سخن روز ۱۷فروردین۹۹
آخوند روحانی روزیکشنبه (۱۷فروردین) درجلسهٔ «ستاد ملی مبارزه با کرونا»، در اظهاراتی پر از تناقض، تصمیماتی را که رژیم برای زمان آغاز بهکار ادارات و شروع کسب و کارها و چگونگی آن اتخاذ کرده، اعلام نمود.
ضدو نقیضگوییهای روحانی
روحانی از جمله گفت:
هیچ اختلافی بین قوای سهگانه و بین وزرا و دستگاهها وجود ندارد و همه با هم داریم این کار را انجام میدهیم... «یکی از آثار خوب کرونا» همین وحدت است! روشن است که بر اساس قانونمندی این رژیم و رئیسجمهور دروغگوی آن، واقعیت درست عکس این ادعاهاست.
بدخواهان و ضد انقلاب تبلیغ میکنند که بین فعالیتهای اقتصادی (لغو قرنطینه) و سلامت یکی را باید انتخاب کرد، بین آنها هیچ تناقضی نیست و میتوان هر دو را داشت. اما در عینحال تأکید کرد کسانی که بیرون آمدنشان ضرورتی ندارد، در خانه بمانند و «به این اصل توجه کنند».
روحانی همچنین با بیان دستورالعمل پیچیده و متناقضی مبنی بر اینکه استانها از شنبهٔ آینده (۲۳فروردین) و استان تهران از شنبه بعد (۳۰فروردین) کسب و کارهای کم ریسک را شروع میکنند، در عینحال تأکید کرد که ادارات از همین حالا (در واقع از روز شنبه) کار خود را آغاز کردهاند.
روحانی با تأکید بر اینکه کرونا هیچ چیز ترسناکی نیست، ۸۵در صد موارد ظرف دو هفته خودش خوب میشود. «ممکن است ۱۵درصد ۲۰درصد دچار مشکلی باشند که لازم باشد بهدکتر مراجعه بکنند». اما در عینحال گفت
اگر کسی تست کرونایش مثبت باشد آن را هم بهخودش و هم بهخانوادهاش و هم بهمحل کارش اطلاع میدهند و او نباید از خانه بیرون بیاید، اگر بیاید مجرم است.
آنچه گفته شد تنها بخشی از انبوه دروغ و تناقض و ابهام موجود در حرفهای روحانی بود که ناشی از همین طرح متناقض بهاصطلاح «فاصلهگذاری هوشمند» و تضادهای حل نشده آن است.تناقضاتی که رسانهها و مهرههای خود رژیم نیز بر آن دست گذاشتهاند. از جمله روزنامهٔ جهان صنعت (۱۷فروردین) مینویسد: «دولت در یک بلاتکلیفی و سرگردانی مطلق گرفتار آمده است. میخواهد هم تعطیلی باشد که وضعیت را کنترل کند هم تعطیلی نباشد که تعهد و مسوولیتی در قبال خیل انبوهی از مردم که بیکار شدند نداشته باشد».
تناقض بزرگ در حرفهای روحانی؟
اما تناقض بزرگ در حرفهای روحانی همان است که آن را بهضد انقلاب نسبت میدهد و آن تضاد شروع کار و فعالیت عادی با گسترش کروناست. پزشکان و متخصصان هشدار میدهند که در صورت برداشته شدن محدودیتها و قرنطینه، شمار قربانیان تا یک میلیون تن و حتی بیشتر افزایش خواهد یافت و روحانی با هزل و شامورتی بازی نظیر اینکه در ۸۵درصد موارد کرونا مثل سرماخوردگی است و خودش خوب میشود، میخواهد این تناقض را دور بزند. اما چگونه؟ با بهقول خودش «فاصلهگذاری هوشمند» که معنی آن، هم قرنطینه آری، هم نه! آنهایی که میتوانند، شغل آزاد دارند و امکانش را دارند، یا کسانی که کار تولیدی یا بازده اقتصادی ندارند مانند دانشآموزان و دانشجویان و... خودشان در خانه بمانند که البته رژیم هیچ مسئولیتی در قبال آنها و معیشتشان ندارد. یعنی شاخص، نیاز رژیم است نه حفظ جان مردم.
معلوم نیست اگر کرونا آنقدرها هم خطرناک نیست، چرا و با چه منطقی عادی شدن اوضاع در استانها از ۲۳و در تهران از ۳۰فروردین است؟ اگر اوضاع در تهران از ۳۰فروردین تثبیت و قابل کنترل میشود، چرا کارمندان و کارگران از روز ۱۶فروردین مجبور شدند سر کار بروند؟ و در این صورت چرا تمرکز تبلیغات تلویزیون آخوندها، خرده گرفتن بهمردم است که خطر کرونا را جدی نمیگیرند و خوشخیالانه در کوچه و خیابان تردد میکنند؟!
