سخن روز ۷ اردیبهشت
روحانی روز یکشنبه (۷ اردیبهشت) طی اظهاراتی در ستاد کرونا، ضمن ادامهٔ دروغگوییهای حیرتانگیز و ضد و نقیضگوییهای مفتضح بار دیگر غیظ و کلافگی خود را از برملا شدن دروغگوییهایش توسط مجاهدین و مقاومت ایران نشان داد و پس از دروغگوییهای سخیف دربارهٔ اینکه گویا وضعیت رژیم در مقابله با کرونا از همهٔ دنیا بهتر است، گفت:
«شب این تلویزیونهای ماهوارهیی عصبانیتشان باز نشان خواهند داد هر وقت ما بگوییم وضع ما خوب است... تا ما یک نقطه مثبت پیدا میکنیم جیغ آنها بلند میشود». در واقع روحانی بهاین ترتیب، یک بار دیگر با فرافکنی، خشم و کلافگی خود را به مجاهدین و مقاومت ایران نسبت میداد. علت کلافگی چندان پوشیده نیست. روحانی و نظام ولایت، در بنبست مرگباری گرفتار شده که هیچ راه گریزی از آن متصور نیست. در این بنبست، تنها حربه و ابزار روحانی، دروغگویی، پنهانکاری، وارونه جلوه دادن واقعیتها و در یککلام پروپاگاند، از نوع گوبلزی است. در نتیجه در برابر کسانی که این تنها حربهٔ او را از دستش میگیرند، بهشدت هیستریک میشود.
آمارهای کرونا، مبنای دروغهای نجومی
دروغ پایهیی که روحانی و خامنهای، سایر دروغها و وارونهنماییهای خود را روی آن سوار میکنند، آمارهای مربوط بهکرونا، از ابتلا و بستری و تعداد در گذشتگان است. روحانی از این آمارهای جعلی نتیجه میگیرد که گویا کرونا مهار شده و بر اساس آن دستور بازگشایی مشاغل و بازار را صادر میکند. اما مجاهدین و مقاومت ایران روزانه و با اعلام و انتشار شمار درگذشتگان، بهکانون دروغ و لاپوشانی رژیم شلیک میکنند و آن را افشا میکنند و از آنجا که این آمارها بر واقعیت استوار است، فضا باز میکند برای افرادی در داخل رژیم، بهخصوص دستاندرکاران امور درمانی که مخالف سیاست لغو قرنطینه و برداشتن فاصلهگذاریهای اجتماعی هستند. آنها که میبینند که رژیم چطور با این سیاست جنایتکارانه دارد میلیونها تن از مردم را روانهٔ مسلخ کرونا میکند. زبان بهفاشگویی و اعتراض میگشایند. آنچنانکه روحانی چند روز پیش با کلافگی خطاب بهخودیهای نظام که بر دروغها و ضد و نقیضگوییهای او دست میگذارند، گفت: «چرا دنبال این باشیم یک جایی یه گوشهیی یک چیزی را پیدا کنیم هی آن را بزرگ کنیم بابا هستند، این رسانههای ماهوارهیی بهاندازه کافی هستند برای اینکه نقائص بزرگ را بزرگ بکنند دیگه نیاز بهشما داخلیها نیست».
