دادگاه فرمایشی برای محاکمهٔ نام سرخ «مجاهد خلق»
یکی از رویاهای ناکام و به گوربردهٔ خمینی، قلع و قمع مجاهدین تا نفر آخر بود. او میخواست این قتلعام را طوری ترتیب دهد که هیچ نشانه و آثاری از مجاهدین بر جای باقی نماند؛ گویی هرگز نبودهاند. وقتی قاضیالقضات وقت، موسوی اردبیلی در اجرای این حکم جنایتبار به سکسکه و تردید افتاد، پاسخ خمینی به او این بود:
«هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید!»
پیشتر از آن نیز حکم مجاهدین از منظر این رژیم و شکنجهگران و تیرخلاصزنندگان آن مشخص بود.
علی فلاحیان در مصاحبه با حسین دهباشی به آن اعتراف کرد: «اعدام، حکم ولایی امام بود برای مجاهدین چه قبل جریان ۶۷ و چه بعدش»
با این مقدمه باید دید چه عاملی باعث شده است که قضاییهٔ مشعشع خامنهای در سالگرد قتلعام۶۷ به فکر محاکمهٔ ۱۰۴تن از مجاهدین بیفتد و از آنها بخواهد که ظرف یک ماه برای دفاع از خود وکیل مشخص کنند! آیا دادگاه و محاکمه و نیز انتخاب وکیل در این حکومت محلی از اعراب دارد؛ آنهم در مورد مجاهدین؟!
علت این اقدام مضحک، ناپخته و شتابزده را باید در پارامترهایی جستوجو کرد که زنگ خطر را در زیر گوش نظام ولایتمداران به صدا درآورده است.
بعد از برگزاری پیروزمند اجلاس جهانی ایران آزاد ۱۴۰۲ و حمایت ۱۲۴تن از رهبران پیشین جهان و ۳۶۰۰قانونگذار در ۶۱پارلمان از ۴۰کشور جهان شامل ۲۹ اکثریت پارلمانی از برنامهٔ ۱۰مادهای مریم رجوی و نیز موافقت آنان با قرار دادن مسئولان قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در برابر عدالت و قانون، نگاهها در ایران و جهان به سوی مجاهدین و آلترناتیو دموکراتیک و گزینهٔ سرنگونی دوخته شده است.
این حمایتها در شرایطی انجام شد که با فعال بودن کاتالیزور کانونهای شورشی در جامعه انفجاری ایران، قیامی بسا گستردهتر و بلنددامنهتر از قیام ۱۴۰۱ خلافت ارتجاعی خامنهای را تهدید میکند.
با نزدیک شدن به سالگرد قتلعام تابستان ۶۷ و نیز سالگرد قیام سراسری، خامنهای و قضاییهٔ منفور او دارد جلو جلو میدود تا بهزعم خود با موج محبوبیت مجاهدین در میان جوانان شورشی مقابله کند.
از آنجا که با موازین شناخته شدهٔ حقوق بشری، در جوامع دموکراتیک امروزی و در دادگاههای مستقل و بیطرف بینالمللی، کسی برای پروپاگاندای آنها تره خورد نمیکند، بهترین کار را برپایی این شوی مضحک و تبلیغاتی دیدهاند.
چنین اقدامی پیشاپیش افلاس حکومتی را آشکار میسازد که در یک واکنش تدافعی پیدرپی آلترناتیو اصلی خود را آدرس میدهد و نمیداند که با این اقدامات به وزن و قدر و شأن دشمن اصلی خود میافزاید.
موضوع آنقدر مضحک است که یک کارشناس حکومتی، بنبست، رسوایی و استیصال نظام در این «حکم» را اینچنین بیان میکند: «کدام وکیل جرأت میکند که وکالت سران سازمان را از طریق معرفی آنها به عهده بگیرد؟ و اگر هم به فرض به عهده گرفت، با کدام جرأت میخواهد از آنها دفاع کند؟... حالا فرض کنیم که دادگاه با حضور وکلای تسخیری تشکیل شود و همه این افراد را به یک یا چند بار اعدام محکوم کند. در آن صورت قرار است این احکام به چه وسیلهای اجراء شوند؟ از طریق درخواست برای استرداد آنها از دولتهای میزبان؟ یا تقاضای کمک از اینترپل برای بازداشت آنها؟ یا اجرای حکم در خارج از مرزها؟
مورد اول و دوم که منتفی است و مورد سوم هم که تنشزا و همراه با عواقب سنگین بینالمللی است.
با این حساب، هدف از برگزاری این دادگاه چیست؟ صرفاً افشاگری؟ بعید است چیزی از عملکرد سازمان پنهان مانده باشد که نیاز به افشاگری داشته باشد. از قضا این دادگاه فرصتی در اختیار سازمان قرار میدهد تا در تبلیغاتش، خود را اپوزیسیون اصلی و مؤثر نظام و قربانی آن معرفی کند» (احمد زیدآبادی ـ ۷مرداد).
حتی روزنامه فرهیختگان ولایتی مشاور خامنهای هم ۸مرداد نوشت: «به نظر نمیرسد که حتی در صورت تکمیل فرآیند بررسی پرونده و محکومیت قطعی این افراد، این اقدامات فایده خاصی داشته باشد و صدمهای به سازمان مجاهدینخلق وارد کند».
اکنون برای مردم ایران مشخص شده است که نیروی قیامآفرین و سرنگون کنندهٔ آخوندها کیست و خامنهای از موضع تدافعی و ضعیف کدام آلترناتیو را در صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی ایران آدرس میدهد. ولیفقیه گاوگیجه گرفته انگار نمیداند که در کشاکش بین یک استبداد بدنام از نفس افتاده و یک مقاومت ریشهدار با اقیانوسی از تظلمخواهی، طرف پیروز با ضریب اطمینان مقاومت ایران است. اگر قرار بر رفتن به دادگاه باشد، مدعیالعموم این دادگاه، نه خامنهای و نه آخوند پیشانی سیاه، ابراهیم رئیسی و نه جلادان افشا شده، بلکه تکتک مردم ایران و مقاومت پرافتخار آنهاست. شاهدانی که اگر قرار باشد آنها را بر خاک ایران بگسترانیم از خزر تا عمان را خواهند پوشاند. خانوادهیی در ایران نیست که داغدار عزیزی نباشد. خانهیی نمیتوان یافت که تازیانهٔ ستم شیخان بر گردهگاه ساکنان آن فرو نیامده باشد. کمتر سفرهیی را در میهن غارت شدهٔ ما میتوان یافت که ایلغار آخوندها آن را فقر نشان نکرده باشد.
باید به خامنهای و همریشان او گفت عجله نکنید! روز، ساعت و ثانیه محاکمهٔ تمامیت نظام بهزودی فرا خواهد رسید، پیش از برپایی جشن بزرگ سرنگونی، مردم شما را در باندی به پهنای قیام به محاکمه خواهند کشید.