مجلس نمایندگان آلت دست خامنه ای
این روزها وقتی اسم مجلس میآید تصویری که در ذهن بهوجود میآید یک سالن خیمهشببازی با عروسکهای گردان و البته عمامهدار است. این عروسکهای گردان در نفی و انکار حقوق مردم و سرکوب قیام، رگانی برآمده و متورم دارند و صدای گوشخراش آنان از پشت میکروفون، گوش فلک را کر میکند اما هنگامی که حکم حکومتی خامنهای بهمیان میآید بیاختیار و کور و کر و علیل و ذلیل و فلج هستند. مانند سگان توسری خورده دم لای پا قایم میکنند و سر بهزیر خود را به گوشهای میکشانند یا بهصورتی چندشآور نعلین صاحب خود را لیس میزنند.
این است تصویر مجلس در حاکمیت استبدادی شیخ! اما واقعیت چیست؟
گذری بر جنبش مشروطیت و مجلس ملی
مجلس از دستآوردهای مترقی جنبش مشروطیت ایران است. این جنبش در ایران پیشینهای فراتر از یک قرن دارد. عطش مردم ایران برای دستیابی به آزادی بهعنوان نخستین شرط یک زندگی شرافتمندانه و متمدنانه، اندیشهٔ پایاندادن به استبداد را قوت بخشید. آشنایی تدریجی مردم با تغییرات شگرف جهانی بهدنبال انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه، ضرورت پایاندادن به استبداد در ایران را نیز به یک خواست عمومی تبدیل کرد. ترویج نوشتههای روشنفکرانی مانند حاج زینالعابدین مراغهای، عبدالرحیم طالبوف، میرزا فتحعلی آخوندزاده، میزرا ملکمخان، میرزا آقاخان کرمانی و سید جمالالدین اسدآبادی زمینههای ذهنی مشروطهخواهی در ایران را بهوجود آورد. سخنرانانی مانند سید جمال واعظ و ملکالمتکلمین با نطقهای آتشین و انگیزانندهٔ خود مردم را با مشروطیت و افکار آزادیخواهانه بیشتر آشنا کردند. نشریاتی مانند حبلالمتین و ملانصرالدین نیز نقشی برجسته در این زمینه ایفا کردند. کشته شدن ناصرالدین شاه بهدست میرزا رضای کرمانی در آتش این عطش دمید و به این ترتیب نخستین راهپیماییها با مضمون «تأسیس عدالتخانه» در ایران شکل گرفت و یک ترم سیاسی بهنام «ملت ایران» در ادبیات سیاسی متولد شد. بعدها خواست تأسیس «مجلس شورای ملی» جایگزین «عدالتخانه» شد. نیروی لایزال و برانگیختهٔ مردم بهجان آمدهٔ ایران، امضای فرمان مشروطیت را به مظفرالدین شاه قاجار تحمیل کرد.
در سال ۱۲۸۵ مجلس مؤسسان برای تصویب قانون تشکیل مجلس شورای ملی تشکیل شد. و بهسرعت انجمنهای سیاسی در افق سیاسی ایران پدیدار شدند. در آن تاریخ بیش از ۱۰۰نشریه در ایران منتشر گردید که معروفترین آنها صوراسرافیل، مساوات، روحالقدس و ندای وطن بودند.
نخستین مجلس ملی ایران و وظایف آن
انتخابات نخستین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۵ برگزار شد. نخستین مجلس بهعنوان مظهر ارادهٔ ملی، علاوه بر تدوین قانون اساسی، وظایف زیر را بهعهده گرفت:
۱ـ بهوجود آوردن مشروطیت در ایران
۲ـ حاکم کردن قانون بهجای منویات شاه و حکومت استبدادی
۳ـ برهمزدن ساختار قبلی و جایگزینی آن با ساختار جدید
۴ـ به سر جای خود نشاندن خوانین و مستبدین و زمینداران که طرفداران استبداد بودند
اگر چه مجلس اول توسط محمدعلی شاه بهتوپ بسته شد اما مشروطیت و سودای تأسیس عدالتخانه بهتوپ بسته نشد، در قامت مجاهدان تبریز با کیفیتی نوین عرض اندام کرد و به خواست اصلی مردم ایران تبدیل گردید؛ همچنین اگر چند شاه و شیخ نتوانستند بعد از پیروزی جنبش مشروطیت، مجلس را بهتوپ ببندند اما محتوای آن را با انتصاب نمایندگان دستچین خود بهانحراف کشیده و به دم و دمبالچهٔ استبداد تبدیل کردند.
مجلس بهعنوان سنگر و پناهگاه مردم در برابر استبداد با نمایندگانی مانند مدرس، دکتر محمد مصدق و حسین فاطمی بازشناخته میشود. مجلس در حقیقت جایی است که نمایندگان منتخب مردم طی یک انتخاب آزادانه و دموکراتیک گردمیآیند تا ارادهٔ مردم را بهجای ارادهٔ شاه و شیخ محقق کنند اما ۱۱۸سال پس از نخستین مجلس ببینیم سرنوشت مجلس و نمایندگان آن در ایران تحت تیول آخوندها به کجا کشیده است.
