۱۳۹۹ اردیبهشت ۶, شنبه

حکایت نیاز شیخ به دروغ و دغل!

نیاز شیخ به دروغ و دغل
                                   نیاز شیخ به دروغ و دغل
چه دلیلی دارد که در بحبوحه‌ٔ معضلات عدیده و ریز و درشت، و در حالی‌که بحران پشت بحران امان رژیم آخوندی را بریده، و از یمین و یسار مشکل به سرش می‌بارد، شیخ حسن روحانی به‌نحوی هیستریک این‌ همه هزار هزار تخت‌خالی بیمارستانی مهیا می‌کند؛ بیمارستانهایی می‌سازد که سی‌سی‌یو هم دارند؛
آن‌هم ۴۸ ساعته؛ انبوه انبوه پروژه‌های ملی و زیربنایی افتتاح می‌کند؛ فروشگاه‌هایش پر است از مایحتاج عمومی که دستمال کاغذی هم زیاد دارد، حتی به‌ مردم وام اعطاء می‌کند!، یک میلیون تومانی؛ و با تفقد از دریافت بهرهٔ ۱۲درصدی آن نیز صرف‌نظر می‌کند؟!

پاسدار سلامی به چه علت با این‌که به‌خاطر مسئولیت خطیر «امنیت نظام» شب و روز مراقب است تا دشمنانی که در درون مردم فقیر و گرسنه و کرونا‌زده نفوذ کرده‌اند، برای جارو کردن نظام ـ همان‌گونه که در آبان‌ماه کردند ـ قیام نکنند! بله به چه علت پاسدار سلامی با این‌ همه مشغله که «خواب و خور» را از او در ربوده، این‌قدر اختراع می‌کند؟ ویروس‌یاب می‌سازد؛ ماهواره هوا می‌کند تا وارد باشگاه «فضایی»ها و یا به‌قول خودش «قدرتهای جهانی» شود؟

وقاحت بی‌مانند!
«من امیدوار هستم بتوانیم به‌طور متناوب طرح‌ها را امسال هر مقدار که به نهایی می‌رسد و آماده افتتاح می‌شود افتتاح بکنیم».(شبکهٔخبر. به‌نقل از روحانی. ۴اردیبهشت ۹۹)

«واقعیت این است که موضوع کرونا در دنیا ثابت کرد هیچ کشوری از ما جلوتر نیست».(شبکه خبر. ۴ به‌نقل از جان بابایی. معاون وزیر بهداشت. اردیبهشت ۹۹)

«خب بله بهتر هست! وضع ما امروز در مقابله با کرونا از شما، ما بهتر ما داریم مقابله می‌کنیم»‌.(شبکه خبر. به‌نقل از روحانی. خطاب به اروپا. ۲۴فروردین ۹۹)

«پیشران آن [ماهواره] در واقع از نوع ترکیبی سوخت مایع و جامع هست. طبیعتاً فقط ابر قدرتها این توانمندی را دارند. چندتا کشور بیشتر نیستند».(خبرگزاری صدا و سیمای رژیم. به‌نقل از پاسدار حاجی زاده ۳ اردیبهشت۹۹)

شیره را خورد و گفت شیرین است!
میزان خالی‌بندیهای مشابه در اظهارات هفته‌های اخیر مهره‌های رژیم آن‌چنان هست که در این مقال نمی‌گنجد؛

اما در اغلب مواقع هم تمسخر شنونده را و هم تعجب او را از این‌ همه سفاهت و در عین‌حال اشتیاق به قدرت‌نمایی، بر می‌انگیزد که یک نمونهٴ‌ آن را در اظهارات مضحک پاسدار حاجی‌زاده می‌توان دید:

سرکردهٔ هوا فضای سپاه ضمن این‌که تصریح می‌کند «ما حتماً [در آینده] این کار ماهواره‌ای را توسعه خواهیم داد» طوری که خیال می‌کند همگان به بیسوادی خودش هستند با ذوق‌زدگی ابلهانه و گویی که به کشف بزرگی نائل آمده با آب و تاب تشریح می‌کند:

«شما از پایین فرمان می‌دهید می‌گویید آقا سر دوربین بچرخد رو به این ور، مختصات می‌دهید می‌گویید بره از اینجا عکس بگیرد، اینها حتی ممکن است جایی باشد که در دید ما نباشد، این اطلاعات ما نرم‌افزار دارد و قبل از آن مخابره می‌کنیم به آن می‌دهیم برنامه می‌دهیم آن خودش این کارها را می‌کند».

