قسمتی از پیام رهبر مقاومت به هموطنان خارج کشور -
مسعود رجوی ـ ۱۲تیرماه۱۳۸۶
نقل از «نشریه مجاهد» شماره۸۶۰، پنجشنبه ۲۱تیر۱۳۸۶
…یکدهه پیش در سال۱۳۷۷ بیانیه ملی ایرانیان تحت عنوان «دفاع از دموکراسی یا توجیه همکاری با رژیم؟» بهاتفاق آرا به تصویب شورای ملی مقاومت رسید.
امضاکنندگان بیانیه که هزاران تن از هموطنانمان در کشورهای مختلف را هم شامل میشدند، اعلام کردند:
ـ «سنت مبارزات آزادیخواهانه ایرانیان و نیز حداقل شرافت اخلاقی و احساس همبستگی با مردم ستمدیده میهن حکم میکند که عمال این رژیم و همدستانشان را بهنحوی قاطع تحریم کرد و در انزوای کامل قرار داد.
ما مرزبندی قاطع با رژیم ضدبشری ولایتفقیه را عمدهترین معیار برای ارزیابی ادعاهای افراد و گروهها و شناسایی دوست و دشمن تلقی میکنیم».
Massoud Rajavi-min
ـ «بنابراین تأکید میکنیم که هرکس حق دارد مخالف شورای ملی مقاومت ایران یا سازمان مجاهدین خلق باشد و انتقاداتش را آزادانه ابراز کند؛ اما بهانهکردن این مخالفت برای مخدوش کردن مرزبندی با رژیم یا مشروعیت بخشیدن به یکی از جناحهای درونی آن را خیانت به مصالح ملت میدانیم».
ـ «ازآنجاکه موجودیت و قانون اساسی رژیم آخوندی بر سلب حق حاکمیت ملت مبتنی است و ازآنجاکه این رژیم با اعدام یکصد و بیست هزارتن از آگاهترین و فداکارترین فرزندان مردم ایران، با شکنجه و قتلعام زندانیان سیاسی، با سرکوب و کشتار اقلیتهای ملی و مذهبی، با جنگ ضدمیهنی، با صدور تروریسم و ارتجاع، با برقرار کردن خفقان مطلق و با مجازاتهای وحشیانهای مانند سنگسار، دریایی از خون بین خود و مردم ستمدیده ایران ایجاد کرده است، دفاع از این رژیم و هر یک از جناحهای آن و برقرار کردن رابطه با آنها پایمال کردن خون شهیدان و دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران است. طرد کامل رژیم ولایتفقیه، مرز متمایز و خط قرمز پیکار آزادی به شمار میرود. عبور از این خط قرمز که حصار حیاتی و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی است، هر فرد یا جریان سیاسی را، هرچند سابقه یا داعیه مخالفت با رژیم داشته باشد، از جرگه مخالفان رژیم خارج و به ورطه خیانت میکشاند».
شورای ملی مقاومت در بیانیه خود در فروردین ۱۳۷۸ تأکید کرد:
«بیانیه ملی ایرانیان که مصوبه شورای ملی مقاومت ایران است، از ارزشمندترین سندها و مصوبات مقاومت شمرده میشود که یکایک حروف و کلمات آن با رنج و خون شهیدان و رزم پیگیر و استوار رزمآوران و اعضا و پشتیبانان این مقاومت سرشته شده است. ازاینرو بیانیه ملی که با مرزبندیهای اساسی خود هویت سیاسی ایرانیان میهندوست و آزادیخواه را تعریف و مشخص کرده است، معیار تشخیص دوست از دشمن و مبنای قابلاتکای تنظیم رابطه با همه افراد و جریانهای سیاسی و جذب و دفع نیروهاست».
در بهمنماه سال۱۳۸۵ نیز شورای ملی مقاومت بر همین اساس در یک مصوبه دیگر مقرر کرده است: «هرگونه رابطه با عوامل رژیم ولایتفقیه و همچنین سرویسهای پشتیبان و همدست آن علیه مقاومت، دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران» محسوب میشود.
