۱۳۹۹ اردیبهشت ۸, دوشنبه

عارف شیرازی:‌ «همدستان کرونا در کشتار مردم»




در نوشته قبلی ـ با عنوان کرونا فاجعه... برای ملتها و نعمت و فرصت برای آخوندها ـ دیدیم که رژیم ضدبشری با عملکرد تبهکارانه خود ابتدا به ویروس کرونا خوشامد گفت و راه ورود آن به ایران را فراهم نمود و سپس با پرده پوشی و مخفی کاری به گسترش آن یاری رساند و با قرنطینه نکردن و تأخیر در تعطیل مراکز تجمع چون مدارس و کارخانجات و ادارات، ایران را به کانون اصلی شیوع این اپیدمی در منطقه تبدیل نمود و با در انحصار خودگرفتن امکانات درمانی و بهداشتی و اختصاص دادن آنها به کارگزاران و مزدوران خود و با محروم کردن بیماران و کادر درمانی مردم را در مقابل این فاجعه بی دفاع نمود و با کم اهمیت جلوه دادن خطر این ویروس از یکطرف به توجیه بی عملی خود پرداخت و از طرفی با کم کردن حساسیت مردم نسبت به این فاجعه باعث افزایش فوق العاده آمار جانباختگان و مبتلایان گردید.

و سرانجام با «نعمت و فرصت» خواندن این ویروس در صدد بهره برداری از آن برای حفظ و تداوم حکومت تبهکارش گردید. از این رو برغم هشدارهای مکرر کارگزارانش نسبت به خطر پساکرونا تصمیم گرفت که لشکر گرسنگان و محرومان را به قتلگاه کرونا روانه کند، آخر همین مردم محروم در خیزشهای آبان و دی ۹۸ رعشه مرگ و سرنگونی را بر رژیم مستولی کرده بودند ولی حالا و در کوران فاجعه کرونا آنها برای زنده بودن ناچار به کار روزانه بودند و رژیم تبهکار و غارتگر آخوندی مایل به کمک کردن به آنها نبود. از اینرو با گسیل داشتن آنها به کوچه و خیابان آنها را بکام مرگ روانه نمود و همدستی کامل کرونای ولایت با ویروس کرونا را به اثبات رساند.
یک کارگزار رژیم درباره خطر این محرومان در ۱۹ فروردین گفت: ۱۵ میلیون نفر که با خانواده هایشان ۴۰ میلیون نفر می باشند خطر بزرگتری از کرونا هستند.
یک کارشناس حکومتی در میزگرد تلویزیون آخوندی اظهار داشت که کرونا ابتدا یک خطر برای سلامتی جامعه است و سپس به یک تهدید اجتماعی تبدیل شده و سرانجام تبدیل به یک تهدید امنیتی (تهدید نسبت به اصل موجودیت نظام) می گردد.
این هشدارها خطر سرنگونی را پیش چشمان رژیم قرار داد و با توجه به نقش ارتش گرسنگان در خیزشهای ۹۶ و ۹۸ نظام محصور در بحرانهای داخلی و منطقه ای و بین المللی را به چاره جویی واداشت. در نتیجه رژیم مطابق طینت ضدبشری و کرونائیش راه حل را در قربانی کردن مردم در پیش پای ویروس کرونا و راحت شدن از دست آنها دانست. از این رو از ۲۳ فروردین (در اکثرشهرها) مردم را به کوچه و بازار برای رفتن سرکار روانه نمود و باین ترتیب زمینه کشتار آنها را هر چه بیشتر فراهم نمود.
این همدستی ضدبشری با کرونا منحصر به سران حکومت آخوندی نیست و در وجوه و اشکال مختلفی می توان این «همسنگری کرونایی!» را مشاهده نمود که ذیلا به ۳ شکل و یا مورد آن اشاره می کنم.
۱ ـ کلیه کسانی که عملکردهای رژیم را که در ابتدای این یادداشت به آن اشاره شد را دیده و چشم برآن فروبسته یا سکوت کرده اند در این تبهکاری و جنایت شریک و همدست کرونای ولایت بوده و طبعا باید پاسخگوی این عمل رذیلان خود باشند. مگر نظاره کردن جنایت و سکوت و بی عملی نسبت به آن بمنزله شراکت در آن نیست. مهم نیست که این دم فروبستن و سکوت از روی ترس یا بخاطر داشتن منافع مشخصی باشد مهم اینست که باید بر رژیم تبهکار شورید و دست کم او را افشاء نمود.
