سلیمانی جنایتکار و قاآنی دژخیم
بهدنبال هلاکت پاسدار قاسم سلیمانی، سرکردهٔ سپاه قدس رژیم و از جلادان بیبدیل ولیفقیه در منطقه، خامنهای معاون وی پاسدار اسماعیل قاآنی را بهعنوان جانشین وی برگزید.
ولیفقیه ارتجاع در حکم انتصاب پاسدار اسماعیل قاآنی او را «در شمار برجستهترین فرماندهان سپاه در دفاع مقدس...[که] در طول سالیان متمادی در نیروی قدس در کنار … [سلیمانی] در منطقه خدمت کرده است» برشمرد و تأکید کرد که «برنامهٔ آن نیرو عیناً همان برنامهٔ دوران فرماندهی… سلیمانی است».
اسماعیل قاآنی کیست؟
پاسدار قاآنی متولد ۱۳۳۶ بجنورد و از اعضای قدیمی سپاه پاسداران ارتجاع است که از سال ۵۸ بهعضویت سپاه درآمد. وی در شمار جنایتکارترین، و سرسپردهترین فرماندهان سپاه در ۴۰سال گذشته، همواره بیشترین نقش را در سرکوب و کشتار مردم ایران و سایر کشورهای منطقه داشته است. وی از جمله پاسدارانی بود که در سال ۵۹ درست یکسال پس از ورودش به سپاه، بهدلیل شقاوت و میزان سرسپردگیاش به نظام، برای سرکوب مردم به کردستان اعزام شد. آوازهٔ کشتار بیرحمانهٔ کودکان و زنان در روستاهای کردستان به دست پاسداران جنایتکاری نظیر قاآنی که در مواردی حتی با سلاحهای سنگین و حملات هوایی توأم بود، طی سالهای ۵۹ و۶۰ زبانزد عام و خاص بود؛ جنایاتی که قاآنی ۴دهه بعد در حلب، حمص، ادلب و سایر شهرهای سوریه تکرار کرد.
به روی مین فرستادن کودکان ایرانی
در سالهای بعد قاآنی به یکی از فرماندهان سپاه در جنگ ضدمیهنی ارتقاء یافت و برای استمرار حکومت ننگین خمینی، شمار زیادی از کودکان، نوجوانان و دانشآموزان را به قربانگاه فرستاد. وی همچنین در جریان عملیات کبیر فروغ جاویدان در مقام فرمانده لشکر ۵نصر به مقابله با رزمندگان آزادی پرداخت؛ و بر اساس گزارش ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش، بسیاری از مجروحان و اسیران مجاهد خلق را در صحنه با قساوت تمام بهشهادت رساند.
بعد از اتمام جنگ ضدمیهنی، قاآنی به سمتهایی مانند فرمانده اطلاعات محور کردستان، رئیس اداره اطلاعات ستاد مشترک سپاه و فرمانده نیروی هوایی سپاه گمارده شده؛ و مدتی نیز معاون اطلاعات ستاد مشترک سپاه بود. در اواسط سال ۱۳۶۸، قاآنی به فرماندهی سپاه انصار منصوب شد؛ که مسئول امور افغانستان و پاکستان بود و در این سمت عملیاتهای ویژه سپاه در افغانستان را سازماندهی و فرماندهی میکرد.
شرکت در سرکوب قیام
این سرکردهٔ نظام در جریان قیام هزاران تن از مردم مشهد در سال ۱۳۷۱ نقش تعیینکنندهای در سرکوب آن ایفا کرد؛ و در تیرماه ۱۳۷۸ یکی از ۲۴سرکردهٔ سپاه بود که طی نامهای به آخوند محمد خاتمی، خواستار سرکوب شدید قیام دانشجویان شده بودند!
جنایت در عراق
قاآنی از ابتدای ریاست قاسم سلیمانی بر نیروی تروریستی قدس سپاه به مدت ۱۹سال بهعنوان معاون وی دستاندرکار صدور جنگافروزی و تروریسم در عراق بوده و در تمامی جنایات سپاه قدس در این کشور مشارکت داشتهاست. وی از فروردین۱۳۹۳ بهمنظور نظارت بر آموزش و سازماندهی شبهنظامیان بهطور منظم به عراق سفر میکرد. پس از شروع جنگ توسط نوری مالکی علیه مردم انبار، پاسدار قاآنی در هیأت چهارنفره نیروی قدس در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۹۳ به عراق رفت و در ماههای بعد در هماهنگی میان فرماندهان نیروی قدس و فرماندهان ارتش و پلیس مالکی «یک اتاق عملیات مشترک در انبار راهاندازی» کردند و در پی آن ایرج مسجدی و شمار دیگری از سرکردگان نیروی قدس در عراق مستقر شدند؛ و پاسدار قاآنی جانشین قاسم سلیمانی، نیز برای نظارت بر وضعیت، بهطور دورهیی به عراق سفر میکرد.
