۱۳۹۹ اردیبهشت ۹, سه‌شنبه

قتل عمد با کرونا؛ کالبدشکافی یک توطئه

تصویر ماهواره‌ای از قبرستان قم
تصویر ماهواره‌ای از قبرستان قم                          تجارت مرگ با جان مردم
اگر بگوییم نظام مرگ‌زی و مرگ‌پرست آخوندی با کرونا «تجارت مرگ» می‌کند،‌ حرفی به گزاف و از سر اغراق نگفته‌ایم. اگر بگوییم که این نظام با کرونا دست به‌قتل عمد مردم ایران می‌زند باز هم بیراهه نرفته و مبالغه نکرده‌ایم. اصطلاح «قتل‌عمد» مال اپوزیسیون نیست تا بوق‌چیان نظام از آن آتو بگیرند و بگویند دشمنان نظام دارند وارونه‌گویی و سیاه‌نمایی می‌کنند. این اصطلاح از داخل نظام بیرون آمد.

محمد جواد حق شناس، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران در ۴اردیبهشت ۹۹ آمار مهندسی شدهٔ وزارت بهداشت رژیم را زیر سؤال برد و گفت: «عدم اطلاع‌رسانی دقیق نوعی مشارکت در قتل‌عمد» شهروندان است.

او افزود: «اگر دوستانی که وظیفه دارند به مردم حقیقت را بگویند، بنا‌ به هر دلیلی نمی‌توانند این کار را انجام دهند، این‌گونه سخن گفتن مانند اظهارات آقای سخنگو به کاهدان زدن است.»‌
درج دروغ در گواهی فوت
روزنامه حکومتی ستاره صبح در تاریخ ۷اردیبهشت ۹۹ به‌نقل از یک کارشناس نوشت:

«اگر همان ابتدا که ویروس شناسایی شد، تصمیمات جدی‌تر و بهتری گرفته می‌شد، امروز آمار اعلام‌شده مبتلایان و درگذشتگان پایین‌تر بود؛ آماری که به‌نظر نگارنده انتشار آن با واقعیت مطابق نیست و تعداد مبتلایان و جان‌ باختگان اختلاف دارد و بیشتر است. متأسفانه در گواهی فوت بسیاری از افراد مبتلا به کرونا، علت مرگ بیماریهای زمینه‌ای ذکر می‌شود تا آمار فوتی‌ها پایین نگاه داشته شود.»

با انداختن ذره‌بین روی جملهٔ آخر این کارشناس متوجه می‌شویم که متولیان مرگ در ایران، به‌راحتی و خونسردی تمام علت مرگ قربانیان کرونا را، بیماری دیگری غیر از کرونا اعلام می‌کنند که در اینجا با اصطلاح «بیماریهای زمینه‌ای» از آن یاد شده است.
هدفهای پشت پردهٔ لاپوشانی آمار قربانیان کرونا
سؤالی که بلافاصله در ذهن تداعی می‌شود این است که حاکمیت آخوندی چه اصراری دارد که آمار جان‌ باختگان کرونا را غیرواقعی و دهها برابر پایین‌تر از آمار واقعی اعلام کند؛ وانگهی چه نفعی در این کار دارد که به قیمت بی‌آبرویی و بی‌اعتمادی عمومی حاضر نیست یک روز از آن دست بردارد؟

به پاسخ این سؤال وقتی می‌توانیم برسیم که بحران کرونا را مساوی با بود و نبود نظام ببینیم. مهندسی آمار قربانیان کرونا که با دقت و حساسیت تمام و با نگاه تمام امنیتی دنبال می‌شود، چند هدف پشت‌پرده را دنبال می‌کند.

عباس عبدی، مهرهٔ سوختهٔ اصلاحات برخی از این عوامل پشت‌پرده را البته خیلی رقیق و از موضع حفظ نظام عنوان کرده است:

«اکنون شاخص و نسبت مرگ و میر کادر درمانی و بیمارستانی به بیماران در ایران خیلی بالاتر از سایر کشورهاست. این به منزله ضعف نظام درمانی تلقی خواهد شد. در حالی که بالا بودن این شاخص عمدتاً به‌دلیل پایین دانستن مرگ و میر عمومی است والا کادر درمانی ایران بسیار هم متبحر هستند و نباید آنان را ضعیف دانست. اگر رقم رسمی مرگ و میر درست باشد آن وقت طبیعی است که کادرهای درمانی نیز از حضور در بیمارستان پرهیز کنند! بنابراین اعلام نادرست آمار حتی برای وزارت بهداشت هم مشکل‌آفرین است، بیش از همه برای سیاست‌گذاران خطرناک است و اعتبار آنان را مخدوش می‌کند.» (اعتماد. ۸اردیبهشت ۹۹)

منظور این است که با اعلام آمار واقعی، علاوه بر این‌که ناکارآمدی نظام در مهار کووید ـ ۱۹ برملا می‌شود، کادرهای درمانی هم دیگر حاضر به حضور در بیمارستانهای کرونا گرفته نخواهند شد. این بیش از همه برای سیاست‌گذاران [سران نظام] خطرناک است.

