انتخابات فرمایشی
نمایش انتخابات دوم اسفند نظام آخوندی از هماکنون بدل به متاع و کرباسی شده است که صاحبان آن در حال پارهپاره کردن بیشترش هستند. این بحران از بیرون نظام یعنی جامعه و مردم به درون آن تحمیل شده است. این بحران را باید یکی از بزرگترین چالشهای حکومت با مردم ایران دانست.
نمودی از این بحران سرسخت نظام را میتوان در استغاثههای آخوند روحانی دید. دامنهٔ تحریم انتخابات چقدر باید گسترده باشد که سنجشهای حکومتی مجبور شده واقعیت آن را به روحانی گوشزد کند تا وی در ۷بهمن ۹۸ چنین به گدایی حتی یک رأی مشغول شود: «بیاییم سر صندوق آراء! حالا ممکن است بعضیها به آن صدی که میخواستند نرسند؛ به ۹۰ برسند، به ۸۰ برسند، به ۷۰ برسند. اما نباید ما این وظیفهٔ مهم خودمان را فراموش بکنیم. باید در این مقطع تاریخی بدانیم که حضور ما در صحنه تا چه حد تأثیرگذار است».
آخوند روحانی دنبال کدام «تأثیرگذار»ی و در چه «مقطع تاریخی» است؟ مقطع تاریخیِ کنونی نظام آخوندی، مرحلهای جز پساقیامهای بزرگ و تحریم کل رژیم از جانب مردم ایران نیست. آخوند روحانی و خامنهای میدانند که حتی دعوا بر سر برجام و تحریم نظام با آمریکا و اروپا هیچ تأثیری در نمایش انتخابات نظامشان ندارد و این موضوعات اصلاً برای موقعیت کنونی رژیم، «مقطع تاریخی» نیستند.
یادآوری میشود که منظور از «مقطع تاریخی» در ادبیات سیاسی، همواره شرایطی است که مهمترین عوامل اثرگذار برای تعیین سرنوشت ملتی بهجریان میافتد و بایستی ارادهٔ ملی بر سر آن دخالت و تصمیمگیری کند.
منظور روحانی را باید در چند محور شرح داد:
۱ـ اکنون چنین وضعیتی برای نظام آخوندی تنها و تنها در مقابلهٔ مردم ایران با این نظام مطرح است و بس. اگر هم «مقطع تاریخی» مصداق واقعیاش وجود دارد، از جانب مردم ایران است که برای تعیین سرنوشت ملی و میهنی و تاریخیشان در حال تحریم بالفعل و رقم زدن سرنگونی تمامیت این نظام هستند. این همان واقعیتی است که روحانی شیاد و کل نظام آن را حس میکنند و تهدید آن را جدی گرفتهاند.
یکی از مراحل نبرد مهم با نظام ولایت فقیه، تحریم قاطع نمایشی است که نظام میخواهد با «حداکثری» جلوه دادن آن، انبار باروت و فشنگش را علیه مردم ایران و نسل شورشی قیامآفرین، ذخیرهسازی کند. روحانی همین اشعه را دریافته که چنین به استغاثه و تمنا روی آورده است.
۲ـ معنای دیگر این حرف روحانی این است که تمام صحنهگردانیها و نمایشات حاکمیت بر سر جنازهگردانی قاسم سلیمانی، حداکثرسازیِ پوشالیای بیش نبوده و نظام تا بن استخوان «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزد»! اگر چنین نبوده، چه باک از تحریم نمایش انتخابات رژیم از جانب چند میلیون از مردم ایران؟
۳ـ وجهی دیگر از هدف روحانی، اعتراض به حذف فلهای نمایندگان جناح مغلوب نظام در ثبتنام انتخابات اسفند است. روحانی ۲روز قبل هم بر سر این واقعه که کل نظام را در تنش و چالش فروبرده، به تصفیهحساب و تیغکشی نسبت به رقیب حکومتی پرداخت تا شاید بتواند آنها را عقب بنشاند. روحانی بهناگزیر در این جنگ باندی، واقعیت پشتپردهٔ تمام نمایشات انتخاباتی حاکمیت ولایت فقیه را برملا نمود: «جای دیگری انتصاب بفرمایند و بعد مردم پای صندوق بروند بخواهند تشریفات انتخابات را انجام دهند. خوب، حالا اگر میخواهیم برویم پای صندوق رأی بدهیم، بهشما میگویند بروید وارد یک فروشگاه بزرگ شوید و یک جنسی را انتخاب کنید. اگر یک جنس بیشتر نیست، یک مارک هم بیشتر نیست، دیگر انتخاب لازم نیست»!
