بر قاتل کودک و جوان رأی مده
بر نکبت این دیو و ددان رأی مده
من رأی به جانیانِ مفسد ندهم
تو نیز به سرکوبِ زنان رأی مده
بر نکبت این دیو و ددان رأی مده
من رأی به جانیانِ مفسد ندهم
تو نیز به سرکوبِ زنان رأی مده
واژۀ انتخابات از ریشۀ عربی فعل «نخب» به معنای گزیدن و انتخاب کردن است. هدف اصلی از انتخاب کردن هم شراکت همه جانبۀ مردم در امر انتخاب نمایندگانشان تعریف شده است.
بنابراین انتخابات ابزار و وسیله ایست در دست مردم جهت تعیین سرنوشت کشور خویش. برگزاری انتخابات سالم در هر کشور نشانه ایست از قدرت و اقتدار دولت و مجلس آن کشور. نمادی است از مشارکت مردم در سیاست و نمودی است از یک دموکراسی واقعی که به تمامی ارکان سیاسی مشروعیّت می بخشد.
آیا طیّ سالهایی که حکومت ولایت فقیه بر اریکۀ قدرت چنبره زده، نشانه ای از آنچه که در مورد معنای انتخابات و طرز عملکرد آن رفت، در حکومت باصطلاح اسلامی دیده شده است؟
پاسخ البته یک «نه» قاطع و محکم است. شو مسخره ای که در دوران نظام تمامیّت خواه ولایت فقیه در ایران به نام انتخابات بر روی صحنه رفته است، هیچ نشانه ای از برگزاری انتخابات در کشورهای صاحب دمکراسی که پیشکش، حتی جامعه های عقب مانده نیز ندارد، به این دلیل ساده که در ایران یک نفر به نام ولایت فقیه و دست نشاندگانش در شورای نگهبان برای یک ملت تعیین تکلیف کرده، خودی ها را از نخودی ها جدا می کنند و بعد خطاب به مردم اعلام می کنند که: شما در رای دادن آزادید به شرطی که از میان کسانی که ما قبلا غربال کرده ایم، انتخاب کنید!
بنابراین اکثریّت قاطع جامعۀ ایرانِ آخوند زده سهم و نصیبی از کاندیداهای مورد نظر خویش نخواهند داشت. دگراندیشان از صحنه حذف و محو شده اند. اینجا صحبت از تحمیل قدرت ولی فقیه به پشتوانۀ سپاه و بسیج و نه مردم عادی در کوچه و بازار است بر کل جامعه.
این اقلیّتِ مسلط تا جایی پیش رفته که حتی تاب و تحمل پذیرش شرکای خویش در سالهای حکومتِ کشتار و جنایت را هم ندارد. خامنه ای بی هیچ رودربایستی یارِ غارِ خویش رفسنجانی را برنمی تابد و حاضر نیست سهمی از قدرت جهنمی خویش را با او حتی قسمت کند. از اینرو صحنه ای که باصطلاح انتخابات سراسری نامیده شده است، فقط میدانی است جهت درگیری دو باند متخاصم و ملّتی که صاحب اصلی هر نوع انتخاباتی اعم از ریاست جمهوری و پارلمانی است، همانند تمامی سالهای عمر این حکومت انحصارطلب، به سایه رانده شده و فقط نظاره گر قدرت نمایی باندهای درگیر است.
یک نکتۀ قابل توجه در این گیر و دار همسویی هر دو جناح در دعوت مردم است به این شو نمایشی مضحک که پیش از آنکه به روی صحنه برده شود، تمامی سناریوی آن لو رفته است. خامنه ای به همان اندازه مُصر است پای مردم را به این انتصابات باز نماید که رفسنجانی و روحانی و خاتمی بر کشاندن ملت به سوی صندوقهای رای، اصرار می ورزند. چرا؟
پاسخ روشن است. جنگ و درگیری های باندی هر اندازه نیز که تشدید شوند، از سمت و سوی هیچکدام از دو طیفِ درگیری، در حمایت از مردم و جهت گشودن گره ای از کار فروبستۀ ملتِ در رنج و عذاب، نبوده، نیست و نخواهد بود. چرا که این حکومت اصولا از همان آغاز موجودیّـت خویش، بر پایه های زور و ضدیت با مردم و دموکراسی بنا گذارده شده است. یعنی ذات و ماهییت شناخته شدۀ رژیم ولایت فقیه، با مصلحت و منافع ملت نه تنها همخوانی ندارد که از همان ابتداء در نقطۀ مقابل و بر سر جنگ و ستیز با آن بوده است. اما رژیم در تمامیّت خویش برای حضور در مجامع بین المللی و پیشبرد اهداف شوم و ضد مردمی حاکمیّت، نیازمند تبلیغاتی است که بتواند اینگونه وانمود کند که علی رغم همۀ کمی و کاستی ها، مردم پای صندوقهای رای حاضر می شوند و این نشانگر مشروعیّت حکومت آنها و شراکت دموکراتیک! ملت ایران در تصمیمهای سیاسی مملکت است. در حالیکه همگان می دانند که چنین نیست و واقعیت آنجاست که در تمام طول عمر این رژیم، دست مردم از حق انتخاب کوتاه و قطع گردیده است.