ابتذال بازار مجلس در حاکمیت شیخ
برای بررسی این موضوع نیازی به تحقیقات مطول و آکادمیک نیست. گذری بر یک مطلب از کیهان شریعتمداری ۱۰بهمن ۹۸ با عنوان «خانهٔ ملت چگونه اتاق دولت شد» سرنوشت مجلس مبتذل و فرمایشی را به ما نشان میدهد. اگر چه کیهان در جنگ و دعوای باندی پته مجلس دهم را روی آب ریخته ولی این وضعیت نه خاص مجلس دهم که تمامی ادوار مجالس آخوندی را شامل میشود.
این رسانهٔ حکومتی ابایی ندارد از اینکه بگوید مجلس دهم، بهجای مجلس ملت، مجلس دولت [بخوانید آلت دست حاکمیت آخوندی] بوده است.
«به انحراف کشیده شدن حجم بالای استیضاحها و عدم نظارت بر دولت، دخالت دولت در ترکیب هیئترئیسه مجلس و بده بستانهای دولت و نمایندگان در انتصابها و... مدلول این ادعاست که مجلس دهم، تنها مجلسی بوده که بهطور غیرمعمولی دستاندرکار دولت بوده و حتی در مقاطعی تنها جاده صافکن دولت بوده است».
این رسانهٔ قلم بهمزد وابسته به بیت خامنهای در ادامه میگوید که چگونه استیضاح وزیران دولت بار نمایشی داشته و در پشتپرده نمایندگان مجلس ارتجاع با گرفتن وعده و وعید از وزیران زیر استیضاح و تبانی با آنها، استیضاح را به شکست کشاندهاند. با این اعتراف مجلس ارتجاع جز یک بنگاه زد و بند و معامله و رشوهگیری و اختلاس نیست.
طبق آنچه در کیهان درج شده، آخوند سلیمی که عضویت در هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس را یدک میکشد، میگوید: «یکی از مشکلات فعلی مجلس آن است که متأسفانه بهدلیل برخی بده بستانهای ملی و منطقهای، برخی نمایندگان استیضاح و یا امضاهای خود را پس میگیرند».
در جای دیگر از این مطلب بهنقل از همین آخوند آمده است:
«چندین بار از برخی از وزرای دولت در مجلس سؤالاتی مطرح شده است اما زد و بند و لابی برخی نمایندگان با برخی دولتمردان منجر به ایجاد ابهامات زیادی برای مردم شده است. این در حالی است که حتی برخی از وزرای دولت نظیر وزیر خارجه هر بار که در صحن علنی حاضر شد با گردنفرازی پارلمان را ترک کرد و حتی نمایندگان حاضر نشدند به وی کارت زرد نشان دهند»![همان منبع]
وکیلالدولههای مجلس!
«اکثریت مجلس دهم وکیلالدوله هستند و با چشمک دولت بلند شده و با چشمک او بر صندلی خود مینشینند».
این عین مطلبی است که در کیهان ۱۰بهمن ۹۸ آمده است؛ در این مطلب همچنین میخوانیم:
«بیش از ۵۰درصد نمایندگان تمامی فراکسیونها بهفکر کشور نیستند و برای کاسبی به مجلس آمدهاند و بهدنبال منافع اقتصادی خود هستند».
البته این امر جدیدی نیست. پیشتر امیرعباس سلطانی، نمایندهٔ سابق ارتجاع از بروجن، گفته بود:
«آنچه درباره زدوبند برخی از نمایندگان گفته میشود، صحبتهای بیراهی نیست و حقیقت دارد. دور قبل هم شاهد بودم که برخی نمایندگان واقعاً آپارتمان گرفته بودند و در برخی موارد هم شاهد بودم قرارداد یک پیمانکاری را گرفته بودند».(رویداد ۲۴، ۱۸مرداد ۹۸)
دعوا بر سر لحاف ملا!
بدیهی است که کیهان شریعتمداری و دیگر بلندگوهای ولیفقیه دست حریف را بهاین خاطر رو میکنند که برای باند خود در دعوای قدرت سهم چرب و چیلی و درشتتری بردارند. دعوا بر سر لحاف ملاست. اگر نه دزدها با هم دعوایی ندارند و بارها نشان دادهاند که در مسائلی مانند «اعتقاد قلبی و التزام عملی» به خامنهای گوی سبقت از هم میربایند و آنگاه که مقابله با قیامکنندگان و تیغ و تبر کشیدن پیش میآید، یکی از دیگری قصابترند و به خون مردم تشنهترین.
این وضعیت فقط شامل مجلس دهم ـ که موضوع مناقشهٔ باندهای قدرت در آستانهٔ نمایش انتخابات است ـ نیست بلکه کل ساختار قدرت و تمامی ادوار مجلس آخوندی را دربرمیگیرد؛ ساختاری که باید آن را با قیام سراسری درهمکوبید و اهداف ناکام جنبش مشروطیت برای نیل به یک ایران آزاد، آباد و دموکراتیک و مجلسی برآمده از انتخاب آزادانهٔ مردم را محقق کرد.