طبق مصوبه افتخارآفرین شورای ملی مقاومت ایران، در صورت نقض این مرزبندی و عبور از خط قرمز بیانیه ملی ایرانیان از سوی هریک از اعضای شورا نیز، عضویت او معلق میگردد تا در اجلاس بعدی مورد رسیدگی قرار بگیرد.
میخواهم به همه شما در هرکجا و در هر شرایطی که هستید، این ملاک و معیار و این خط قرمز و این حصار حیاتی و مرزبندی مقدس ملی و میهنی و ضرورت نگاهبانی از آن را یادآوری کنم.
در برخورد و تنظیم رابطه با همه افراد، اگر با دشمن مردم ایران و هلاککننده حرث و نسل این میهن خط قرمز و مرز سرخ دارد، قدمش به روی چشم. از دادن جان هم برای او دریغ نکنید.
اما اگر با این رژیم که پلیدی و نحوست اول و آخر است، مرز سرخ ندارد؛
اگر با این رژیم، بهنحوی درهم و همجبهه و همخط و همموضع شده و مرزبندی و روزه ملی و میهنی در برابر این رژیم را ولو بهاندازه یک قطره یا یک گرم و بهاندازه یکقدم یا یکقلم شکسته باشد؛
هرکس که میخواهد باشد، در هر رده و مقام و مرتبت و مسئولیتی هم که بوده، خائن و خیانتپیشه حقیری بیش نیست. نباید به او نزدیک شد. نباید به او میدان داد. باید او را افشا و طرد و تحریم کرد. دیگر شایسته هیچ اعتماد و احترامی که از خون شهیدان سرچشمه گرفته نیست.
اینجا، یعنی بر سر سرخرگ و شریان حیاتی مقاومت در برابر خمینی و فاشیسم مذهبی، جایی نیست که بین یک هموطن یا یک هوادار یا عضو یا مسئول اول مجاهدین و مسئول شورا کمترین تفاوتی باشد.
هر هموطن، هر هوادار و هر نفر جدیدالورود حق دارد و میتواند و باید هرروز و هر هفته و هرماه و هرسال، در مورد این خط قرمز عبورناپذیر بین مقاومت و خیانت، همه مسئولان این مقاومت و این مجاهدین را به محاسبه بکشد.
نمیشود به هموطنان و هواداران گفت کمک کنند، تظاهرات کنند، کتک بخورند، ناسزا و دشنام بشنوند، انواع و اقسام سختیها فشارها و ناملایمات و محدودیتها را تحمل کنند، اما در مورد این سرخرگ حیاتی بیتفاوت باشند و کاری به آن نداشته باشند.
آخر اگر این رژیم را هفت سال هم در نمکزار بخوابانید، پاکشدنی نیست. دست بزنید نجس میشوید. اگر هم دیدید که کسی از سر جهل و نادانی کاری کرده است، بلادرنگ بگویید دستش را و خودش را آب بکشد و قلب و روحش را از آلودگی پاکیزه و تطهیر کند.
نگذارید کسی با اداواطوار و ژستهای میانتهی، صورت مسأله مردم ایران را که همانا استبداد در پرده دین است، نادیده بگیرد یا دور بزند یا تحتالشعاع قرار بدهد و یا بهجانب دیگری منحرف کند.
تا این حاکمیت فاسد و نامشروع و ضدمردمی سرنگون نشده، سؤال اصلی و سؤال اول این است که دشمن مردم ایران کیست و چه چیزی باید برانداخته شود؟ دقیقاً بر سر همین بزنگاه است که مشت همه باز میشود و جایی برای فریبکاری و طرفداری و تبلیغ مستقیم یا غیرمستقیم برای رژیم آخوندها باقی نمیماند. جایی برای مخدوشکردن مرز بین جلاد و قربانی، بین حاکم و محکوم و بین ظالم و مظلوم و چنگ انداختن بر گلوی قربانی بهجای دژخیم باقی نمیماند.
