تقویم روز خبرگزاری فرانسه، وقایع مهم روز ۲۸ ژانویه را به این ترتیب تیتر کرده بود
1- ملاقات فرانسوا اولاند با حسن روحانی
2- ملاقات فابیوس با حسن ظریف
3- تظاهرات مجاهدین در پاریس . . . . . .
1- ملاقات فرانسوا اولاند با حسن روحانی
2- ملاقات فابیوس با حسن ظریف
3- تظاهرات مجاهدین در پاریس . . . . . .
خواندن تیترتظاهرات مجاهدین برای مردم فرانسه که هنوز در شوک حملات تروریستی ماه گذشته به سر می بردند و بهمین دلیل از ترس بمب و انفجار از هر گونه شرکت در تجمعی اجتناب می کردند بسیار عجیب و باور نکردنی به نظر می رسید
ولی ساعاتی بعد با طنین افکن شدن اولین خروش شعارمرگ بر روحانی در میدان دان دانفر روشرو . مردم پاریس درمیان بهت و نا باوری، خود را با هزاران ایرانی آزاده ای روبرو دیدندکه با مشت های گره کرده، خشمگین و عاصی علیه حضور آخوند حسن روحانی رکوردار اعدام در دنیا فریاد هرایرانی را سرمی دهند که : مرگ بر روحانی
صدای فلاش های عکاسان با خرو ش جمعیت درهم آمیخته بود . خود را به زحمت از میان لشگری از دوربین های فیلم برداری تلویزیون های مختلف وخبرنگاران زن و مرد که تظاهرکنندگان را از هر طرفی محاصره کرده بودند عبور داده و به بالای کامیونی که پر از طناب های دار است می کشانم تا کادر تصویری گزارشگر سیمای آزادی را در وسط طناب های دار برای فیلم بردارمان تنظیم کنم . با اشاره دست او حرکت خود را در بین طناب ها آغاز کر ده و می گوید: هر روز ما خبر اعدام یک یا چند نفر از هموطنانمان را می شنویم که به دار آویخته میشوند . همزمان با سفر آخوند روحانی روز دوشنبه فردین حسینی از دراویش اهل حق پس ار سالها شکنجه تنها بجرم پایداری به عقاید خود ش به دار آویخته شد . تصویر گزارشگر سیما در جلوی من به آرامی به تصویر عکس فردین حسینی با چهره معصومش دیزالو شد و خطوط متن نوشته دادخواهیش به مراجع بین المللی که در آن شرح شکنجه های وحشیانه ای که دژخیمان رژیم آخوندی برسر او خانواده اش آورده بودند را بیان کرده بود ازجلوی چشمانم عبور کردند . گزارشی که خواندن سطر به سطر آن اشگ ازچشمانم جاری کرده وکینه ام را نسبت به جلادان حاکم بر میهنم هرچه بیشتر و بیشتر کرده بود .
اعدام صرفا بخاطر اهل حق بودن و داشتن یک عقیده . اعدام در مقابل سر خم نکردن در برابر آخوندها .
او نیز مثل هزاران هزار نفر بی گناه دیگر . . .حلاج وار بالای دار رفت . . . . . . ولی زیر بار ظلم وستم نرفت
گفت آن یا ر، کزاو گشت سردار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
صدای خواهر مهری بهبودی گزارشگر برنامه مرا دوباره به روی کامیون حامل طناب های دار برگرداند کلماتی که هرکدام گوشه ای از جنایات رژیم را بیان می کرد: روز سه شنبه یک جوان بلوچ که از ۱۳ سالگی در زندان بود پس از ۷ سال کابوس ا عدام و شکنجه سرانجام بدارآویخته شد .این طناب های دار در میهن من هر روز جان یک یا چندنفررا میگیرد یک روز مجید کاووسی جوان شورشی مبارز، یک روز ریحانه دلیر و یک روز مجاهد و مبارز علی صارمی . . . . .هموطنان عزیز ما امروز اینجا جمع شدیم تا جنایات این رژیم را محکوم کنیم و بگوییم که مردم و مقاومت ایران اجازه نخواهند داد که این جنایات ادامه پیداکنه و اجازه نخواهند داد که دولت های غربی براین جنایات رژیم چشم بپوشند . . . . . . .
صدای طبل ها یی که گویی مارش جنگی را می نواختند همراه باشعارها ی مرگ بر روحانی تمام میدان و خیابانهای اطراف آن را پر کرده بود.