فضایی که افشاگریهای مجاهدین باز میکند
روزانه انبوهی از اظهارات و فاشگوییها در خود رژیم علیه اظهارات روحانی و بر ضد خط عادیسازی که خامنهای و روحانی میکوشند پیش ببرند، صورت میگیرد و ادعاهای دروغ روحانی، از اعلام آمارهای مربوط بهکرونا تا ادعای او مبنی بر بهبود شرایط و زمینهسازی برای بازگشایی بیشتر را نفی و تخطئه میکنند. از جمله در قبال ادعای مهار کرونا، زالی رئیس ستاد کرونا در تهران تصریح میکند: روند کرونا صعودی است و بایستی در بازگشاییها تجدید نظر شود. و در حالی که روحانی بهمنظور توجیه گسترش بازگشاییها، از وجود ۱۲۷ منطقه سفید در کشور صحبت میکند، کمیته اپیدمیولوژی ستاد کرونای رژیم در گزارش اخیر خود تصریح میکند که حداقل ۱۰ استان کشور از جمله استان تهران جزو استانهای با شیوع بالا هستند. و در حالی که خامنهای و روحانی برای توجیه فرستادن مردم بهقربانگاه کرونا، هر روز آمار درگذشتگان را پایین میآورند، یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، فاش میکند که آمار واقعی حدوداً ۲۰برابر آن چیزی است که رژیم گزارش میشود و یک عضو کمیته ملی پیشگیری و مقابله با کرونا فاش میکند که در جوازهای دفن علت فوت بر اثر کرونا، بیماریهای زمینهیی ذکر میشود و امثالهم...
به این ترتیب روحانی از چند طرف زیر فشار و در بنبست قرار دارد، هم از طرف مقاومت ایران که افشاگریهایش هم در جامعه و هم در سطح بینالمللی منعکس میشود و رژیم را تحت فشار قرار میدهد و هم از داخل و از پایین و بدنهٔ رژیم که ادعاهای دروغ و سیاستهای ضد و نقیض او را بهچالش میکشند.
بنبست استراتژیک
بنبستی که خامنهای و روحانی در آن گرفتار شدهاند یک بنبست استراتژیک است که حاصل درهمتنیده شدن بحرانهای متعدد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی و... است. تلاش برای گرهگشایی در یکی از این وجوه، موجب کورتر شدن گره و تشدید بحران در زمینههای دیگر میشود. بهعنوان مثال، رژیم که نمیخواهد هزینهٔ قرنطینه یا لااقل فاصلهگذاری اجتماعی را بپردازد، اقدام بهبازگشایی مشاغل میکند، چرا که بهقول روحانی « کرونا یک بیماری است ولیکن بیکاری یک خطر بزرگ است، نباید مرگ و میر ناشی از کرونا مهار شود ولی مرگ و میر ناشی از فقر و بیکاری راه بیفتد».
و بهاین ترتیب با روانه شدن مردم بهخیابانها، در گام بعد، رژیم اجبارا با پیامدهای سهمگین آن و گسترش اپیدمی مواجه میشود.
در یک مثال دیگر، رژیم دست بهتلاشهای گستردهٔ بینالمللی زد و تمام لابیهای خود را با صرف هزینههای گزاف فعال کرد تا بهآمریکا فشار بیاورد بهدلیل وجود کرونا، تحریمهای خود را کاهش دهد، اما ناگهان با پرتاب موشک و ماهواره پرانی و دود و دم در اطراف آنکه رژیم نیاز داشت آن را خرج سر پا کردن نیروهای روحیه باختهٔ خود در داخل و خارج کشور کند، همهٔ رشتههای خود را پنبه کرد و نه تنها اروپا را هم علیه خود برانگیخت و بهسمت آمریکا راند، بلکه بهواضحترین صورتی بهدنیا این پیام را داد که حاصل لغو یا کاهش تحریمها، نه صرف مقابله با کرونا، بلکه صرف پروژهٔ بمبسازی و تکمیل پروژهٔ موشکی و صدور تروریسم خواهد شد. چرا که بهتصریح خامنهای اولویت با حفظ نظام و امنیت نظام است.
خلیفهٔ ارتجاع برای رویارویی با این بنبست استراتژیک، استراتژی خود را انتخاب کرده است و آن کلان تلفات انسانی و فرستادن مردم بهمیدانهای مین کروناست.
اما این استراتژی ضدانسانی محکوم بهشکست است و رژیم از عواقب و پیامدهای سهمگین این جنایت بزرگ در حق مردم ایران نمیتواند بگریزد و بیتردید در گام بعد و در کمینگاه تاریخ با نتیجه آن مواجه خواهد شد.