چرا رژیم قرنطینه را لغو میکند؟
این سؤال که چرا رژیم با قرنطینه ضدیت میورزد و چرا در اوایل کار آن را شیوهیی قرونوسطایی و کهنه قلمداد میکرد، اکنون دیگر چندان مطرح نیست. زیرا همه میدانند و روزنامههای حکومتی هم ناگزیر (چنان که در بالا آمد) اذعان میکنند: «دولت میخواهد... تعهد و مسوولیتی در قبال خیل انبوهی از مردم که بیکار شدند نداشته باشد».
به عبارت دیگر رژیم نه تنها بهدلیل خفگی و ورشکستگی اقتصادی نمیتواند دست در جیب خودش بکند و هزینهٔ قرنطینه و معیشت مردم بهخصوص اقشار ضعیف را تأمین کند، بلکه بهدلیل همان ورشکستگی، میخواهد چپاولگرانه دست در جیب مردمی ببرد که سر کار میروند و تولید میکنند و از این طریق،فعلاً از خفگی اقتصادی نجات پیدا کند.
رژیم خوب میداند که با لغو قرنطینه، کشتار بزرگ در راه است. اما لابد حساب کرده که مسألهٔ کشتار بزرگ را با دروغ و لاپوشانی بزرگ، همچنان که تا بهحال کرده، سرپوش میگذارد و سعی میکند با آمارهای جعلی خیلی همواره پشت سر کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا قرار داشته باشد تا بگوید ببینید وضع ما از اروپا بهتر است.
البته کارشناسان رژیم پیدرپی نسبت بهانفجار اجتماعی هشدار میدهند. رژیم هم از این بابت نگران است، ولی بههر حال خطر انفجار و قیام را نسیه میبیند، اما خطر نقدی که گلویش را میفشارد، وضعیت اقتصادی و خفگی اقتصادی است. در این رابطه وضعیت رژیم قابل مقایسه با آبان۹۸و مقطع تصمیمگیری درباره افزایش قیمت بنزین است. در آن شرایط، ولیفقیه ارتجاع بر سر این دوراهی بود که خطر ناشی از ۳برابر کردن قیمت بنزین را بپذیرد، اما در عوض با بهدست آوردن ۳۰هزار میلیارد تومان حاصل از افزایش قیمت بنزین موقتاً از خفگی برهد؛ البته قیمت آن را مردم ایران با ۱۵۰۰شهید و ۱۲هزار دستگیری و هزاران مجروح پرداختند. این بار هم رژیم بهرغم هراس از انفجار، ولی تلفات هولناک کرونا را میپذیرد تا از خفگی اقتصادی نجات پیدا کند. شیوهٔ کار هم بهقول روحانی پلکانی و تدریجی یا در واقع شیوهٔ نمدمال است. با این حساب که اول کرونا را در استانها رها میکنیم و رصد میکنیم ببینیم چه اتفاقی میافتد و اگر انفجاری صورت نگرفت، یک هفته بعد در تهران هم همین کار را میکنیم.
انحصار جنایتکارانهٔ داروی کرونا
سؤالی که باقی میماند، این است که آتش کرونا آن چنان که گفته میشود، اگر در ابعاد صدها هزار و میلیونها شعله بکشد، چه بسا دامن خود آخوندهای حاکم و بستگانشان ا را هم بگیرد، آن را چه کار میکنند؟ ظاهراً فکر این جای کار هم شده است؛ با جمعآوری داروی مؤثر کرونا و انبار کردنش، خودشان یا بستگانشان را از خطر میرهانند!
داستان در چنگ گرفتن داروی مؤثر بر کرونا اکنون دیگر چنان لو رفته که روزنامهٔ حکومتی ستاره صبح (۱۷فروردین) هم این سؤال را مطرح نموده که: «چرا برخی مسئولان که تاکنون مبتلابه ویروس کرونا شدهاند بهبودیافتهاند؟ آیا این موضوع نشاندهنده این است که نوعی دارو برای معالجه کرونا وجود دارد؟... اما جلو تجویز این دارو در ایران گرفته میشود و... در بازار آزاد خرید و فروش میشود».
این است چهرهٔ اهریمنی ولایت فقیه و فاشیسم دینی حاکم که مردم را جز سوختبار حفظ قدرت و حکومت خود نمیبیند و در این راستا، بیمحابا آتش بهجان و هستی میلیونها ایرانی میکشد. در برابر این دشمن سفاک، بیانی رساتر از سخن اخیر رهبر مقاومت مسعود رجوی را نمییابیم که:
«جانهایی که از دست میرود تیکتاک قیام و سرنگونی است
باید برشورید صدبار بیشتر جنگید و ایران را پس گرفت
این است انتخاب فرزندان دلیر ایران
خامنهای سرنگون - ولایتش واژگون!»