درآستانه نمایش مضحک انتخابات خبرگان ومجلس ارتجاع، بحرانهای لاعلاج فراگیر، نفس کشیدن را برای عمامه بسران وطن فروش تنگ کرده است. صنعا، پایتخت خود خوانده مزدوران حوثی خامنه ای درآستانه سقوط است.
درعراق، حیات خلوت ملاها، جیش الشعبی، بخاطر جنایات هولناکش مورد نفرت خاص وعام است و آمریکا خواهان انحلالش شده اشت. در لبنان یکی ازمزدوران برون مرزی رژیم در اعترافی بی سابقه گفته است اشغالگر واقعی این سرزمین، حاکمان تهرانند. نیروهای ائتلاف عربی ومنطقه ای حول وحوش سوریه بشاراسد بسرعت درحال شکل گیری است. اجساد به هلاکت رسیده سرداران کله گنده ولی فقیه روزانه رهسپار تهران است.
فرجام نیمه جان "برجام" دردی ازدردهای بی درمان رژیم حل نکرد. حتی اقتصاد دانهای رژیم هم صدایشان را ازموضع دلسوزی برای حفظ نظام ولایی بلند کرده اند. محسن رنانی ازآدمهای رژیم- استاد دانشگاه دراصفهان- درنامه سرگشاده به شورای نگهبان مینویسد:
"اما نگرانی اصلی من چیست؟ به گمان من انتخابات اسفند ۹۴ میتواند به یکی از بدترین و خسارت-بارترین انتخابات¬های بعد از انقلاب تبدیل شود. اقتصاد و جامعه ما به سان بیماری میماند که به علت طولانی شدن بیماری، انرژی، روحیه و مقاومت خود را از دست داده است. بیماریهای این اقتصاد به تمام معنا به مرحله عفونت حاد – اگر نگویم سرطان – رسیده است...
اما وقتی فقرا و حاشیه نشینان و پابرهنگان که وضعیتشان محصول ناکارایی مدیریتی ما در چهار دهه گذشته است اعتراض و شورش میکنند، رهبری پذیر و مدیریتبردار نیستند. آنان وقتی شورش خود را آغاز کردند یا تا دستیابی به نتیجه ادامه میدهند یا وارد فرایندی خسارت بار میشوند یعنی فرایند گفتوگویی شکل نمیگیرد. اگر پلیس آنان را بزند آنان نیز سنگ و چوب برمیدارند و اگر به آنان شلیک شود آنان نیز سلاح های سرد و گرم بیرون میآورند..." (۱)
جنگ گرگها در راس نظام بیش ازپیش تعمیق شده است. خامنه ای مجبورشد با حذف یادگار امامش! و دایناسورهای مرتجع، تیشه به ریشه نظام لرزانش بزند. ولی فقیه پوشالی گرفتار در چنبره بحرانها، قدرت مانورش بسیارمحدود شده است.
دیگراز فضای به اصطلاح باز سیاسی آنچنانی حتی برای خودیها نیز خبری نیست. نیروی انتظامی به دستوربزرگ عمامه داران، حکومت نظامی اعلام نشده را دردستورکار قرار داده است. هیچکدام از کاندیداها و طرفدارانشان اجازه آکسیون ومتینگ انتخاباتی نخواهند داشت! عجب نمایش مضحکی؟!
قدم زدن اعتراضی پیرمرد هشتاد واند ساله و یاران معدودش در خیابانهای تهران تحمل نمی شود. دکترمحمد ملکی و یارانش با شعار پیش بسوی جمع آوری "آشغالها" راهی خیابانها شده بودند!
برغم این همه بگیرو ببند و خفقان مطلق، حرکتها واعتراضات جوانان ومردم تحت ستم در اعماق جامعه و در زیر پوست شهرها به شکلهای گوناگون ادامه داشته ودارد. آنها درحد توان و تشخیص خود دست به ابتکارات گوناگونی زده ومیزنند.
اخیرا در رسانه های داخلی میخواندم در خیابان میهن گنبدکاووس، دستفروش سالخورده ای که تمام داراییش وسایلش بود و شهرداری خواست بساطش را توقیف کند در اعتراض به این ظلم برهنه می شود و بدین وسیله اعتراضش را به نمایش می گذارد.(۲)
ویدیو فیلم منتشرشده در رسانه های مجازی، پیرمردی کفن پوش را همراه فرزندانش درخیابانها نشان میدهد. مشت نمونه خروار، از بیشماران ایرانی بجان آمده از ظلم وستم حکومت آخوندیست که کارد به استخوانشان رسیده است. در روز روشن و برغم خفقان مطلق فریاد میزند: «با من قضاوتی کرده اند در حد جنایت. با همه ملت ایران و سرزمین ایران قصاوت کرده اند. وقت است که نعره ای به لب آخر برآریم و دمار از روز و روزگارشان بدرآریم. همراه شو هم وطن جان به لب رسیده همراه شو». (۳)
تعدادی ازجوانان نقاب پوش به پایگاه مزدوران بسیجی حمله کرده و شیشه ساختمان و مقر را شکسته و بسرعت متواری میشودند. درقله توچال، جوانان عاصی مزدوران رژیم را فراری میدهند. جوانان دلاور همه روزه در خیابانها و میادین شهرهای بزرگ، حرامیان هرزه ولایت را گوشمالی میدهند و...
آش دست پخت چماقداران و قداره بندان خامنه ای تا آنجا شوراست که صدای خودیها و نخودیها هم درآمده است... سایتهای باند خامنهای روز شنبه ۲۴ بهمن ۹۴ با عنوان ”حمایت استاندار افراطی سیستان و بلوچستان از هجمه به رهبر انقلاب و جمعآوری بسیج از مساجد“ به سوز وگذازپرداختند. ما حصل اینکه شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی حاکی ازآنست که عمرننگین حکومت فاسد آخوندها رو به پایان است. ناقوس مرگ حتمی رژیم ضد بشری دیر زمانی است که آغاز به نواختن کرده است. با درک شرایط خطیر و حساس کنونی به وظیفه مبرم خویش برای استقبال از"روز روزها" قیام کنیم.