در این اظهارات، روحانی میخواهد بازار نمایش باند مغلوب نظام را گرم کند تا مقابل شورای نگهبان عرضاندام جناحی کند. از اینرو با وجود «انتصابی» خواندن این نمایش، رو به باند استمرارطلبان میگوید: «امروز روزی است که باید برویم پای صندوق رأی، ولو اینکه گله داریم، ناراحت هستیم و ممکن است در ذهن ما مشکلاتی باشد و یا اینکه ممکن است یک جایی بگوییم فلان جا دقیق اجرا و عمل نشده است. خواهش میکنم کاری نکنیم که صفهای ما خلوت باشد با صندوق قهر نکنیم».
تعارضات و تهاجمات درون نظام بر سر نمایش حکومتی دوم اسفند از هماکنون شتاب گرفته است و پیداست که به جاهای باریکتری هم خواهد انجامید. عمق جنگ گرگها برای حذف یکدیگر به جایی رسیده است که مرزهای سرخ نظام را هم زیر پا میگذارند. پس از حذف و رد صلاحیت ۹۰نمایندهٔ فعلی مجلس توسط شورای نگهبان، یکی از این نقض مرزهای سرخ نظام، مطرح کردن نقش مجاهدین خلق در انتخابات اسفند ۵۸ است. در این رابطه علی مطهری که خودش هم رد صلاحیت شده، مجبور شده است شاهد بیاورد که نظام چقدر به لاعلاجی و بنبست رسیده است که دست به چنین جراحی بزرگی میزند: «مجلس اول که به آن شکل بوده، حتی مجاهدین خلق، منافقین هم نماینده داشتند، نهضت آزادی هم نماینده داشتند. رسیدیم به اینجا که این مقدار ما الآن محدود کردیم».
دجالیت و عوامفریبی بیحد و اندازه نظام آخوندی در تبلیغات ۴۰ساله و نیز هیاهوهای این روزها بر سر حذف نمایندگان کنونی مجلس، نزد خودیهای نظام هم به یک رسوایی و هجو و به سخره گرفتن انجامیده است. صادق زیباکلام هم نمونههایی از این ابتذال را به رخ شورای نگهبان کشیده که نشاندهندهٔ عمق یافتن روزبهروز شقه و شکاف و سر باز کردن چرک و زخم و عقدههای سالیان درون حاکمیت است: «از آنجا که صلاحیت جملگی آنان در انتخابات سال ۹۴ مورد تأیید همین شورای نگهبان قرار گرفته بوده، پس نتیجه مصیبتباری که بایستی بگیریم آن است که «مجلس شورای اسلامی» بهجای «خانه ملت» شده خانه «مولد فساد» و انسانهای پاک و معصومی که در آن وارد میشوند را ظرف ۴سال تبدیل به مشتی رانتخوار و مُفسدهجویِ مالی و اخلاقی تبدیل میکند. فقط میماند یک سؤال کوچک: همزمان که علیه آمریکا، اسرائیل، انگلیس، فرانسه، آل سعود، مسئولان بیکفایت و طرفداران مذاکره شعار میدهیم، آیا نمیبایستی علیه مجلسی که دشمن توانسته در آن اینچنین نفوذ کند هم شعار بدهیم؟»!
آنچه برشمردیم هنوز شمهای از بحرانهای فراگیر درون حاکمیت است که ناشی از ضربات پیدرپی قیامهای مردم میباشد. هنوز در کمتر از یک ماه مانده به نمایش انتخابات است؛ بیشک این کرباس باز هم بیشتر پارهپاره خواهد شد و از هر پاره و قطعهاش، بحران و تنگناهای بیشتری گریبان خامنهای و روحانی را میگیرد. طبعاً برنده این صحنه مردم و مقاومت ایران هستند، چرا که همهٔ این پارهپاره شدنهای حکومتی ناشی از نقش عامل بیرونی یعنی مردم و مقاومت ایران است که رژیم آخوندی را به چنین مختصاتی کشاندهاند.