زنان زبالهگرد... ای دریغ! ای دریغ که فقر
چه بهآسانی احتضار فضیلت است
«شاملو»
سرشت پَلشتِ نهادینه شده جمهوری اسلامی بر اساس سرکوب حداکثری و سادیسم بدخیم پایهگذاری گردیده است که در شکل گروهی و سازمانیافتهاش فقر، خفقان و ستمگری حکومتی است که هر روز عفونی و گستاختر میگردد و اگر نبود مقاومت و فدای مجاهدین با شهیدان بیشمار و دادخواهی بیوقفه در تمام محاکم جهانی، به حتم وضعیت صدها بار از امروز روز فجیعتر بود و ما این را بهعینه از لجنپراکنی خمینی دجال تا امروز دیده و می بینیم.
زبالهگردی کودکان و زنان میهنم
فقر و گرسنگی، بیکاری، اعتیاد، فحشا، دزدی، خودکشی و دیگر کشی، فروش و حراج اعضای بدن با صدها مورد دیگر حاصل حکومت چهل و اندی ساله ضدبشری ارتجاع بر سرزمین و مردم عزیز ماست. و فاجعه آنقدر بزرگ است که گرسنگان زبالهگرد بهخاطر تکهای پلاستیک بر رویهم چاقو میکشند. دختر نو بالغ زبالهگردی را دزدیده و بردهاند.
کودک دیگری برای یافتن زباله درون زبالهدان افتاده، نتوانسته بالا بیاید و همان جا مرده است. معتادی با فریب کودکش را برای فروش کلیه به مطب غیرمجاز دلالی این کار برده و کودک همانجا مرده است. و اینها آنقدر تکراری شده که کمتر احساسی را برانگیخته میکند.
سوءاستفاده وقیحانه حکومت از زبالهگردی و گدایان چهارراهی و معتادان
حکومت سرتاپا رذالت حاکم با برنامههای از قبل سازماندهیشده در اتاقهای فکر و با اهداف پلید، بسیاری از افراد فوق را با تطمیع و تهدید و لقمه نانی به خدمت اطلاعات بدنام و آدمفروشی میکشاند که در نوع پیشرفتهاش قاتلان زنجیرهیی و تروریستهای داخلی و برونمرزی میشوند. بعضی را در خیابان برای سرکوب اعتراضات میآورند و بعضی دیگر را با آموزش به خدمت کارتلهای مواد مخدر میکشاند. بدیهی است که پسر، دختر، و زن و مرد محتاج و البته ناآگاه فریب میخورد و اسیر میشود. بنا به اخبار موثق به بعضی از آنها پس از قبولی؟! موبایل و یک موتورسیکلت داده میشود. و بعد از یک سال پراید و اگر بیشتر تن به آلودگی دهند آپارتمان ۷۰ متری و با شرایط ویژه و گاهی برای آنها که لجن آلود گردیدهاند بهعنوان جایزه! دلم نمیآید بگویم بخشی از صدور فحشا "پسر و دختر" از همین طریق و بهوسیله سپاه و اطلاعات انجام میگیرد.
روی دیگر فاجعه زباله گردی
هدف ددمنشانه حکومت برای مهیاکردن بستر عمدی زبالهگردی بیکاری، و اعتیاد، از میانبردن اعتمادبهنفس و عزتنفس و بازی باغیرت و شهامت بخش بزرگی از جامعه است. تا بهتر تسلیم شوند. بهتر بیعت کنند و بهتر تن به خواستههای رژیم بدهند. بدیهی است که رژیم ترسی از این افراد نخواهد داشت. چه اینکه مطمئن است که این افراد در چنین وضعیتی اعتراض نمیکنند، شورشی نمیشوند. اگر خواهرشان را هم گشت ارشاد نیمه برهنه و در میان جیغ و داد سوار کند، اعتراضی نمیکنند. به این زیباترین وطن برای روس و چین چوب حراج زدهاند تا چند روز بیشتر و در نکبت بمانند و این درد ماست و یک سؤال بزرگ را با خودش همراه دارد که خوب. چه باید کرد؟ وجه کسی باید کاری انجام دهد. آنچه مربوط به مقاومت و مجاهدین است کار خود را انجام میدهند. اما کافی نیست. به نظر نگارنده ابعاد مبارزه مقاومت باید در چندین جبهه همزمان بهپیش برود و در این مورد خاص دوستان مبارز و با تجربه ما باید راهی پیدا کنند تا ترفند مذبوحانه رژیم را به خودش برگردانند. این کودکان و بزرگترها "زن و مرد و کودک"بهجای آن که ملعبه و دستآویز اهداف پلید حکومت باشند، میتوانند یک معترض و مبارز تمامعیار شورشی باشند. از آنجا که تمامی فجایع جانگزایی را که نام بردیم مستقیم به حکومت غارت و سرکوب، فساد نهادینه و جهل و جنایت برمیگردد صحبت از زبالهگردی تنها یک فرع است که در ارتباط با بقیه خیانتهای کلان حاکمیت است. مهاجرت هموطنهای ما از کردستان و بختیاری و سیستان و بلوچستان و... که عمده کارشان کشاورزی و دامداری بوده و اکنون چیزی از آن نمانده وجه دردناک دیگری از جنایات این رژیم ضدایرانی است. این ستم دیدگان از ناعلاجی و بر خلاف میل باطنی خویش و بهخاطر نمردن از گرسنگی و تشنگی به مهاجرت اجباری دردآور تن دادهاند. در چنین شرایطی باز جبر و جنایت رژیم مجبورشان کرده. تا مردان دنبال فعلگی باشند "که نیست و ده روز یکبار کاری یومیه پیدا نمیکنند" زنان و دختران به دریوزگی و زبالهگردی تن دهند. دزدی و خودکشی و خودسوزی و اعتیاد از زبالهگردی دخترکان میهنم جدا نیست. این است خواسته رذالت ساخته حاکمیت برای غیور مردان عشایر و اقوام ایرانی. و آنگونه که اشاره کردیم، خامنهای و سپاه عمر سعدش غیرت و شرف و عزت ایران را نشانه گرفتهاند. وگرنه هر کسی میداند که هزینه یک روز پرورش تروریستها در فلسطین و یمن و سوریه و عراق و اروپا تمام این مشکلات را برطرف مینماید تا خواهرکان من مجبور نباشند گرسنگی، زیبایی و معصومیت خود را در کنار سطلهای زباله به حراج بگذارند.
در این زمینه آگاهی، اطلاعرسانی و احترام به آزادی و باورهای مردم محروم و دربند میتواند مفید باشد.
امید که دوستان نادیده و گویی هزار بار دیده ما فکر بکری بیندیشند و این دو حرف تنها بیان درد و طرح مسأله است. وگرنه زبالهگردی تنها یکی از دردهای بیشماری است «در ارتباط تنگاتنگ با بقیه معضلها" که اساس و اصول زندگی و شرافت ما ایرانیها را نشانه گرفته است. اینجاست که باید مردم ما شمشیر شورش برکشیدن را بیشتر بیاموزند و در هر لحظه و در هر جا آتش عصیان و اعتراضی باشند، در مسیر سرنگونی حکومت رجاله گانِ دجال.