جنایت در یمن
سرتیپ پاسدار اسماعیل قاآنی، جانشین فرمانده نیروی قدس، در رابطه با دخالتهای رژیم در یمن و جنگافروزی در این کشور نیز نقش فعالی بهعهده گرفته بود. او در روز ۲۱تیر۹۳، در جمع گروهی از فرماندهان نیروی قدس، دوره جدیدی از عملیات انصارالله را در یمن اعلام کرده و طی آن به تهدید عربستان پرداخت و گفت: «ما با این عملیات عربستان سعودی را در وضعیت آسیب پذیری قرار میدهیم». وی همچنین در مصاحبهای با تلویزیون حکومتی در ۲خرداد ۹۳ اعتراف کرد شبهنظامیان حوثی توسط رژیم آموزش دیدهاند و اضافهکرد که: «مدافعان یمن زیر پرچم جمهوری اسلامی تربیت شدهاند و دشمنان نیز نمیتوانند با مبارزان یمنی مقابله کنند».
دبیرخانه شورای ملی مقاومت دراطلاعیه ۴خرداد ۱۳۹۴ به نقش قاآنی بهعنوان مسئول نیروی قدس در جنگ یمن اشاره کرده و افشا کرد که وی جلساتی هم با فرماندهان حوثیها در تهران برگزار کرده است. قاآنی با صرف ملیونها دلار از سرمایهٔ مردم محروم ایران شمار زیادی از فرماندهان و مسئولان حوثی که در جنگ یمن مجروح شده بودند را در بیمارستان امام رضا در شهر مشهد بستری و درمان کرد. وی در تاریخ ۳فروردین (۱۳۹۴) شخصاً از ۵۲تن از مجروحان انصارالله یمن که از طریق هوایی به بیمارستان بقیهالله سپاه تهران منتقل شده بودند، عیادت نمود.
جنایت در سوریه
به همین سیاق قاآنی در کشتار مردم سوریه نیز نقشهای بهسزایی ایفا کرد. وی بر اساس اطلاعیه کمیسیون امنیت شورای ملی مقاومت بهتاریخ ۹آذر ۱۳۹۴ بعد از کشته شدن پاسدار حسین همدانی در ۱۶مهر ۱۳۹۴ جانشینی قاسم سلیمانی فرماندهی سپاه در جنگ حلب را بهعهده گرفت.
گفتنی است که قاآنی سرکردهٔ سپاه بهخاطر تأسیس یک شبکه گسترده قاچاق برای رساندن اسلحه و پول به گروههای مزدور تروریستی در کشورهای مختلف منطقه از جمله در افغانستان، لبنان، سوریه و عراق از سوی دولت آمریکا در لیست تحریمهای قرار داده شدهاست.
آیا قاآنی با تمام جنایتپیشگی میتواند نقش سلیمانی را برای رژیم ایفا کند؟
اگر چه بررسی سوابق پاسدار قاآنی که از ابتدای سر کار آمدن نظام پیوسته از مهرههای نظامی و آلت فعلهای نظام در جرم و جنایت بر علیه مردم ایران و منطقه بوده است، جای تردید باقی نمیگذارد که وی در قساوت و شقاوتپیشگی چیزی کم از سایر سرکردههای نظامی رژیم ندارد، اما در اینکه آیا میتواند همانند پاسدار سلیمانی خطوط ولایت را در منطقه پیش ببرد، جای سؤال است.
سوز و گداز عمیق مقامات نظام از صدر تا ذیل نسبت به هلاکت و فقدان سلیمانی نشان میدهد که وی از چه اهمیتی برای رژیم داشت. بهنحوی که خامنهای در اقدامی کمسابقه در مراسم تدفین او حاضر شده و نماز گزارده و شیون سر داد. حتی برخی در درون حکومت وی را نفر دوم نظام اطلاق میکردند.
واقعیت این است که قیام آبان و در پی آن هلاکت سلیمانی وضعیت رژیم را به دو دورهٔ قبل و بعد از این وقایع تقسیم کرده است. سلیمانی به مدت ۲دهه با در اختیار داشتن همهٔ امتیازهای ناشی از سیاست مماشات و اتکا به دلارهای هنگفت حاصل از دست باز رژیم در فروش نفت و بدون تحمل هیچگونه فشار ناشی از تحریم، با فراغ بال خطوط استراتژیک ولیفقیه را پیش میبرد؛ و جای پای منحصر بهفردی برای خود در کشورهای منطقه باز کرده بود. اما در شرایط پس از قیام و هلاکت سلیمانی هیچیک از چنین ظرفیتهایی برای قاآنی مهیا نیست. بهویژه اینکه شدت و حدت تضادهای رژیم با آمریکا به رژیم امکان مانور در منطقه را نمیدهد. بنابراین وی با تمام سرسپردگی و جنایتپیشگی قادر نیست نقش سلیمانی را برای نظام بازی کند. مضافاً اینکه ترس و وحشت سایر گروههای نیابتی رژیم نسبت بهعملیات آمریکا بر روی سلیمانی از میزان وفاداری آنها به رژیم تأثیر بهسزایی داشتهاست. لذا بنا به این دلایل سرنوشت و عملکرد قاآنی از پیش معلوم است و هرگز نخواهد توانست برای ولیفقیه کارساز باشد؛ آنگونه که سلیمانی بود.