راه پیروزی اینچنین هموار و آببندی و نگاهبانی و تضمین میشود و از دستبرد ددان و دزدان ولایت مصون میماند…
مسعود رجوی ـ ۱۲تیرماه۱۳۸۶
نقل از «نشریه مجاهد» شماره۸۶۰، پنجشنبه ۲۱تیر۱۳۸۶
…یکدهه پیش در سال۱۳۷۷ بیانیه ملی ایرانیان تحت عنوان «دفاع از دموکراسی یا توجیه همکاری با رژیم؟» بهاتفاق آرا به تصویب شورای ملی مقاومت رسید.
امضاکنندگان بیانیه که هزاران تن از هموطنانمان در کشورهای مختلف را هم شامل میشدند، اعلام کردند:
ـ «سنت مبارزات آزادیخواهانه ایرانیان و نیز حداقل شرافت اخلاقی و احساس همبستگی با مردم ستمدیده میهن حکم میکند که عمال این رژیم و همدستانشان را بهنحوی قاطع تحریم کرد و در انزوای کامل قرار داد.
ما مرزبندی قاطع با رژیم ضدبشری ولایتفقیه را عمدهترین معیار برای ارزیابی ادعاهای افراد و گروهها و شناسایی دوست و دشمن تلقی میکنیم».
Massoud Rajavi-min
ـ «بنابراین تأکید میکنیم که هرکس حق دارد مخالف شورای ملی مقاومت ایران یا سازمان مجاهدین خلق باشد و انتقاداتش را آزادانه ابراز کند؛ اما بهانهکردن این مخالفت برای مخدوش کردن مرزبندی با رژیم یا مشروعیت بخشیدن به یکی از جناحهای درونی آن را خیانت به مصالح ملت میدانیم».
ـ «ازآنجاکه موجودیت و قانون اساسی رژیم آخوندی بر سلب حق حاکمیت ملت مبتنی است و ازآنجاکه این رژیم با اعدام یکصد و بیست هزارتن از آگاهترین و فداکارترین فرزندان مردم ایران، با شکنجه و قتلعام زندانیان سیاسی، با سرکوب و کشتار اقلیتهای ملی و مذهبی، با جنگ ضدمیهنی، با صدور تروریسم و ارتجاع، با برقرار کردن خفقان مطلق و با مجازاتهای وحشیانهای مانند سنگسار، دریایی از خون بین خود و مردم ستمدیده ایران ایجاد کرده است، دفاع از این رژیم و هر یک از جناحهای آن و برقرار کردن رابطه با آنها پایمال کردن خون شهیدان و دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران است. طرد کامل رژیم ولایتفقیه، مرز متمایز و خط قرمز پیکار آزادی به شمار میرود. عبور از این خط قرمز که حصار حیاتی و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی است، هر فرد یا جریان سیاسی را، هرچند سابقه یا داعیه مخالفت با رژیم داشته باشد، از جرگه مخالفان رژیم خارج و به ورطه خیانت میکشاند».
شورای ملی مقاومت در بیانیه خود در فروردین ۱۳۷۸ تأکید کرد:
«بیانیه ملی ایرانیان که مصوبه شورای ملی مقاومت ایران است، از ارزشمندترین سندها و مصوبات مقاومت شمرده میشود که یکایک حروف و کلمات آن با رنج و خون شهیدان و رزم پیگیر و استوار رزمآوران و اعضا و پشتیبانان این مقاومت سرشته شده است. ازاینرو بیانیه ملی که با مرزبندیهای اساسی خود هویت سیاسی ایرانیان میهندوست و آزادیخواه را تعریف و مشخص کرده است، معیار تشخیص دوست از دشمن و مبنای قابلاتکای تنظیم رابطه با همه افراد و جریانهای سیاسی و جذب و دفع نیروهاست».
در بهمنماه سال۱۳۸۵ نیز شورای ملی مقاومت بر همین اساس در یک مصوبه دیگر مقرر کرده است: «هرگونه رابطه با عوامل رژیم ولایتفقیه و همچنین سرویسهای پشتیبان و همدست آن علیه مقاومت، دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران» محسوب میشود.