تصاویر در شکل مونتاژموازی درذهنم در کنار هم قرار گرفته و مفهوم جدیدی را برایم ایجاد می کردند .
هر هشت ساعت یک اعدام
مشت های تظاهر کنندگان که به عنوان اعتراض به هوا پرتاب می شدند
عبور سریع چهره های ۲۲۰۰ نفری که تنها تا این زمان در دوران حکومت آخوند روحانی به دار آویخته شدند
نعلین های آخوندی که در کنار کفش های ورنی پاریسی بر روی فرش قرمز در کاخ الیزه قرار می گرفتند
پاهای تظاهر کنندگان که محکم بر روی عکس روحانی و خامنه ای در کف خیابان کوبیده میشود
دهان هایی که برای سر دادن فریاد مرگ بر روحانی با تمام توان باز میشوند
هزاران دهان . دختری جوان، یک پیرمرد، پسری جوان، یک پیرزن، مردی که لباس کارگران بتن دارد، خانمی که لباس پرستاران پوشیده است، مردی با لباس کردی، خانمی پشت میله ها ی نمایشی زندان، مردی با طناب دار برگردنش، همه و همه یک صدا فریاد می زنند . آن ها فریاد مادران داغدیده هستند . فریاد زندانیان در بند، فریاد کودکان کار، کارتن خواب ها، دختران فراری، فریاد زنان سرکوب شده،دخترانی که به صورتشان اسید پاشیده شده، فریاد ریحانه ها، فرنازها، فریادکارگران معدن،کوره پزخانه،کارخانه، فریادروستائیان بی زمین، فروشندگان کلیه، معلمان، پرستاران، .فریاد کسانی که نه تنها نانی برای خوردن بلکه حتی آبی برا ی نوشیدن و هوایی هم برای تنفس ندارند . . آنها فریاد تمام مردم محروم و تحت ستم مان در ایران هستند.
هزاران دهان یک صدا و متحد آنچنان فریاد خلق دربندشان را سر می دهند که خروش مرگ بر روحانی شان فاصله ها را درنوردد، از خیابانها بگذرد و در تالارهای کاخ الیزه طنین افکن شود و عرق شرم را برچهره مماشات گران و رعشه مرگ را بروجود جنایتگاران حاکم بر میهنمان بیندازد.
تصاویر در ذهنم با فلاش بک های سریع به عقب می روند
سال . . . . . حمله و دستگیری اعضای مجاهدین در اورسوروار برای جلوگیری از تظاهرات برعلیه آخوند خاتمی در روز استقبال وملاقات وی با ژاک شیراک رئیس جمهور وقت فرانسه، تصویر چهره های پر شور جمعیت با شعارهای مرگ بر خاتمی و نه برمماشات آنها، از کادر دوربین فیلم برداری من در آن سال با یک کات سریع به تصاویر حمله ۱۳۰۰نیروی ویژه سارکوزی رئیس جمهور وقت فرانسه به اور سورواز در۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ برای دستگیری رهبرمقاومت مریم رجوی و ۱۶۴ نفر از اعضا و هواداران مجاهدین وصل شد و اینبار تصاویر و فریادها ی مماشات نه، دموکراسی آری اعتصاب غذا کنندگان درجلوی اوربود که از دریچه دوربین من رد شده و برای ثبت در سینه تاریخ ضبط میشد . آخرین کات سریع مرا به سرعت به زمان حال برگرداند تا به تصاویر و مشت های گره کرده پر شور هزاران زن و مرد و دختر و پسر و پیر و جوان آزاده هوادار مجاهدین خلق ایران برسد که بازهم فریاد های مرگ بر روحانی و مماشات نه را سر می دادند . . . . . . . .
تصاویری که از گذشته تا به حال در کادر های دوربین ها و اذهان مان ثبت و ضبط شده اند تداوم تسلیم ناپذیری و مبارزه مستمرو بی امان مجاهدین و دیگر هوادارانشان را جهت روشن نگه داشتن شعله مقاومت برای بدست آوردن آزادی و حقوق پایمال شده خلقشان بخوبی نشان میدهد .