راستی آنها که در شرایط اوج گیری خیزشهای اجتماعی با استشمام بوی کباب از لانه های خود بیرون خزیده و با رنگ کردن قورباغه و قالب کردن آن بجای بلبل می خواستند باصطلاح برای رژیم ضدبشری آلترناتیو ارائه دهند چرا در جریان فاجعه کرونا خفقان گرفته و نسبت به عملکردهای مجرمانه رژیم افشاگری نمی کنند و صدای مردم له شده زیر نعلین اخوندها را بگوش جهانیان نمی رسانند مگر اولیه ترین وظیفه آلترناتیو افشاگری نسبت به عملکردهای رژیم نیست آیا این سکوت و بی عملی آنها بهترین گواه بر همدستی و هم جبهگی آنها با کرونای ولایت نیست؟ و یا شاید آنها نیز مایل به پرپرشدن محرومان در قتلگاه کرونا می باشند.
۲ ـ خائنانه تر عملکرد یک مزدور پیشانی سیاه وزارتی است که با تأکید بر آمارهای ارائه شده توسط رژیم و سعی در ایجاد شک و تردید نسبت به آمارهای مقاومت ایران در زمینه تعداد جانباختگان می کند. این مزدور ضمن شرکت فعال در پروژه شیطان سازی علیه مجاهدین دست و چهره جنایتکاران کرونایی را شستشو داده و از جرم و جنایت آنها در مقابل مردم بی دفاغ می کاهد.
تواب تشنه به خون که نسبت به کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ و قتل عام بیش از ۳۰۰۰۰ گلسرخ با رذالت پاسداری آخوندی خود، آمار سربداران را به حداقل ممکن کاهش داده و دست و چهره جلادان خوش آشام را شسته بود با همان شیوه و هدف این بار در زمینه آمار جانباختگان فاجعه کرونا مدعی شد که مجاهدین به این دلیل آمار قربانیان را ۵ برابر می کنند تا مدعی شوند که در ایران پایگاه قوی دارند. این همدستی رذیلانه با رژیم ضدبشری و مینیمیزه کردن جنایات آن در فاجعه کرونا و شستشوی دست و چهره آن البته فراموش شدنی نیست. اینکه او برای جیره و مواجب و یا تکه استخوانی از سوی شیخ برای وی چنین پارس کرده و باین دروغهای وقیحانه متوسل شده قابل فهم است. اینکه او مأمور است بر همگان روشن است اما معذور نیست و بایستی در موعد مقتضی بخاطر این همدستی با کرونای ولایت و نیز همدستی مستمر سالیان گذشته خودش در شیطان سازی از مقاومت و نیز گشت زنی مشترک با پاسداران جهت شکار مجاهدین پاسخگو باشد.
۳ ـ برخی ساندیس خوران خارج کشوری رژیم نیز همواره در بزنگاهها باهمین عملکرد خائنانه به تبلیغ خطوط و مواضع رژیم ضدبشری و کرونایی آخوندی می پردازند و بر اساس خط ۸۰ ـ ۲۰ سعید امامی ضمن زدن چند لگد به آخوندها و با پز مخالفت با رژیم، در مورد مسائل اساسی، خطوط رژیم را تبلیغ می کنند. از اینرو با وجود اینکه رژیم کرونایی ولایت صد بار بیشتر از کرونا در ایران و منطقه کشتار کرده و حالا نیز با گسیل نمودن محرومان و زحمتکشان مستمرا به تنور جنگ کرونا سوخت می رساند، خواستار دست برداشتن از سر کرونای ولایت و پرداختن به ویروس کرونا میشوند.
آنها در رسانه فارسی زبان خارج کشوری عربده کشان فریاد برمی آورند که هر کس در شرایط کرونا بفکر تصفیه حساب با رژیم باشد (بزعم حضرات) خائن است(نقل به مضمون) و فراموش می کنند که با نگاه کردن در آئینه، مصداق عینی «خائن» را ببینند.
مگر همدستی و هم جبهگی آگاهانه با رژیم ضدبشری یک خیانت آشکار نیست؟ وانگهی آنها با بازی کردن با کارت آخوندها و با نواختن شیپور از سر گشادش بینندگان و شنوندگان را به سراغ سراب می فرستند.
