۱۳۹۹ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

پله پله تا«آخوندصفتی»

سیاهی، سرنوشت دجالیت
       سیاهی، سرنوشت دجالیت             «آبی‌ست آبرو که نیاید به جوی باز
از تشنگی بسوز و مریز آبروی خود» ـ (صائب تبریزی)
چنین تصویری از نگه‌داشتن کرامت و بزرگ‌منشی، دستاورد خویشتن‌داری ظریف و ستودنی آدمی در زندگی و مناسبات اجتماعی است. در پرتو این دستاورد آمیخته با ویژه‌گی‌های متعالی، آینه‌ای می‌گذاریم مقابل بازتاب و عواقب زیر پا گذاشتن آن در سلطه‌گریِ سلسلهٔ دولتهای قسم خورده به ولایت فقیه.

                   پله پله در میدان‌داری «فردیت» و «جنسیت»
سیاست‌پیشه‌گی بی‌حد و اندازه حکومت‌مداری آخوندها در پی قدرت، صدارت، سلطه‌گری و اشرافیت، میدانهای آبروباختگی را سال به سال، ماه به ماه و اکنون هفته به هفته و روز به روز، پرشتاب پشت سر گذاشته و می‌گذارد. «آخوندصفتی» مرحله‌ای از مدارج عبور از پله‌های موقعیت‌جویی و قدرت‌پرستی با نفی پله‌پلهٔ ارزش‌های انسانی در میدان‌داریِ افسارگسیختهٔ «فردیت» و «جنسیت» است. زمینهٔ رشد شتابان این افسارگسیختگی حیوانی که در ۴۱سال گذشته با سلطه‌گری سیاسی مهیا بوده است، اکنون به یک فرهنگ ولایی برای صدارت‌مداری بدل شده است. فرهنگ مبتذلی که نسبت به هر گونه حد و اندازه نگه‌داشتن مدارهای انسان اجتماعی، فوق متناقض شده است. رقابت و بازارگرمی برای پریدن از دیوارهای بی‌شرمی، باعث خنثی شدن نسبت به تمامی اصول اخلاقی و پرنسیپ‌های مرسوم حیات انسانی شده است؛ آن‌گونه که ارتکاب هر چه بیشترِ ابتذال در دایرهٔ قدرت، دیگر هیچ انذار و پندی هم محلی از اعراب برایش ندارد.

مکافات حد فوق متناقض
فوق متناقض شدن یعنی حد و اندازه تناقض را رد کردن و نسبت به آن خنثی شدن. در امر نگه‌داشتن شرافت سیاسی و اخلاقی هم فوق متناقض شدن یعنی خنثی شدن نسبت به هر گونه پرنسیپ انسانی و اصول اخلاقی و به بیان دیگر پریدن از دیوار حیا و شرم و بی‌حس و بی‌رگ شدن نسبت به این ارزش‌های بشری. چنین مکافات اتودینامیکی، روایت این روزهای حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی است. از آنجا که مردم ایران این قوم اشغالگر را دیری‌ست تعیین‌تکلیف و طرد نهایی کرده‌اند، نقد روزگار حکومت آخوندها، آینه‌ای از خویشان و رقیبان زیر سایهٔ ولایت فقیه را شامل شده و دربر گرفته است. اکنون «آخوندصفتی» در آینهٔ خودی‌های سوگند خورده به ولایت فقیه هم سکهٔ بازار شام خودکامه‌گی شده است!
خورشید واقعیت بر مرداب «آخوندصفتی»
بارها گفته‌ایم که پدیده‌یی به‌نام کرونا میدان آزمایش صلاحیت و کارآیی دولتها شده است. حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی بنا بر ماهیت قرون‌وسطایی و هویت ضدبشری‌اش در زمرهٔ نخستین آزمایش داده‌های دوران کرونا بوده و هست. به‌همین دلیل هم درون‌مایهٔ مرداب‌گونهٔ آن در پدیدهٔ کرونا بیش از بحرانهای پیشین و با شتاب بیشتری باز شده است. اکنون این گندگاوچاله‌دهانی تمامیت جمهوری اسلامی است که بر روی مرداب آمده و خورشید واقعیت بر آن تابیده است.
دستور رسمی دروغ‌گویی با شکستن حد جنایت 
در آخرین نمونه از اشمئزاز دستور دروغ‌گویی رسمی دولتی که حتی درونی‌های نظام را هم برانگیخته، شاهد اظهارات محمدرضا نوبخت رئیس دانشگاه علوم پزشکی لرستان هستیم؛ اظهاراتی که گویای مختصات و موقعیت کنونی جمهوری اسلامی آخوندی در مواجهه با کرونا و آثار آن بر زندگی خانوادگی و اجتماعی مردم ایران است.