امروز شنیده می شود که بسیاری از عوامل رژیم در خارج از کشور بعضی برای حفظ منافع کثیفِ خویش و بهره بردن از پولهای طیب و طاهر و جماعتی خائن که مُهر خیانت به دولت ملی دکتر مصدق و ملت ایران را نیز بر پیشانی دارند، به طمع تکه استخوانی از سوی جناحِ مثلا میانه رو و معتدل، دست به تبلیغات وسیعی جهت حضور مردم بر سر صندوقهای رای زده اند.
نیّت پلید و شوم این فرومایگان سیاسی بر ملت ایران روشن و واضح است. مردم ایران در مقابل حکومتی قرار دارند که بیش از سه دهه آزمایش خویش را پس داده است. تبلیغ جهت خریدن مشروعیّت برای رژیمی که خفقان و سرکوب در داخل و صدور تروریسم به خارج از مرزهای بین المللی را در دستور کار قرار داده، ننگی است پاک نشدنی بر پیشانی هر شخص و هر دسته و هر حزب و گروهی که منافع حکومت ظالمانۀ ولی فقیه را بر منافع ملت رنجدیدۀ ایران ترجیح می دهند.
با تحریم انتصاباتِ رژیم ولایت فقیه یکبار دیگر عدم صلاحیّت و مشروعیّتِ این رژیم غاصب و تمامیّت خواه را با تمامی باندهای آن، در معرض دید جهانیان به نمایش بگذاریم. عمله های ارتجاع و سربازان گمنام ولایت در خارج از کشور بی آبروتر از آنند که بتوانند برای حکومت فاسد ولایت فقیه، کسب وجهه و آبرو نمایند.
بنابراین انتخابات ابزار و وسیله ایست در دست مردم جهت تعیین سرنوشت کشور خویش. برگزاری انتخابات سالم در هر کشور نشانه ایست از قدرت و اقتدار دولت و مجلس آن کشور. نمادی است از مشارکت مردم در سیاست و نمودی است از یک دموکراسی واقعی که به تمامی ارکان سیاسی مشروعیّت می بخشد.
آیا طیّ سالهایی که حکومت ولایت فقیه بر اریکۀ قدرت چنبره زده، نشانه ای از آنچه که در مورد معنای انتخابات و طرز عملکرد آن رفت، در حکومت باصطلاح اسلامی دیده شده است؟
پاسخ البته یک «نه» قاطع و محکم است. شو مسخره ای که در دوران نظام تمامیّت خواه ولایت فقیه در ایران به نام انتخابات بر روی صحنه رفته است، هیچ نشانه ای از برگزاری انتخابات در کشورهای صاحب دمکراسی که پیشکش، حتی جامعه های عقب مانده نیز ندارد، به این دلیل ساده که در ایران یک نفر به نام ولایت فقیه و دست نشاندگانش در شورای نگهبان برای یک ملت تعیین تکلیف کرده، خودی ها را از نخودی ها جدا می کنند و بعد خطاب به مردم اعلام می کنند که: شما در رای دادن آزادید به شرطی که از میان کسانی که ما قبلا غربال کرده ایم، انتخاب کنید!
بنابراین اکثریّت قاطع جامعۀ ایرانِ آخوند زده سهم و نصیبی از کاندیداهای مورد نظر خویش نخواهند داشت. دگراندیشان از صحنه حذف و محو شده اند. اینجا صحبت از تحمیل قدرت ولی فقیه به پشتوانۀ سپاه و بسیج و نه مردم عادی در کوچه و بازار است بر کل جامعه.