صدای رامایاد وزیر سابق حقوق بشر فرانسه افکاری را که د ر ذهن داشتم پاره کرد. او با چهره و پوستی سیاه که نگاهی معصومانه در چشمانش می درخشید و بجای لبانش با قلب پاک درون سنیه اش حرف می زد به آرامی و با ناراحتی گفت : بیش از ۲۰۰۰ اعدام در زمان حسن روحانی انجام شده است این کارنامه سیاه حقوق بشر در ایران تحت حکومت روحانی است ولی همزمان با چشم پوشی براین واقعیت وحشتناک . .تاجران و دولتمردان به تهران می شتابند و امروز در پاریس تا قراردادهای تجاری را منعقد کنند . . . . این صدا و صداهای ده ها شخصیت سیاسی و مبارزاتی دیگر فرانسوی از قبیل سناتور ژان پیرمیشل، ژیلبر میتران، هانری لوکلرک،ژاک بوتو، ژرار لونون،ژوزه بوه، پیر برسی و . . . . . که یک به یک پشت تریبون قرار می گرفتند و حمایت خود از مقاومت ایران و اعتراض شان را به حضور روحانی بیان می کردند نشان دهنده این بود که نمایندگان واقعی فرانسه و حامیان ارزش های دمکراتیک آنها همواره در کنار خلق ها و نیروهای مقاومت شان هستند . آنها با این کارشان یک بار دیگر خاطره آزادیخواهان فرانسویی را که در همین میدان دان دانفر روشرو برای بدست آوردن آزادی و حقوق خلقشان جنگیدند و جان خود را در این راه فدا کردند را در خاطره ها زنده می کردند.
صدای طبل ها با شعارها در هم آمیخته و فریاد ها یکباره به اوج خود رسید ند چرا که بر روی صفحه اکران بزرگ لد اسکرین تصویر خواهر مریم درحال سخنرانی در یکی از گردهماییهای بزرگ ایرانیان دیده شده بود، که می گفت: شما ای هموطنانی که در اینجا گرد هم آمده اید و شما هموطنانی که در سراسر ایران و در هر کجای ایران صدای مرا می شنوید . آیا برای گسترش نبرد ، برای آزادی ایران و برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه آماده اید . . . . . .
پاسخ هزاران هموطن آزاده ایرانی که با مشت ها ی گره کرده با آخرین توان خود فریاد حاضر، حاضر، حاضر، سرداده بودند در میدان دان دانفر روشرو طنین انداز شد و در آسمان اوج گرفت و از تالارهای کاخ الیزه عبور کرد و بر بام ایران به پرواز در آمد، به زندان ها سرکشید، به درون خانه ها رفت، دردانشگاه ها چرخید، از کارخانه ها رد شد، کارتن خواب ها را بیدار کرد و سرانجام درکاخ ولی فقیه منبرش را به لرزه در آورد و رعشه مرگ و کابوس سرنگونی محتومش را در مقابل چشمانش مجسم کرد .
ولی ساعاتی بعد با طنین افکن شدن اولین خروش شعارمرگ بر روحانی در میدان دان دانفر روشرو . مردم پاریس درمیان بهت و نا باوری، خود را با هزاران ایرانی آزاده ای روبرو دیدندکه با مشت های گره کرده، خشمگین و عاصی علیه حضور آخوند حسن روحانی رکوردار اعدام در دنیا فریاد هرایرانی را سرمی دهند که : مرگ بر روحانی
صدای فلاش های عکاسان با خرو ش جمعیت درهم آمیخته بود . خود را به زحمت از میان لشگری از دوربین های فیلم برداری تلویزیون های مختلف وخبرنگاران زن و مرد که تظاهرکنندگان را از هر طرفی محاصره کرده بودند عبور داده و به بالای کامیونی که پر از طناب های دار است می کشانم تا کادر تصویری گزارشگر سیمای آزادی را در وسط طناب های دار برای فیلم بردارمان تنظیم کنم . با اشاره دست او حرکت خود را در بین طناب ها آغاز کر ده و می گوید: هر روز ما خبر اعدام یک یا چند نفر از هموطنانمان را می شنویم که به دار آویخته میشوند . همزمان با سفر آخوند روحانی روز دوشنبه فردین حسینی از دراویش اهل حق پس ار سالها شکنجه تنها بجرم پایداری به عقاید خود ش به دار آویخته شد . تصویر گزارشگر سیما در جلوی من به آرامی به تصویر عکس فردین حسینی با چهره معصومش دیزالو شد و خطوط متن نوشته دادخواهیش به مراجع بین المللی که در آن شرح شکنجه های وحشیانه ای که دژخیمان رژیم آخوندی برسر او خانواده اش آورده بودند را بیان کرده بود ازجلوی چشمانم عبور کردند . گزارشی که خواندن سطر به سطر آن اشگ ازچشمانم جاری کرده وکینه ام را نسبت به جلادان حاکم بر میهنم هرچه بیشتر و بیشتر کرده بود .