مطلب این است که کرونا تمام زندگی و گذران روزمرهٔ مردم و اقتصادشان را به گروگان گرفته است، اما دغدغهٔ دولت جمهوری اسلامی پوشاندن این واقعیت و قیچی و محو کردن همهٔ واقعیتها با هدف حفظ نظام است. این دغدغه که همان آخوندصفتی قدرت‌پرستانه در شکستن حد جنایت با مخفی‌کاری واقعیت کرونا از مردم ایران بارز می‌شود، چنین بازتاب و گواهی و سندی را از زبان یک «مأمور معذور» نظام علنی می‌کند:

«محمدرضا نوبخت، رئیس دانشگاه علوم پزشکی لرستان از صدور دستور برای عدم اعلام آمار از سوی دانشگاههای علوم پزشکی خبر داد. نوبخت گفت که ما مأموریم و معذور و در کشور ما همیشه از بالا دستوراتی صادر می‌شود و در این مورد هم شورای عالی امنیت ملی و حراست وزارت بهداشت دستور دادند درباره کرونا آمار ندهیم، نگفتند چرا ندهیم یا چرا بدهیم، دستور دادند آماری از سوی دانشگاههای علوم پزشکی استانها اعلام نشود». (تلویزیون شبکه استانی لرستان ۱۰اردیبهشت ۹۹)

کافیست همین خبر را چون آینه‌ای مقابل تمام تحولات مشابه ایران در ۴۱سال گذشته گذاشت. نتیجه این می‌شود که به‌خاطر منافع نظام و با هدف حفظ نظام، لاپوشانی و سانسور و دروغ گفتن به مردم مشروع و طبیعی جلوه داده می‌شود. مگر آمار کرونا چیست؟ جز تعداد مبتلایان و میزان مرگ و میر؟ پس چرا باید «شورای عالی امنیت ملی و حراست وزارت بهداشت دستور دهد دربارهٔ کرونا آمار ندهند»؟ چون پای منافع و اولویت نظام وسط است. اگر کرونا مبرم‌ترین صورت مسألهٔ ایران و حیاتی‌ترین موضوع زندگی مردم بشود، حاکمیت و دولت آخوندها باید نخستین وظیفه‌اش مقابله با کرونا باشد و لذا باید همهٔ امکانات و دارایی و نیروی سازمانیافتهٔ کشور را به کرونا اختصاص دهد. یعنی اولویت ملت و کشور و دولت بشود کرونا. در نتیجه باید حاکمیت و دولت آخوندی دست در جیب امپراتوری عظیم مالی ولی‌فقیه و دوایر حکومتی و وابسته به حکومت مثل بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی و شرکت‌های بیلیاردی سپاه پاسدارن و... ببرد. اگر چنین شود، پس هزینه کردن میلیارد میلیارد و بیلیارد بیلیارد از سرمایهٔ ایران در سوریه و لبنان و عراق برای خط بستن حفظ نظام چه می‌شود؟ پس هزینهٔ سرسام‌آور ارگانهای سرکوب سیاسی و اجتماعی و نمایشی و تبلیغاتی چه می‌شود؟
بارزترین وجوه آخوندصفتی
آخوندصفتی در هیأت حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی از روز نخست در ۴۱سال پیش با نشاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، اولین پله پلیدی را با مشروع کردن دینیِ دروغ و سانسور و لاپوشانی پی گذاشت. چیدن پله‌های بعدی دیگر برایش هیچ هزینه‌ای ندارد و نسبت به آنها خنثی شده است. آخوندصفتی از نطفه بستن تا تکامل ضداخلاقی و ضدبشری آن در هیأت حاکمیتی سیاسی ـ مذهبی چنین مسیری را پیموده است. بنابراین:

