ایرانیها میگویند: «سیب دزدی، عاقبت کرمو از آب درمیآید!»
بد نیست نگاه کوتاهی داشته باشیم به سیب کرمخورده ریاستجمهوری نظام پوسیده آخوندی از ابتدای سرقت حاکمیت توسط خمینی دجال تاکنون.
اول ببینیم رئیسجمهور- یا همان رأس دولت یا رئیس قوه مجریه- در رژیم آخوندی چه جایگاهی دارد و درجة اهمیت آن در دستگاه ولایتفقیه چقدر است:
«پس از مقام رهبری، رئیس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسئولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه را… بر عهده دارد». (قانون اساسی رژیم ملاها- فصل نهم، قوه مجریه، مبحث اول- ریاستجمهوری و وزراء- اصل 113)
حالا ببینیم این رؤسای جمهور و آن رؤسای دولتی که عالیترین مقام رسمی پس از ولیفقیه حساب میشوند، در طول این سالیان چه کسانی بودند:
1- ابوالحسن بنی صدر: رئیسجمهور- بهمن 58 تا خرداد 60 به مدت یکسال و چهار ماه – عزل شده در حین ریاست جمهوری
2- میرحسین موسوی: رئیس دولت سوم و چهارم – از مهر 60 تا مرداد 68 به مدت هشت سال – از سال 88 در بازداشت و حصر خانگی.
3- هاشمی رفسنجانی: رئیس دولت پنجم و ششم – مرداد 68 تا مرداد 72 به مدت هشت سال – رد صلاحیت شده در سال 92.
4- محمد خاتمی: رئیس دولت هفتم و هشتم – مرداد 76 تا مرداد 84 به مدت هشت سال – ممنوعالتصویر، ممنوعالخروج، ممنوعال…
5- محمود احمدینژاد: رئیس دولت نهم و دهم – مرداد 84 تا مرداد 92 به مدت هشت سال – رد صلاحیت شده در سال 96 – تحت پیگرد و دارای پرونده مفتوح قضایی تاکنون.
6- حسن روحانی: رئیس دولت دهم – مرداد 92 تا الآن به مدت 4سال – هنوز در صحنه است که در درون رژیم، دروغگو، خود باخته به غرب، نابود کننده اقتصاد و مهمتر مؤید حقوقهای نجومی و... . (هنوز سرکار است و دست بستگیهایی وجود دارد وقتی کنار رفت تازه پروندهها روی میشود)
واقعا باید گفت: «عجب رئیسجمهورایی»!
حال اگر مدت زمان ریاست هر یک از نفرات بالا را جمع بزنیم، در مجموع نزدیک به طول حکومت غاصبانة ملاها در ایران میشود. این بدین معنی است که در طی 38سال حکومت ننگین آخوندها بر میهن، کسانی در مسند قدرت بودند - و بعد از ولیفقیه مقام دوم مملکت محسوب میشدند- که همگی در دستگاه آخوندها فاقد صلاحیت هستند و برخی نیز از شدت جرم، در بازداشت خانگی و ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعالتصویر و ممنوعالخروج و ممنوعالبیان هستند و تعدادی نیز دارای پرونده قضایی. ضمن رفسنجانی را هم یک بار در برابر احمدینژاد کنارش زدند و دومین بار هم تحت عنوان کهولت سن عذرش را خواستند.
خامنهای هم که در زمان امامش دهنه زده شد و به غلط کردم گویی افتاد و بعد از آن هم بالاخره ولیفقیهش کردند و نمیشود که به ”آقا “دیگر نزدیک شد و الا... ..
اما ببینیم این رئیسجمهور باید دارای چه شرایطی باشد:
«به موجب ماده 35 قانون انتخابات ریاستجمهوری رژیم، انتخاب شوندگان باید دارای شرایط ذیل باشند:
1-از رجال مذهبی، سیاسی
2- ایرانی الاصل
3- تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران
4- مدیر و مدبر
5- دارای حسن سابقه و امانت و تقوا
6- مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور
پس این کسانی که از ابتدای سرقت حاکمیت مردم توسط آخوندها تاکنون رئیسجمهور و در رأس کار بودند، میبایست بعد از ریاستجمهوری و ریاست دولت، یک طوری از شرایط بالا ساقط شده باشند که رد صلاحیت شدند و در بازداشت و ممنوعیت و پیگرد قرار گرفتند.
اما اینجا یک سؤال بزرگ خود را نمایان میسازد:
اگر اینطور است که عالیترین مقامات نظام بعد از ولیفقیه، نه از زبان دشمن! بلکه از سوی خود دستگاه آخوندی اینطور فاقد صلاحیت تشخیص داده میشوند و همگی تحت بازداشت و پیگرد و ممنوعیت… و خلاصه فاسد و «کرمو» هستند، آیا نتیجهگیری منطقی این نیست که کاندیداهای فعلی نمایش ریاستجمهوری رژیم نیز خود از همان قماش و فاسد و کرمو (و البته دزد و شیاد و جلاد) میباشند؟ چرا که این ماهیت نظام غصبی و قرونوسطایی آخوندی است که آنها را اینطور بار میآورد.
و یک سؤال بنیادیتر: اگر این عالیترین مقامات که جایگاه بعد از رهبر را دارا هستند، اینطور دستهجمعی و بدون استثناء یکی یکی فاقد صلاحیت و فاسد و «کرمو» از آب درمیآیند، آیا نشان از این نیست که اصلاً خود رأس و عمود خیمه نظام و اصلاً خود ولیفقیه فاسد و گندیده و کرمو است؟ آخر مگر نه این است که: «ماهی از سر میگندد».