مگر با وجود رژیم آخوندی که خودش سوخت رسان به تنور کرونا می باشد و آنرا وسیله تداوم حکومت ننگین خویش قرار داده می توان با کرونا بطور اساسی مبارزه کرد، مگر او نخوانده و یا نشنیده که خلیفه ارتجاع خیز برداشته تا کرونا را به فرصت برای خود و نظام تبهکارش تبدیل کند و از این طریق فرجه بیشتری برای حکومت خود بخرد؟ وی یا نمی فهمد و یا خود را به نفهمی می زند که با وجود رژیم ضدبشری و چپاولگر آخوندی که نابودکننده حرث و نسل و تباه کننده تمامی سرمایه های این میهمن می باشد هیچ مشکلی قابل حل نیست و حتی بلایای طبیعی چون سیل بخاطر عملکرد تبهکارانه رژیم و ایادی آن در نابودی جنگلها و مراتع و ساختمان سازی در مسیل ها و ... دهها بار بیشتر از معمول خسارت وارد کرده و به فاجعه تبدیل می شوند.
در مورد کرونا هم آخوندها از همان ابتدا یا در فکر منافع سیاسی خود(حفظ نظام) و یا در فکر سرکیسه کردن مردم بودند از اینرو مردم را بی محابا به قربانگاه کرونا روانه کردند و همانطور که درجنگ ضدمیهنی مردم را به تنور جنگ می ریختند حالا نیز از این «فرصت» و «نعمت» برای تداوم حکومت ننگینشان استفاده کرده و مردم را به تنور کرونا ریخته و قربانی می کنند.
این همسنگر رژیم با این لاطائلات می خواهد شنوندگان خود را «دنبال نخودسیاه» روانه کرده و همانطور که خط رژیم می باشد فرصت بیشتری برای تداوم حکومت آن بخرد. مگر این حرف جز بمفهوم تعطیل نمودن مبارزه با رژیم تا زمانی است که کرونا یکه تازی می کند؟ این جز فرجه خریدن برای حکومت ننگین آخوندی و یا همان خط رژیم مبنی بر تبدیل کرونا به فرصت برای بقای حکومتش می باشد؟ می بینید که در یک همدستی و تقسیم کار نانوشته اما رذیلانه ویروس کرونا با درو کردن مردم و پرپر نمودن آنها فاجعه می آفریند، کرونای ولایت در راستای حفظ و تداوم حکومت ننگین اش مردم محرومی که برای زنده ماندن نیاز به نان شب دارند را به قتلگاه کرونا می فرستد. عده ای تماشاچی صحنه با وجود مشاهده عملکردهای مجرمانه رژیم در گسترش فاجعه کرونا مهر سکوت بر لب زده و اعتراضی نمی کنند و باین ترتیب همدستی خود با کرونای ولایت را به اثبات می رسانند. مزدور تبهکار و کرونایی(ضدبشری) یا همان تواب تشنه بخون با شستشوی دست و چهره رژیم آخوندی به کمرنگ کردن و کوچک جلوه دادن نقش مجرمانه رژیم در گسترش این فاجعه پرداخته و آمار قربانیان و مبتلایان باین ویروس را که با اعمال رژیم ضدبشری چندبرابر افزایش یافته را مینیمیزه می کند. و سرانجام ساندیس خور خارج کشوری عربده کشان در یک برنامه تلویزیونی گلو پاره کرده فریاد میزند که «درجریان کرونا نباید به فکر تصفیه حساب با رژیم» آخوندی بود. یعنی که باید گذاشت تا رژیم تبهکار هر چه بیشتر مردم را بکام مرگ و به قتلگاه کرونا روانه کنند تا شاید تکه استخوانی از طرف آن جلو این مزدور انداخته شود.
این است نمود عینی ولی مشمئز کننده همدستی کرونای ولایت و جیره خواران و هم جبهه های آن با ویروس کرونا در کشتار ملتی که همه چیز آن (به معنی دقیق کلمه) در حکومت آخوندی تباه شده است.
اما باوجود همه جنایتها و قساوتها فرزندان رشید این میهن هیچگاه سر تسلیم ندارند و عزم جزم کرده اند با پیشتازی مجاهدین و کانونهای شورشی بساط حاکمیت و سفاکیت آخوندی را از بیخ و بن برکنده و آن را به همراه مزدوران و جیره خوارانش به زباله دان تاریخ روانه کنند.