عباس عبدی، دلایل دیگر را برنمی‌شمارد و نمی‌گوید این «خطرناک»! بودن یعنی چه؟ ولی این تمام ماجراست و مهمترین دلیل است. این رژیم همان‌طور که نخواست و نتوانست آمار شهیدان قیام ‌آبان ۹۸ را اعلام کند امروز نیز نمی‌خواهد و نمی‌تواند در زمینهٔ آمار با مردم ایران شفاف باشد. وقتی مشخص شود که آمار واقعی دهها برابر بزرگتر از آمار رسمی و دستکاری شدهٔ وزارت بهداشت رژیم است، به‌معنای واقعی کلمه یک طغیان اجتماعی رخ خواهد داد و تمام آن چیزی که از روز اول خامنه‌ای و روحانی بافته‌اند،‌ یک‌شبه دود می‌شود و به هوا می‌رود.

کرونا، سیر نزولی در آمار، سیر صعودی در واقعیت
سناریوی پوشالی روحانی و مجموعهٔ نظام بر این دروغ بزرگ بنا شده که در تهران و در برخی استانها وضعیت سفید است و می‌توان قرنطینه را برداشت و کسب و کارها را راه انداخت و برداشتند و اکنون شاهد آن هستیم که میزان ابتلا به کرونا سیر صعودی طی کرده است. وقتی واقعیت به مردم گفته شود،‌ مردم بین «جان» و «نان» بالطبع گزینهٔ سلامت را انتخاب خواهند کرد. این گزینهٔ هر انسان طبیعی است. در این صورت موضوع شورش غیرقابل مهار گرسنگان و شغل از دست‌دادگان و آنهایی که حیاتشان به خیابان وابسته است بر روی میز قرار خواهد گرفت و این برای نظام «خطرناک» است. این فرایند، ابرجنش اجتماعی تولید می‌کند.

خودشان می‌نویسند: «در ایران بخش بزرگی از جامعه کارگران در صنعت ساختمان مشغول به کار هستند؛ یکی از مشاغلی که با شیوع کرونا فعالیت در آن نزدیک به صفر شده و کارگران زیادی که در آن مشغول به کار بودند، از کار بیکار شدند. فقط در مازندران و بنا‌ به‌گفته مسئول انجمن صنفی کارگران ساختمانی ۸۰هزار کارگر ساختمانی از کار بیکار شده‌اند.» (شرق. ۸اردیبهشت۹۹)

در حالی که هنوز چیزی نشده و پیک‌های بعدی کرونا فرانرسیده خبر از این داده می‌شود که کرونا سلامت کارگرانی را به‌سر کار برگشته‌اند مورد تهدید قرار داده است:

«موضوع دیگری که این روزها نگرانی‌هایی را درباره وضعیت کارگران ایجاد کرده است، وضعیت سلامت آنها در کارگاهها و کارخانه‌هایی است که شروع به فعالیت کرده‌اند. همین چند روز پیش خبر رسید که تست کرونای ۳۷ کارگر کارخانه پتروشیمی ارومیه مثبت شده است. گویا در این کارخانه ۸۲مورد تست کرونا گرفته شده که از‌ این‌میان تست ۳۷نفر یعنی ۴۵درصد کارگران مثبت اعلام شده است.» (همان منبع)

مجموعهٔ این فاکتورها از آن حکایت دارد که برای سران نظام اساساً سلامت مردم مهم نیست. آنها همان‌گونه که خود گفته‌اند با ریسک کردن روی جان مردم پذیرفته‌اند تلفات کرونا بالا باشد اما نظام حفظ شود.

قتل‌عمدی مردم از سوی خامنه‌ای و روحانی
سران حاکمیت و به‌ویژه حسن روحانی با لاپوشانی آمار واقعی، فراخوان به بازگشایی ناگهانی کسب و کارها و وانمود کردن این‌که وضعیت سفید است، در حال گمراه کردن جامعه و فرستادن مردم به قربانگاه کرونا هستند. این یک تصمیم‌گیری برای قتل‌عمد مردم ایران است و اکنون دارد اجرا می‌شود.

روزنامهٔ حکومتی ابتکار ۷اردیبهشت ۹۹ می‌نویسد:
«چالش نبود ماسک که در روزهای اول شیوع بیماری کرونا بیش از این روزها به چشم می‌آمد، حالا با رفع محدودیتها و بازگشایی دوباره بسیاری از کسب‌وکارها، به حاشیه رفته است. بسیاری از مردم به ساخت ماسک خانگی به شیو‌ه‌های مختلفی که گاه در رسانه‌های رسمی و گاه در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته می‌شوند، روی‌ آورده‌اند و عده‌یی دیگر که با روند عادی‌سازی کرونا و بازگشایی‌ها به خیال رفع شدن خطر بیماری، از زدن ماسک صرف‌نظر کرده‌اند. اما خبرها از کاهش آمار مبتلایان به کووید ـ ۱۹ در ایران و رفع ممنوعیتها توسط مسئولان این ذهنیت را در مردم ایجاد کرده...»

این قتل‌عمد و زمینه‌چینی برای آن اقدامی رذیلانه، آگاهانه و ضدانسانی است و خروجی آن افزایش تصاعدی قربانیان کرونا و قابل پیگیری و حسابرسی در مجامع حقوقی بین‌المللی است.

خامنه‌ای و روحانی می‌خواهند، قیمت پشت سر گذاشتن بحران کرونا و حفظ نظام را از جان و جیب مردم بگیرند. اما کور خوانده‌اند، مردم و جوانان شورشی این توطئهٔ استبداد دینی را بر سرش خراب خواهند کرد و کرونا و کرونای ولایت و مرگ اهدایی آنها را به کرانه‌های تاریک دوزخ خواهند راند.