طبق مصوبه افتخارآفرین شورای ملی مقاومت ایران، در صورت نقض این مرزبندی و عبور از خط قرمز بیانیه ملی ایرانیان از سوی هریک از اعضای شورا نیز، عضویت او معلق میگردد تا در اجلاس بعدی مورد رسیدگی قرار بگیرد.
میخواهم به همه شما در هرکجا و در هر شرایطی که هستید، این ملاک و معیار و این خط قرمز و این حصار حیاتی و مرزبندی مقدس ملی و میهنی و ضرورت نگاهبانی از آن را یادآوری کنم.
در برخورد و تنظیم رابطه با همه افراد، اگر با دشمن مردم ایران و هلاککننده حرث و نسل این میهن خط قرمز و مرز سرخ دارد، قدمش به روی چشم. از دادن جان هم برای او دریغ نکنید.
اما اگر با این رژیم که پلیدی و نحوست اول و آخر است، مرز سرخ ندارد؛
اگر با این رژیم، بهنحوی درهم و همجبهه و همخط و همموضع شده و مرزبندی و روزه ملی و میهنی در برابر این رژیم را ولو بهاندازه یک قطره یا یک گرم و بهاندازه یکقدم یا یکقلم شکسته باشد؛
هرکس که میخواهد باشد، در هر رده و مقام و مرتبت و مسئولیتی هم که بوده، خائن و خیانتپیشه حقیری بیش نیست. نباید به او نزدیک شد. نباید به او میدان داد. باید او را افشا و طرد و تحریم کرد. دیگر شایسته هیچ اعتماد و احترامی که از خون شهیدان سرچشمه گرفته نیست.
اینجا، یعنی بر سر سرخرگ و شریان حیاتی مقاومت در برابر خمینی و فاشیسم مذهبی، جایی نیست که بین یک هموطن یا یک هوادار یا عضو یا مسئول اول مجاهدین و مسئول شورا کمترین تفاوتی باشد.
هر هموطن، هر هوادار و هر نفر جدیدالورود حق دارد و میتواند و باید هرروز و هر هفته و هرماه و هرسال، در مورد این خط قرمز عبورناپذیر بین مقاومت و خیانت، همه مسئولان این مقاومت و این مجاهدین را به محاسبه بکشد.
نمیشود به هموطنان و هواداران گفت کمک کنند، تظاهرات کنند، کتک بخورند، ناسزا و دشنام بشنوند، انواع و اقسام سختیها فشارها و ناملایمات و محدودیتها را تحمل کنند، اما در مورد این سرخرگ حیاتی بیتفاوت باشند و کاری به آن نداشته باشند.
آخر اگر این رژیم را هفت سال هم در نمکزار بخوابانید، پاکشدنی نیست. دست بزنید نجس میشوید. اگر هم دیدید که کسی از سر جهل و نادانی کاری کرده است، بلادرنگ بگویید دستش را و خودش را آب بکشد و قلب و روحش را از آلودگی پاکیزه و تطهیر کند.
نگذارید کسی با اداواطوار و ژستهای میانتهی، صورت مسأله مردم ایران را که همانا استبداد در پرده دین است، نادیده بگیرد یا دور بزند یا تحتالشعاع قرار بدهد و یا بهجانب دیگری منحرف کند.
تا این حاکمیت فاسد و نامشروع و ضدمردمی سرنگون نشده، سؤال اصلی و سؤال اول این است که دشمن مردم ایران کیست و چه چیزی باید برانداخته شود؟ دقیقاً بر سر همین بزنگاه است که مشت همه باز میشود و جایی برای فریبکاری و طرفداری و تبلیغ مستقیم یا غیرمستقیم برای رژیم آخوندها باقی نمیماند. جایی برای مخدوشکردن مرز بین جلاد و قربانی، بین حاکم و محکوم و بین ظالم و مظلوم و چنگ انداختن بر گلوی قربانی بهجای دژخیم باقی نمیماند.
راه پیروزی اینچنین هموار و آببندی و نگاهبانی و تضمین میشود و از دستبرد ددان و دزدان ولایت مصون میماند…