قطعنامه کنگره آمریکا در حمایت از قیام آبانماه ۹۸
گفتم: خبر را شنیدی؟
گفت: خبر؟ کدوم خبر؟ منظورت چیه؟--- گفتم: خبر مجلس نمایندگان آمریکا.
گفت: اتفاق مهمی افتاده؟
لطفا این مقاله را مطالعه بفرمایید. متشکرم.
گفتم: بیشتر از مهم. مجلس نمایندگان آمریکا برای اولین بار قطعنامه علیه آخوندها تصویب کرده. تازه از شورای امنیت سازمان ملل هم خواسته جلسه اضطراری تشکیل بده تا نقض حقوقبشر را در ایران بررسی و نظارت کنه.
گفت: جدی؟ پس یه چیزهایی واقعاً تغییر کرده. اونقدر چشم و گوشمون از خبرهای مماشات و استمالت با رژیم پر شده بود، انگاری باور یک تغییر بزرگ سخته! حرف اصلی قطعنامه چیه؟
گفتم: موضوع، هم جدیه هم جدید. اولین بار هم است. تا بهحال در سیاست جهانی چنین چیزی قوی، اون هم با اکثریت دو حزبی نبوده. حرف اصلی هم یک نفی هست و یک اثبات.
گفت: مثلاً.
گفتم: اول جنایات رژیم را در این چند سال مخصوصاً در همین قیام آبان و تحرکات تروریستی در پاریس و آلبانی محکوم کرده، بعد هم با قاطعیت از قیامهای این چند سال و حق مقاومت حمایت کرده و آنها را حق مشروع مردم ایران معرفی کرده. معنی و جایگاه این حرفها و این مواضع را باید در شرایط جدید بعد از قیام آبان فهم کرد.
گفت: درسته، ولی تا بهحال چند بار از این قطعنامهها بوده و رژیم را محکوم کردن.
گفتم: نه، این یکی با قبلیها خیلی فرق داره. قبلیها هیچ موقع با توافق قاطع دو حزب نبوده. ولی مهمترین چیزی که باید توجه کنیم، اینه که ببینیم در چه شرایطی هستیم و این قطعنامه در چه موقعیتی صادر و تصویب شده.
گفت: منظورت تحلیل مشخص از شرایط مشخصه؟
گفتم: دقیقاً! منظور من از جایگاه و اهمیتش هم در همین شرایط مشخصه.
گفت: درباره این شرایط مشخص چه گفته؟
گفتم: قطعنامه یکسری بندها و محورهای دیگه هم داره که رژیم را در این زمینهها برای اولین بار زیر ضرب حسابرسی برده، ولی خودت برو جداگانه بخون؛ الآن میخوام از اهمیتش در شرایط مشخص بگم.
گفت: یعنی میشه بهاون یک سرفصل در سیاست جهانی گفت؟
گفتم: مقدم بر اون، باید بهزمینهٔ یک تغییر تعادلقوا توجه داشت. اینکه شکل بگیره و ایجاد بشه، حتماً بهسرفصل مشخصی هم میرسه.
گفت: منظورت از زمینه، اوضاع بعد از قیام آبانه؟
گفتم: اون هم درش هست؛ اما باید اول بهوزن سیاسی اون توجه کنیم که اثرش مستقیم متوجه رژیم و لابیها و پاسدار کراواتیهاش است. وگرنه اونچه بهاثر قیام آبان برمیگرده که خودش یکی از دلایل صادر شدن این قطعنامه است.
گفت: تو میگی وزن سیاسی و اثرش روی رژیم چقدره؟
گفتم: بهتره برای نشان دادن سنگینی فوقالعاده اون علیه رژیم در تعادلقوای جهانی، موضوع را عکس کنیم تا بهتر و بیشتر ملموس بشه.
گفت: هان!
گفتم: خوبه که برای جا انداختن اهمیت یک موضوع، له و علیه آن موضوع را جابهجا کنیم. مثلاً تصور کن که این قطعنامه علیه قیام مردم ایران و حق پایداری برای رسیدن بهآزادی بود.
گفت: اینکه عجیب نیست. الآن نزدیک ۳۰ساله که دنیا با مردم ایران و حق مقاومت و مبارزهشاه علیه آخوندها همین کار را کرده.
گفتم: جان کلام در همین معنا هست. در اینکه آنقدر مقاومت کنی و بایستی و مبارزه کنی و خون دل بخوری و حرف بشنوی و جان گرامی و عزیز را فدا کنی تا بلکه وجدان دنیا را بیدار کنی و سیاستش را بچرخانی. بههمین خاطر هم این قطعنامه اصلاً طبیعی نبوده و نیست و فوقالعاده است. حالا تصور کن عکس این بود.
گفت: همانطور هم بود که رژیم با همین پشتوانه ۳۰سال با دمش گردو میشکست و حق مردم را برای مقاومت و مبارزه برای آزادی بهمحاق برده بود.
گفتم: این را هم باید توجه داشته باشیم که این قطعنامه یک پشت سیاسی قوی در خود ایران ما داره.
گفت: منطورت باز هم قیام آبان امساله؟
گفتم: اینکه هست؛ ولی عقبهاش هم که خود همین قیام آبان امسال بهآن تکیه داشت، از ۳۰خرداد ۶۰و قتلعام تابستان ۶۷بهبعد و ۸۸و... جریان داشته. مثل شمعی سوخته و سوخته و روشن کرده و آگاه کرده و رسیده بهدی ۹۶و اونجا غبارها را کنار زده و گل داده و در قیام آبان امسال میوه داده.
گفت: چه مسیری! چه سفرنامهٔ سرخی!
گفتم: خیلی بهای سنگینی دادیم؛ ولی با موانعی که اول توی ایران و بعد هم توی دنیا بهشان برخوردیم ـ که بزرگترینشون هم همین سیاست مماشات و استمالت با رژیم بود ـ ما باید این مسیر را میرفتیم و این بهای سنگین را میدادیم.
گفت: اگر این نبود که کی میخواست دیوار مماشات با آخوندها را بشکنه؟ با بیهزینهگی که توی این دنیا یک سانت هم چیزی تغییر نمیکنه و کسی جدی نمیگیره!
گفتم: قبول داری همین قطعنامه هم یکی از برگهای مهم همین مسیره که بهای سنگینی براش پرداخت شده؟
گفت: باور کن این تازه شروعه یک تغییره بزرگه. اولش هم بهخاطر اینکه این تغییر توی دنیای سیاست رخ داده. باور کن اروپا نمیتونه از کنار این قطعنامه راحت بگذره. تصور کن اروپا هم بیاد پشت این قطعنامه.
گفتم: اروپا فقط چند قدم در حسابرسی از رژیم در قضیه سقوط هواپیمای اوکراینی برداشت، تمام دم و دستگاه و سیستم رژیم را بههم ریخت؛ وای بهحال اینکه بیاد با این قطعنامه همسو و همنظر و همراه بشه.
زد بهشانهام و گفت: زنده باد کس نخارد!
گفتم: زنده باد آنکه صورت مسألهٔ اصلی ایران را در این ۴۱سال در تمام پیچ و خمهای دنیای سیاست داخلی و خارجی، بر آزادی و پایداری و مقاومت بهخاطرش گذاشت و از اول گفت سرنگونی و تا آخرش هم بر همین کس نخارد ایستاد...
گفت: زنده باد تبسم بر رخ ایرانزمین...