این اقلیّتِ مسلط تا جایی پیش رفته که حتی تاب و تحمل پذیرش شرکای خویش در سالهای حکومتِ کشتار و جنایت را هم ندارد. خامنه ای بی هیچ رودربایستی یارِ غارِ خویش رفسنجانی را برنمی تابد و حاضر نیست سهمی از قدرت جهنمی خویش را با او حتی قسمت کند. از اینرو صحنه ای که باصطلاح انتخابات سراسری نامیده شده است، فقط میدانی است جهت درگیری دو باند متخاصم و ملّتی که صاحب اصلی هر نوع انتخاباتی اعم از ریاست جمهوری و پارلمانی است، همانند تمامی سالهای عمر این حکومت انحصارطلب، به سایه رانده شده و فقط نظاره گر قدرت نمایی باندهای درگیر است.
یک نکتۀ قابل توجه در این گیر و دار همسویی هر دو جناح در دعوت مردم است به این شو نمایشی مضحک که پیش از آنکه به روی صحنه برده شود، تمامی سناریوی آن لو رفته است. خامنه ای به همان اندازه مُصر است پای مردم را به این انتصابات باز نماید که رفسنجانی و روحانی و خاتمی بر کشاندن ملت به سوی صندوقهای رای، اصرار می ورزند. چرا؟
پاسخ روشن است. جنگ و درگیری های باندی هر اندازه نیز که تشدید شوند، از سمت و سوی هیچکدام از دو طیفِ درگیری، در حمایت از مردم و جهت گشودن گره ای از کار فروبستۀ ملتِ در رنج و عذاب، نبوده، نیست و نخواهد بود. چرا که این حکومت اصولا از همان آغاز موجودیّـت خویش، بر پایه های زور و ضدیت با مردم و دموکراسی بنا گذارده شده است. یعنی ذات و ماهییت شناخته شدۀ رژیم ولایت فقیه، با مصلحت و منافع ملت نه تنها همخوانی ندارد که از همان ابتداء در نقطۀ مقابل و بر سر جنگ و ستیز با آن بوده است. اما رژیم در تمامیّت خویش برای حضور در مجامع بین المللی و پیشبرد اهداف شوم و ضد مردمی حاکمیّت، نیازمند تبلیغاتی است که بتواند اینگونه وانمود کند که علی رغم همۀ کمی و کاستی ها، مردم پای صندوقهای رای حاضر می شوند و این نشانگر مشروعیّت حکومت آنها و شراکت دموکراتیک! ملت ایران در تصمیمهای سیاسی مملکت است. در حالیکه همگان می دانند که چنین نیست و واقعیت آنجاست که در تمام طول عمر این رژیم، دست مردم از حق انتخاب کوتاه و قطع گردیده است.
امروز شنیده می شود که بسیاری از عوامل رژیم در خارج از کشور بعضی برای حفظ منافع کثیفِ خویش و بهره بردن از پولهای طیب و طاهر و جماعتی خائن که مُهر خیانت به دولت ملی دکتر مصدق و ملت ایران را نیز بر پیشانی دارند، به طمع تکه استخوانی از سوی جناحِ مثلا میانه رو و معتدل، دست به تبلیغات وسیعی جهت حضور مردم بر سر صندوقهای رای زده اند.
نیّت پلید و شوم این فرومایگان سیاسی بر ملت ایران روشن و واضح است. مردم ایران در مقابل حکومتی قرار دارند که بیش از سه دهه آزمایش خویش را پس داده است. تبلیغ جهت خریدن مشروعیّت برای رژیمی که خفقان و سرکوب در داخل و صدور تروریسم به خارج از مرزهای بین المللی را در دستور کار قرار داده، ننگی است پاک نشدنی بر پیشانی هر شخص و هر دسته و هر حزب و گروهی که منافع حکومت ظالمانۀ ولی فقیه را بر منافع ملت رنجدیدۀ ایران ترجیح می دهند.
با تحریم انتصاباتِ رژیم ولایت فقیه یکبار دیگر عدم صلاحیّت و مشروعیّتِ این رژیم غاصب و تمامیّت خواه را با تمامی باندهای آن، در معرض دید جهانیان به نمایش بگذاریم. عمله های ارتجاع و سربازان گمنام ولایت در خارج از کشور بی آبروتر از آنند که بتوانند برای حکومت فاسد ولایت فقیه، کسب وجهه و آبرو نمایند.