خودخوری نظام ولابت فقیه
با نگاهی به وقایع این روزهای نظام آخوندی تنها یک واژه در ذهن تداعی میشود؛ «قاراشمیش»!
آنچه بهروشنی پیداست، «حال بد» ولیامر مسلمین جهان و بیماری لاعلاج نظاماش است. بیماری که حالا دیگر پزشکان نظام هم جواباش کردهاند.
اما کاش مشکل تنها خود بیماری بود! دکتر علفیهای باندهای مختلف نظام، هر یک بهتشخیص خود، از اطراف و اکناف، اقدام به تجویز و خوراندن و تزریق و جراحی و بخیه و احیاناً استعمال داروهای مختلفی به «جسم ناقص» ذات ملوکانه ولایت میکنند. نتیجه این است که نه تنها داروها افاقهای نمیکند، بلکه عوارض جانبی آن بیشتر باعث عمیق شدن زخمهای عمود خیمهٔ نظام و «گاوگیجه»ی مقلدین و ساندیسخواران و ولایتمعاشان شده است.
باند مفلوک مغلوب پس از خوابیدن گرد و غبار بیابانهای پایگاه عینالاسد و اطمینان از خوابیدن گرد و خاکهای جنازهگردانی حاج قاسم، باز ذلیلانه صحبت از مذاکره میکند تا از کدخدا «تضمین امنیتی» برای حفظ نظام بگیرد.
شاید بسیجیهای فاقدالعقل نظام این چیزها را نفهمند، اما مدیونید اگر گمان ببرید که این تضرع ذلیلانه به درگاه دشمن بدون کسب رخصت از ولیامر مسلمین جهان صورت گرفته است!
خامنهای بهروشنی در نمایش جمعهٔ ۲۷دیماه گفت که برخلاف قیل و قال پوشالیاش، هرگز از «کدخدا» و جنگ نامحتمل با او نمیترسد، بلکه دشمن وی در همین ایران است؛ «مردم» ایران! بنابراین آمادهباش نیروهای نظام را نه در برابر «شیطان بزرگ»، بلکه در مقابل مردم ایران باید دید. حکومت نظامی غیررسمی و سایهٔ سنگین نیروهای با یونیفرم و بدون یونیفرم در کوی و برزن شهرهای ایران کاملاً برای مردم قابل لمس است.
از تجویز زهر مذاکره تا تهدید گازگرفتن کدخدا
در مقابل زانو زدن «دیپلمات [سابقاً] خندان» و برای بالانس نیروهای فاقد چشم و گوش و عقل مدافع حرم، خامنهای نیاز به مهرههایی همچون رائفیپور و پاسدار حسن عباسی دارد. زیرا بلندی صدای طبلهای توخالی این جماعت، به ساندیسخواران ولایی اندک آرامشی میدهد و مانعی، هر چند موقت، برای ریزش آنها میشود. از آن دست معجونهای فیلمهای کمدی که برای درمان ریزش مو تجویز میشود؛ اما غافل از اینکه ریختن کرک و پشم کلاه ولیفقیه نظام، ریشه در اختلالات ژنتیکی و نهادینه در ماهیت نظام ضدتاریخی آخوندها دارد و با شیر گنجشک و اشک چشم مورچه و ۵۰گرم پر مگس ماده، درمان نخواهد شد!
نتیجه اینکه همزمان با ندای استغاثهٔ وزیرخارجهٔ شیخ بنفش برای مذاکره و رفت و بازگشتهای واسطههای آشکار و نهان، زوزهٔ سگهای هار ولایتمدار هم از زیر عبای خامنهای بهگوش میرسد. یکی برای پایگاههای آمریکا در منطقه نقشه میکشد، دیگری در توهماتش ناوگان دریایی آمریکا را غرق میکند و یکی دیگر همچنان درگیر چیدمان دکوراسیون کاخسفید برای برگزاری مراسم ایام «قاسمیه» است! چه بسا که نمایش دشمنشکنی هم در زمین چمن وایتهاوس برای حضور ملت مسلمان همیشه در صحنهٔ آمریکا با امامت نایاک برگزار و روح حاج قاسم بهواسطهٔ آن شاد شود!
اوج سیرک ولایی انتخابات
اگر تا الآن به پاکدستی و شفافیت نظام ایمان نیآوردهاید؟ دنیا را باختهاید؛ ولی با دیدن رد و تأیید صلاحیتهای کاندیداهای سیرک انتخاباتی مجلس ارتجاع، میتوانید از آخرین فرصت برای ایمان آوردن استفاده کنید و دستکم آخرت خودتان را نجات دهید!
احراز دزدی ۹۲نماینده!
این اگر شفافیت نیست پس چیست؟ شورای نگهبان میگوید همین الآن که این نوشته را میخوانید، برای آنها محرز شده که دست کم ۹۲دزد در مجلس ارتجاع نشستهاند و دارند برای مملکت قانون مینویسند! ۹۲دزد نشستهاند و دربارهٔ سرنوشت مملکت تصمیم میگیرند! دربارهٔ بودجهٔ سال آینده و چگونگی تقسیم و توزیع آن بحث میکنند! بهکوری چشم دشمن آنچه از هر گوشهٔ عبای پارهپارهٔ ولیفقیه نظام جاریاست، شفافیت است!
البته بگذریم که این ۹۲تن تنها از یک باند نظام هستند؛ یعنی آن بخش دیگر از دزدان که سهم «نگهبانان» شورای نگهبان را کنار گذاشته و اوامر رئیس قافله و عمود خیمهٔ نظام دزدان را بر دل و دیدهشان نهادهاند، در این افشاگری متهورانه در نظر گرفته نشدهاند! برای مثال پاسدار قالیباف که علیرغم یکقلم دزدی ۱۰هزار میلیارد تومانی، اما نه تنها صلاحیتاش مورد تأیید است، بلکه بهنظر میآید پس از شکستهای متعدد در انتخابات ریاست جمهوری، اکنون کاندیدای خامنهای برای ریاست مجلس باشد.
خود-درگیری و «خود-خواری» نظام
واقعیت این است که نظام بهنقطهای از بحران رسیده که دیگر اکنون نه تنها ظرفیت جذب ندارد، بلکه تحمل کوچکترین زاویه در درون خود را هم ندارد. از این رو خامنهای همچون زنگی مست، تلوتلو خوران و تیغ بهکف، تن نظام خودش را زخمی و زخمیتر میکند.
حذف نیروهای خودی، لقمهای نیست که دستگاه گوارش نظام توان هضم آن را داشته باشد. این درد درونی هم در کنار زخمهای بیرونی و عوارض جانبی داروهای تقلبی دکتر علفیهای نظام، گامبهگام خامنهای را به دیدار با حاج قاسم نزدیک و نزدیکتر خواهد کرد.