پناه گرفتند و میزهای مطالعه را پشت در گذاشتند. اماآنها اتاق کناری را آتش زدند تا طلبهها را تحتفشار قرار دهند.
وی ادامه داد: «اعتراضات از صبح شنبه در گوشه و کنار شهر شکل گرفت و کمکم با ورود اراذل و اوباش و گروهی خاص که حالا میتوان گفت از جریانات وابسته به مجاهدین و ضدانقلاب بودند، به آشوب کشیدهشد. ۱۵ بانک در کمتر از ۴ ساعت به آتش کشیده شد.
آشوبگران کاملاً مجهز به میدان آمده بودند و هدفمند عمل میکردند. آنها اول شیشه بانکها را میشکستند و بعد، از کولهپشتیهایشان کوکتل مولوتوف و اشیای گلولهمانندی درمیآوردند و داخل بانک میانداختند و با ایجاد انفجار، بانک را به آتش میکشیدند. اینطور بود که شدت آتشسوزی در بانکها بهشدت زیاد و باعث شد همهچیز خاکستر شود و جز دیوارهای بانک چیزی باقی نماند.
این حجم از خسارت و تخریب در شهر کازرون، واقعا غیرقابلباور است...
ناآرامیها از ظهر شنبه، جدی شد. در اطراف حوزه، خبری از تجمع و اغتشاش نبود اما مدیریت حوزه وقتی شرایط شهر را ملتهب دید، تمهیداتی برای پیشگیری از حوادث احتمالی اندیشید؛ بهطور مثال به طلبهها گفتهشد بعد از نماز مغرب و عشاء از حوزه خارج نشوند، درهای حوزه قفل شد ... خبر دادند آشوبگران قصد حمله به حوزه علمیه را دارند.
میگفتند این خرابکاران بعد از تخریب هرکدام از مراکز هدفشان، بهصورت علنی و با صدای بلند، هدف بعدی را اعلام میکردند و به آن سمت حرکت میکردند. از اتاق رایانه تا کتابخانه و نمازخانه را سوزاندند.
حوزه علمیه ما، دو حیاط دارد. وقتی آشوبگران به حیاط اول حمله کردند، گروهی از طلبهها خودشان را به حیاط دوم رساندند و پشت درِ حیاط را سد کردند تا آنها نتوانند وارد شوند. اما مشکل اینجا بود که بهجز درِ حیاط اول، باقی درها چوبی بود و آشوبگران همه درها را خرد کردند و وارد شدند. از آنجا، تخریبها شروع شد.
آنها همهجور امکانات هم داشتند؛ از اسلحه، کوکتل مولوتوف و ترقههای دستساز گرفته تا چماق و قمه. بنابراین خسارت زیادی وارد کردند که اغلب در قالب آتشزدن بود؛ ۳ خودرو، ۶ موتور، اتاق نگهبانی، اتاق رایانه، اتاق یکی از معاونان حوزه، نمازخانه، سالن مطالعه کتابخانه و چند اتاق در طبقه بالا، توسط این آشوبگران به آتش کشیدهشد...
آشوبگران ابتدا چیزی نمیگفتند اما وقتی تعدادشان بیشتر شد، شروع به دادن شعارهای ضدانقلابی و ضدروحانیت کردند. در این میان، تعدادی از آنها مدام سراغ مدیر حوزه را میگرفتند. آنها اسم ایشان را هم میدانستند. در آن شرایط اگر دستشان به حاج آقا میرسید، حتماً کار ایشان را تمام میکردند.
غائله شنبهشب با تجمع حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر در مقابل حوزه شروع شد اما همه آن افراد، آشوبگر نبودند. بدترین گروه در این میان، «تماشاچیان» بودند. این گروه که در مقابل حوزه ایستادهبودند و هیچ کاری نمیکردند... اگر آن جماعت تماشاچی نبودند و ما برآورد درستی از تعداد آشوبگران داشتیم».