نسبت به دروغگویی‌های نجومی خنثی می‌شود؛ به همین خاطر هم با آن‌که کرونا در اواخر دی و اوایل بهمن ۹۸ در ایران مشاهده شده و خودشان هم آزمایش کرده‌اند، ولی در اسفند اعلام بیرونی می‌کنند؛ که چه بشود؟ که نمایش مبتذل سالیانهٔ اقتدار نظام در ۲۲بهمن لک برندارد و نمایش انتخابات ۲اسفند به‌هم نخورد. حالا هر چقدر از درون و بیرون نظام سند و مدرک هم رو شود که چرا دروغ می‌گویی و با جان مردم بازی می‌کنی، ملای آخوندصفت که مدارج رجاله‌گی و دجاله‌گی را پیش از این به مقام دین‌فروشی رسانده است، دیگر نسبت به همهٔ اصول اخلاق و وجدان و شرافت آدمیزادی خنثی شده است. با همین پیشینه:

نسبت به رسوایی خنثی می‌شود.
نسبت به نشنیدن هر انتقاد و فریاد و اعتراضی خنثی می‌شود.

نسبت به هیولای فقر و آثار اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی آن خنثی و بی‌غیرت می‌شود.

نسبت به حجم حیرت‌انگیز سانسور و آثار تخریب آن در دوایر علمی و فرهنگی خنثی می‌شود؛ به‌دنبال آن از مهاجرت میلیونی مغزها از ایران ککش هم نمی‌گزد.

نسبت به رشد ضریب ترک‌تحصیل هر سال نسبت به سال قبل خنثی‌تر و بی‌غیرت‌تر می‌شود.

نسبت به هزینه کردن میلیارد میلیارد و بیلیارد بیلیارد از سرمایهٔ ایران در سوریه و لبنان و عراق و... حریص‌تر می‌شود.

نسبت به از دست رفتن جان هزار هزار انسان‌ بر اثر کرونا خنثی و بی‌خیال می‌شود تا اقتدار نظام دستخوش تأثیرپذیری از کرونا واقع نشود. از این رو مردم در تنور کرونا و خانه‌نشینی و تشدید فقر می‌سوزند، ولی ملای آخوندصفت در هیأت ولی‌فقیه به فکر موشک و ماهواره هوا کردن و صرف هزینهٔ نجومی آن است.

پله پله «آخوندصفتی» را هنوز آینه‌ها باید...
تاریخ ۴۰سال گذشتهٔ ایران حوادث و نشانه‌های بسا بیشتری از این یادداشت کوتاه برای نشان‌ دادن سیر رشد «آخوندصفتی» دارد. کافیست همین تاریخ را بسان آینه‌ای مقابل تمامیت نظام آخوندی در پدیدهٔ کرونا دانست. همهٔ شواهد این تاریخ و حوادث این دو ماه بحران کرونا باز هم بر حقانیت استدلال و اسناد پیشین می‌افزایند که مشکل اصلی ایران همانا کرونای ولایت است و بس. ویروس سازماندهی شده‌ای که نمی‌گذارد مقابله با ویروس کرونای ضد بهداشتی در ایران به مسیر علمی هدایت شده و تعیین‌تکلیف شود. این هم یکی از آینه‌ها در مقابل «آخوندصفتی» در هر بحران اجتماعی ایران است. اما این حکایت هم پایان ماجرا نیست. هنوز آینه‌ها باید تا پله پله سیر تکاملیِ «آخوندصفتی» را در سایهٔ ولایت فقیه بازبتاباند.