اعدام صرفا بخاطر اهل حق بودن و داشتن یک عقیده . اعدام در مقابل سر خم نکردن در برابر آخوندها .
او نیز مثل هزاران هزار نفر بی گناه دیگر . . .حلاج وار بالای دار رفت . . . . . . ولی زیر بار ظلم وستم نرفت
گفت آن یا ر، کزاو گشت سردار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
صدای خواهر مهری بهبودی گزارشگر برنامه مرا دوباره به روی کامیون حامل طناب های دار برگرداند کلماتی که هرکدام گوشه ای از جنایات رژیم را بیان می کرد: روز سه شنبه یک جوان بلوچ که از ۱۳ سالگی در زندان بود پس از ۷ سال کابوس ا عدام و شکنجه سرانجام بدارآویخته شد .این طناب های دار در میهن من هر روز جان یک یا چندنفررا میگیرد یک روز مجید کاووسی جوان شورشی مبارز، یک روز ریحانه دلیر و یک روز مجاهد و مبارز علی صارمی . . . . .هموطنان عزیز ما امروز اینجا جمع شدیم تا جنایات این رژیم را محکوم کنیم و بگوییم که مردم و مقاومت ایران اجازه نخواهند داد که این جنایات ادامه پیداکنه و اجازه نخواهند داد که دولت های غربی براین جنایات رژیم چشم بپوشند . . . . . . .
صدای طبل ها یی که گویی مارش جنگی را می نواختند همراه باشعارها ی مرگ بر روحانی تمام میدان و خیابانهای اطراف آن را پر کرده بود.
تصاویر در شکل مونتاژموازی درذهنم در کنار هم قرار گرفته و مفهوم جدیدی را برایم ایجاد می کردند .
هر هشت ساعت یک اعدام
مشت های تظاهر کنندگان که به عنوان اعتراض به هوا پرتاب می شدند
عبور سریع چهره های ۲۲۰۰ نفری که تنها تا این زمان در دوران حکومت آخوند روحانی به دار آویخته شدند
نعلین های آخوندی که در کنار کفش های ورنی پاریسی بر روی فرش قرمز در کاخ الیزه قرار می گرفتند
پاهای تظاهر کنندگان که محکم بر روی عکس روحانی و خامنه ای در کف خیابان کوبیده میشود
دهان هایی که برای سر دادن فریاد مرگ بر روحانی با تمام توان باز میشوند
هزاران دهان . دختری جوان، یک پیرمرد، پسری جوان، یک پیرزن، مردی که لباس کارگران بتن دارد، خانمی که لباس پرستاران پوشیده است، مردی با لباس کردی، خانمی پشت میله ها ی نمایشی زندان، مردی با طناب دار برگردنش، همه و همه یک صدا فریاد می زنند . آن ها فریاد مادران داغدیده هستند . فریاد زندانیان در بند، فریاد کودکان کار، کارتن خواب ها، دختران فراری، فریاد زنان سرکوب شده،دخترانی که به صورتشان اسید پاشیده شده، فریاد ریحانه ها، فرنازها، فریادکارگران معدن،کوره پزخانه،کارخانه، فریادروستائیان بی زمین، فروشندگان کلیه، معلمان، پرستاران، .فریاد کسانی که نه تنها نانی برای خوردن بلکه حتی آبی برا ی نوشیدن و هوایی هم برای تنفس ندارند . . آنها فریاد تمام مردم محروم و تحت ستم مان در ایران هستند.
هزاران دهان یک صدا و متحد آنچنان فریاد خلق دربندشان را سر می دهند که خروش مرگ بر روحانی شان فاصله ها را درنوردد، از خیابانها بگذرد و در تالارهای کاخ الیزه طنین افکن شود و عرق شرم را برچهره مماشات گران و رعشه مرگ را بروجود جنایتگاران حاکم بر میهنمان بیندازد.
