سرانجام نمایش انتخاباتی رژیم پس از یک جنگ و جدال شدید چندماهه بین دو باند حاکم، و پس از تبلیغات سرسامآور هر دو باند رژیم، که در واقع نمایش غصب حاکمیت ملت ایران بود، روز جمعه 7اسفند برگزار شد.
تمام سران رژیم از خامنهای تا دیگران بهشدت نگران و هراسان برگزاری این نمایش و پیامدهای آن بودند و به کرات برای آمدن مردم به پای صندوقهای رأی التماس کردند و مرتب تأکید میکردند که حضور مردم در انتخابات نشانه دوام رژیم است؛ معنی مقابل آن این بود که اگر این نمایش سوت و کور باشد و شکست بخورد، نمایش ناپایداری و نزدیک بودن پایان رژیم خواهد بود.
اگر چه شکست این نمایش رسوا، پیش از برگزاری و در جریان جنگ و جدال گرگهای حاکم نمایان شده بود، اما مردم ایران در روز 7اسفند ورشکستگی و طرد اجتماعی رژیم را مهر کردند و «نه» بزرگ خود به دیکتاتوری ولایتفقیه را در تمام دنیا طنینانداز کردند.
رژیم مثل همیشه در تهران دو سه حوزه مشخص مثل حسینیه ارشاد در شمال تهران و مسجد لرزاده در جنوب شهر را صحنهآرایی و شلوغ کرد و خبرنگاران خارجی را هم فقط به همین حوزهها برد، اما خبرنگارانی که توانستند از چنگ مأموران اطلاعاتی رژیم بگریزند و بهطور مستقل در شهر بگردند و به بعضی از حوزهها سرک بکشند، گزارشهای کاملاً متفاوتی از آنچه که رژیم و حامیان استعماریش از این نمایش میدادند، منتشر کردند. از جمله خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز که از جنوب تهران بازدید کرده بود، به خشم و انزجار شدید مردم اشاره کرد و نوشت: «نومیدی در میان طبقه کارگر از اقتصاد، امسال عامل مهمی است. یک افسر بازنشسته پلیس گفت ”من رأی نمیدهم زیرا هیچکس برای من کاری نکرده است“ این احساس عمومی رأیدهندگان در بخش فقیرنشین جنوب شهر بود، کسانی که تصمیم گرفته بودند اعتراض خود را با ماندن در خانه به ثبت برسانند.
چندین مشتری که در بازار با آنها مصاحبه شد گفتند آنها به رأی دادن حتی فکر نمیکنند. یک فروشنده لباس بچه گفت، در اینجا مردم رأی نمیدهند چون احساس میکنند آنها را فراموش کردهاند.
در مدرسه مطهری در نزدیک میدان شوش در جنوب تهران، فقط تعداد انگشتشماری از رأیدهندگان لیست 46نفرهیی را که باید نوشته و پر شود، برای دو انتخابات پر کردند».
نتایجی هم که سازمان مجاهدین خلق ایران از نمونهبرداری آماری به دست آورده، گزارش خبرنگار نیویورک تایمز را تأیید میکند. این نمونهبرداری که در روز رأیگیری بر اساس صدها گزارش که توسط گزارشگران سیمای آزادی از تهران و سراسر کشور مداوماً ارسال میشد و از سیمای آزادی پخش میگردید، حاکی از سوت و کوری انتخابات در اکثر حوزههای رأیگیری بود.
با آن که این واقعیتها باعث نمیشود که رژیم از رقمسازی و بزرگنمایی نجومی تعداد آرا دست بردارد اما به نظر میرسد که وضعیت چنان خراب بود که رژیم نتوانست آن چه را که برایش دورخیز کرده و بارها پیشبینی کرده بود، یعنی شرکت بیش از70درصد واجدان شرایط را اعلام کند؛ رحمانی فضلی وزیر کشور روحانی روز شنبه 8اسفند در کنفرانس خبری خود، آمار مشارکت را حدود 61 تا 62درصد اعلام کرد؛ روشن است که همین رقم نیز چند برابر بزرگنمایی شده است.
فارغ از این رقمسازیها که شیوه معمول رژیم میباشد، سؤال اساسی این است که کلیت رژیم از این قضیه که ماههاست تلاطم شدیدی در درون رژیم ایجاد کرده، چگونه بیرون خواهد آمد؟ اگر آنچنان که ادعا میکند، این نمایش انتخاباتی، نشانه اقتدار و پایهداری سیاسی و اجتماعی آن است، قاعدتاً بایستی شاهد انسجام بیشتر رژیم و همآمدن شکافهایش باشیم؛ اما اگر این نمایش شکست خورده بوده و بیانگر طرد و منفوریت آن باشد، طبعاً شاهد تشدید تضادها و تعمیق شکافهایش خواهیم بود.
برای مشاهده آثار و پیامدهای این نمایش لازم نبود که منتظر روزها و ماههای آینده باشیم، جالب است که در همان روز برگزاری نمایش انتخابات و بهرغم ممنوعیت قانونی تبلیغات انتخاباتی، جنگ و آتشباری بهخصوص از تریبونهای نماز جمعه که در تیول ولیفقیه است، ادامه داشت؛ طرف مقابل هم اگر سکوت میکرد، اما مانند روحانی، جواب مناسب را به بعد از انتخابات حواله میداد. منظور از «بعد از انتخابات» هم یک آینده درازمدت نبود، بلکه در فردای برگزاری انتخابات، یعنی روز شنبه 8اسفند روحانی در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با رئیسجمهور سوئیس که بهطور معمول جای برملا کردن تضادها نیست در جواب خبرنگاری، جنگش با سپاه پاسداران و در واقع با خود خامنهای را علنی کرد و گفت: «فضا برای بخش خصوصی ما باز نیست، رقابتی را که در کشور ما در بخش خصوصی وجود دارد، باید رقابت جدی قرار بدهیم، برخی انحصارات وجود دارد که آن انحصارها را باید کنار بزنیم، بعضی از رانتها وجود دارد که باید کنار بزنیم».
انحصار و رانت اشاره کاملاً آشکاری به سپاه پاسداران است. بهخصوص اکنون که مشخص شده، در نمایش انتخابات خبرگان ارتجاع، رفسنجانی نفر اول و روحانی نفر دوم است و باند آنها در مجلس نیز رتبههای بالا را از آن خود کردهاند، بدیهی است که رفسنجانی و روحانی با صدای بلندتر و مهاجمانهتر از پیش، سهم خود از قدرت را طلب خواهند کرد.
نتیجه اینکه پس از انتخابات، جنگ و دعوای دو باند شدیدتر میشود و نه کمتر و بنابراین رژیم در کلیت خودش ضعیفتر و پرشکافتر میگردد.
به این ترتیب نتیجه انتخابات را نباید در برد یا باخت این یا آن باند جستجو کرد. این بازی را هر دو باند از جیب تمامیت رژیم باختند و در مقابل، تنها طرف برنده، مردم و مقاومت ایران بودند.