اعتراف به جنایت، وحشت از قیام
مهمترین موضوعی که در روزنامههای باندهای مغلوب به چشم میخورد اذعان به ول کردن مردم در میدان مین کرونا و ضرورت غلط کردم گویی و آویختن به آمریکا برای فرار از قیام در تقدیر نظام است. آفتاب یزد بهنقل از ناصر فکوهی نظریهپرداز حکومتی نوشته است« استراتژی کنونی ظاهراً بسیار بر این نکته استوار است که جمعیت مسن کشور بسیار اندک است و این ویروس برای جمعیت جوان کشنده نیست».
بعد از این اعتراف هم افزوده است:« خشونت ها... و خطر شورش را در جامعه بالا میرود... از همین امروز باید به فکر عادی کردن روابط با آمریکا و اروپا بود تا بتوان موقعیت خود را در جهان تثبیت کرد؛ جهان به میل ما نمیگردد... اگر این کارها به درستی انجام شود میتوانیم امیدوار باشیم...ولی در غیراین صورت جامعه به سوی انفجارهای مقطعی یا سراسری خواهد رفت»
از قیام و سرنگونی کابوس مشترک
وحشت از قیام و سرنگونی و تأکید بر حتمیت آن در پسا کرونا، درد اصلی تمامی باندهای حاکم است. که با کدهایی مثل نارضایتی عمومی یا تشدید بحرانها به آن اشاره میکنند. مثلا روزنامه ایران ارگان دولت روحانی بهنقل از یک کارشناس حکومتی نوشته است:« کرونا مشکلات و بحرانهایی را که قبلاً داشتیم بهشدت تعمیق میبخشد. ما باید باور کنیم که این کرونا پدیدهای نیست که دیگر بتوان با تبعات آن به شکل شعار زده رفتار کرد». و روزنامهٔ ابتکار هم بهنقل از علی صوفی از کارشناسان باند مغلوب نوشته است: «اگر تصمیمگیرندگان نتوانند کرونا را مهار کنند و اوضاع معیشتی بهبود نیابد، نتیجهیی جز افزایش نارضایتی عمومی نخواهد داشت».
ابراز رضایت شرکای خامنهای از آمار قربانیان کرونا
در روزنامههای همسو با باند خامنهای هم بهصورتهای مختلف این موضوع دیده میشود. روزنامه حکومتی رسالت از باند مؤتلفه در مطلب مفصلی ضمن انعکاس نظر کارشناسان حکومتی که باید مردم را قرنطینه کرد، ضمن کوچکنمایی آمار قربانیان نوشته است: «قریب به ۵هزار نفر جان خود را از دست دادهاند آماری که در مقایسه با بسیاری از کشورها آمار خوبی محسوب میشود».
ملاحظه میکنید که برای تلفات بعدی به این ترتیب زمینهسازی میکنند.
اذعان به سبعیت نهادینه در نظام ولایت
این خوی ضدبشری و ضدایرانی نظام آخوندی را یک روزنامه دیگر باند مغلوب نیز اعتراف کرده است. جهان صنعت در مطلب طنزی به مناسب کشتار جوجههای یک روزه توسط مرغداریها، از جمله نوشته است: «جوجهکِشها طی چند روز اخیر دست به یک جوجهکُشی گسترده زدهاند...اگر تا امروز فکر میکردید که شما بهعنوان یک انسان با متولد شدن در ایران دچار بدشانسی شدهاید کاملاً اشتباه میکردید. هر چیزی اعم از انسان، حیوان، گیاهان، نباتات و جامدات که در حدود مرزی این آب و خاک متولد شود یا بهطور تصادفی در اینجا واقع شود دچار این بدشانسی بزرگ شده و هر لحظه ممکن است که تقدیرش با مرگ قرین شود. اگر انسان باشید ممکن است در بعدازظهر یک روز از روزهای آبانماه کشته شوید و یا هواپیمایتان تصادفا مورد اصابت موشک قرار بگیرد و بمیرید. اگر جوجه باشید... زنده به گور خواهید شد. اگر یک مرجان دریایی هم باشید و در اعماق خلیج همیشه فارس برای خودتان چرت بزنید و حتی یک انتقاد ساده هم به سیستم موجود نکرده باشید، ناگهان یک کشتی ماهیگیری چینی با تور خود شما را از جا میکند و به همراه ماهیها و ستارگان دریایی به عرشه خود میآورد و بعد از لحظاتی شما از بین میروید.
اگر رود باشید خشک میشوید. اگر درختی باشید در جنگل بریده میشوید. حتی اگر در استان خوزستان یک ذره خاک باشید و روال عادی زندگیتان این باشد که روی زمین باشید، روی هوا آواره و تبدیل میشوید به ریزگرد!».