تصاویر در ذهنم با فلاش بک های سریع به عقب می روند
سال . . . . . حمله و دستگیری اعضای مجاهدین در اورسوروار برای جلوگیری از تظاهرات برعلیه آخوند خاتمی در روز استقبال وملاقات وی با ژاک شیراک رئیس جمهور وقت فرانسه، تصویر چهره های پر شور جمعیت با شعارهای مرگ بر خاتمی و نه برمماشات آنها، از کادر دوربین فیلم برداری من در آن سال با یک کات سریع به تصاویر حمله ۱۳۰۰نیروی ویژه سارکوزی رئیس جمهور وقت فرانسه به اور سورواز در۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ برای دستگیری رهبرمقاومت مریم رجوی و ۱۶۴ نفر از اعضا و هواداران مجاهدین وصل شد و اینبار تصاویر و فریادها ی مماشات نه، دموکراسی آری اعتصاب غذا کنندگان درجلوی اوربود که از دریچه دوربین من رد شده و برای ثبت در سینه تاریخ ضبط میشد . آخرین کات سریع مرا به سرعت به زمان حال برگرداند تا به تصاویر و مشت های گره کرده پر شور هزاران زن و مرد و دختر و پسر و پیر و جوان آزاده هوادار مجاهدین خلق ایران برسد که بازهم فریاد های مرگ بر روحانی و مماشات نه را سر می دادند . . . . . . . .
تصاویری که از گذشته تا به حال در کادر های دوربین ها و اذهان مان ثبت و ضبط شده اند تداوم تسلیم ناپذیری و مبارزه مستمرو بی امان مجاهدین و دیگر هوادارانشان را جهت روشن نگه داشتن شعله مقاومت برای بدست آوردن آزادی و حقوق پایمال شده خلقشان بخوبی نشان میدهد .
صدای رامایاد وزیر سابق حقوق بشر فرانسه افکاری را که د ر ذهن داشتم پاره کرد. او با چهره و پوستی سیاه که نگاهی معصومانه در چشمانش می درخشید و بجای لبانش با قلب پاک درون سنیه اش حرف می زد به آرامی و با ناراحتی گفت : بیش از ۲۰۰۰ اعدام در زمان حسن روحانی انجام شده است این کارنامه سیاه حقوق بشر در ایران تحت حکومت روحانی است ولی همزمان با چشم پوشی براین واقعیت وحشتناک . .تاجران و دولتمردان به تهران می شتابند و امروز در پاریس تا قراردادهای تجاری را منعقد کنند . . . . این صدا و صداهای ده ها شخصیت سیاسی و مبارزاتی دیگر فرانسوی از قبیل سناتور ژان پیرمیشل، ژیلبر میتران، هانری لوکلرک،ژاک بوتو، ژرار لونون،ژوزه بوه، پیر برسی و . . . . . که یک به یک پشت تریبون قرار می گرفتند و حمایت خود از مقاومت ایران و اعتراض شان را به حضور روحانی بیان می کردند نشان دهنده این بود که نمایندگان واقعی فرانسه و حامیان ارزش های دمکراتیک آنها همواره در کنار خلق ها و نیروهای مقاومت شان هستند . آنها با این کارشان یک بار دیگر خاطره آزادیخواهان فرانسویی را که در همین میدان دان دانفر روشرو برای بدست آوردن آزادی و حقوق خلقشان جنگیدند و جان خود را در این راه فدا کردند را در خاطره ها زنده می کردند.
صدای طبل ها با شعارها در هم آمیخته و فریاد ها یکباره به اوج خود رسید ند چرا که بر روی صفحه اکران بزرگ لد اسکرین تصویر خواهر مریم درحال سخنرانی در یکی از گردهماییهای بزرگ ایرانیان دیده شده بود، که می گفت: شما ای هموطنانی که در اینجا گرد هم آمده اید و شما هموطنانی که در سراسر ایران و در هر کجای ایران صدای مرا می شنوید . آیا برای گسترش نبرد ، برای آزادی ایران و برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه آماده اید . . . . . .
پاسخ هزاران هموطن آزاده ایرانی که با مشت ها ی گره کرده با آخرین توان خود فریاد حاضر، حاضر، حاضر، سرداده بودند در میدان دان دانفر روشرو طنین انداز شد و در آسمان اوج گرفت و از تالارهای کاخ الیزه عبور کرد و بر بام ایران به پرواز در آمد، به زندان ها سرکشید، به درون خانه ها رفت، دردانشگاه ها چرخید، از کارخانه ها رد شد، کارتن خواب ها را بیدار کرد و سرانجام درکاخ ولی فقیه منبرش را به لرزه در آورد و رعشه مرگ و کابوس سرنگونی محتومش را در مقابل چشمانش مجسم کرد .