حاجی‌زاده که گویی به پس از تناول شیره به کشف شیرین بودن آن نائل آمده ‌باشد با مسرت زاید‌الوصفی افزود:

«موقعی که [ماهواره] بالاسر ایستگاه می‌رسد اطلاعات را باید بفرستد یعنی هم اطلاعات را باید دریافت کند، هم بفرستد».(شبکه ۲تلویزیون رژیم. ۵ اردیبهشت۹۹)

آفتابه لگن هفت دست
صرف‌نظر از جنبه‌های مضحک و غیرقابل باور و دروغ بودن تبلیغات رژیم باید دید که آیا به راستی مملکتی در این جهان پهناور هست که دولت مربوطه‌اش مثل حکومت آخوندی صبح تا شب دستاورد و موفقیت بیافریند و از موفقیت‌هایش بگوید و بگوید و خسته هم نشود؟! آیا حکومت دیگری هم وجود دارد که سرانش مدام از کرده‌ها و پیروزیهای خود بگویند و جلوی دوربین‌ها قمپز در کنند؟!

اما به مصداق ضرب‌المثل فارسی «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی» باید پرسید نمود و نتیجهٔ این‌ همه دست‌آوردهای چشمگیر را در کجای جامعه می‌توان جست؟

کارنامهٔ رژیمی که پس از چهار دهه حاکمیت و در شرایطی که به‌طور مطلق و بدون هیچ‌گونه مانعی همهٔ منابع و ذخائر ملی را در چنگ خود داشته، در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی و آن‌چه به امورات مردم برمی‌گردد، بسیار گویاست: «بنا بر آمار رژیم ۴۰میلیون نفر نه در زیر خط فقر و نه حتی خط بقا بلکه فقط زنده‌ هستند؛ اقتصاد در آستانهٔ فروپاشی است؛ بخش اعظمی از کارخانجات و مراکز تولیدی از دور خارج شده‌اند؛ میلیونها نفر از نیروی جوان کشور بیکار و میلیون‌ها تن دیگر اسیر اعتیادند؛ اما با این وجود رژیم از موشکی و اتمی و ماهواره کوتاه نمی‌آید و هر روز بر لیست مطول اختراعات و فن‌آوریهای کذایی خود می‌افزاید؛ فن‌آوریهایی که در مقایسه با انواع مشابه آن در سطح جهان یک اسباب بازی بیش نیست».

تبلیغات دروغ در وحشت از پتانسیل انفجاری
هم همگان و هم سران رژیم خوب می‌دانند که موجودیت نظام با دنیای امروز هیچ سنخیتی ندارد. بنا بر این ناگزیرند آنرا به هر قیمت نگاه دارند. از این رو «حفظ نظام» از روز اول تا امروز، دغدغهٔ اصلی سران ارتجاع بوده‌ است که رژیم با اتکاء بر دو محور سرکوب در داخل و تروریسم در خارج آن‌را پیش برده‌است. اما قیامهای پی‌درپی اخیر تمامی رشته‌های مرتجعان حاکم را پنبه کرد و شکست محتوم آنها را مهر کرد. به این سبب رژیم از یک‌طرف به‌خاطر وحشت از یک انفجار عظیم‌تر از مجبور است جهت حفظ روحیه نیروهای وارفته‌اش و با وجود این‌که می‌داند دستش رو می‌شود، باز هم خالی‌ببندد؛ و به بهای هزینهٔ سیاسی و اجتماعی آن دست از مانورهای پوچ برندارد. این روندی است که از قضا بر بی‌اعتمادی توده‌های کرونا‌زده و لاجرم پتانسیل انفجاری آنان خواهد افزود