۱۳۹۸ دی ۱۹, پنجشنبه

کوه«سوسک»زایید!

بقایای موشکهای شلیک شده در بیابانهای عراقبقایای موشکهای شلیک شده در بیابانهای عراق
بعد از سقط شدن پاسدار قاسم سلیمانی، کر ناهماهنگ عر و تیز و جفتک‌پرانی وحوش شروع شد. در همین اثنا بود که هشتک «انتقام سخت» نیز به ادبیات حکومتی راه پیدا کرد. سنگ مفت و گنجشک مفت. مهره‌های رنگارنگ نظام هر یک به‌گونه‌یی ظاهر می‌شدند و اولدروم بالدروم می‌کردند. یکی می‌گفت باید شرق و غرب را با خاک یکسان کرد، دیگری به این راضی نمی‌شد
و می‌خواست سقف بالاتری بزند و به‌سر بریدن و دریدن اکتفا نمی‌کرد و خواهان انتقام بالاتری بود. این کر ناهماهنگ هر چه به روز نعش‌چرخانی پاسدار سلیمانی نزدیک می‌شدیم اوج می‌گرفت تا جایی که ورد زبان رسانه‌های حکومتی شده بود: انتقام و آن هم از نوع «انتقام سخت!» گوبلز نظام می‌گفت:‌ «انتقام می‌گیریم سخت، محکم، پشیمان‌کننده، قاطع و تمام‌کننده»

سرکردهٔ عصائب الشیطان گفت: «پاسخ ما به آمریکا کمتر از ایران نخواهد بود»
پروپاگاندا مهمتر از واقعیت
پروپاگانداسازی حول «انتقام سخت!» در حقیقت برای خامنه‌ای مهمتر از خود انتقام سخت بود. خامنه‌ای بهتر از سران نظامش می‌دانست که توان و بنیهٔ جنگ را ندارد؛ از سویی اگر پاسخ ندهد، هیمنهٔ زیر سؤال رفتهٔ خود و رژیمش بیش‌از‌پیش فروخواهد رفت و دیگر جوجه‌بسیجی‌ها هم برای او تره خورد نخواهند کرد. آنچه مسلم می‌نمود این بود که دیکتاتوری آخوندی می‌خواهد با این کرکری‌خواندنها و هارت و پورت‌ها، نیروهای روحیه باخته و وادادهٔ خود را جمع‌وجور کند. زیرا نفر دوم نظام و مجموعهٔ خبائث و رذائل آن سقط شده بود. آن همه سرمایه‌گذاری و پهلوان‌پنبهسازی از یک شخص که قرار بود هیبت ولایت فقیه را نمایندگی کند و ترس و اقتدار آن‌چنانی بپراکند، یک‌شبه نقش بر آب شده بود. حال خامنه‌ای باید با نعش او کاری را که نتوانسته بود در دوران حیاتش انجام دهد به سرانجام برساند. مشابه همین سیرک را با سر بریدهٔ پاسدار حججی اجرا کردند اما نگرفت و نیاز به عامل دیگری بود؛ یعنی موشک‌پرانی کم هزینه و کنترل شده. در حقیقت یک ترقه‌زنی از دور برای این‌که گفته شود «انتقام سخت!» را گرفتیم و تمام شد. شما زدید و ما هم زدیم و تمام.
این یک انتقام سخت بود!
سرانجام کوه هارت و پورتها و خط‌ و نشان کشیدنها و چنگ و دندان تیزکردنها زایید؛ اما به جای موش یک‌ سوسک تحویل «مقام معظم!» داد. خبررسانهای حکومتی صحبت از دهها موشک و نیز ۸۰نفر تلفات داده بودند، در عمل معلوم شد که ۵موشک به اربیل و ۱۰موشک به عین‌الاسد شلیک کرده‌اند که تلفاتی در بر نداشته است. این موشک‌پرانی به‌قول سخنگوی مجاهدین «نمایشی بیش نبود و با حملات موشکی به اشرف و لیبرتی غیرقابل مقایسه است... رژیم در ۷آبان ۱۳۹۴به قرارگاه مجاهدین در لیبرتی با مساحت بسیار کوچک ۸۰فروند و در ۱۴تیر ۱۳۹۵، ۵۰موشک شلیک کرده بود.»

برخی از واکنش‌های سران نظام پس از موشک‌پرانی
پاسدار محسن رضایی گفت: «این موشک‌باران اقتدار آمریکا بود»

محمد جواد ظریف: « ایران اقدام متناسب را در دفاع از خود بر اساس ماده ۵۱سازمان ملل انجام داد و تمام کرد... ما به‌دنبال افزایش تنش یا جنگ نیستیم. » ربیعی، سخنگوی دولت روحانی: «صبح امروز سپاه پاسداران پاسخ موعود را محقق کرد»

واعظی،‌ رئیس دفتر روحانی گفت: «همان‌طوری که نظام دولت و مردم وعده کرده بودند این کار انتقام انجام شد و اقدام مهمی بود»

وزیر دفاع روحانی هم گفت: «این یک انتقام سخت بود»

کارهای نظامی این چنینی کفایت... نمی‌کند!
صحبت‌های خامنه‌ای نیز قابل‌ توجه است:
« فعلاً یک سیلی به آمریکایی‌ها زده شد؛ بحث انتقام موضوع دیگری است / کارهای نظامی این چنینی کفایت آن قضیه را نمی‌کند؛ باید حضور فسادانگیز آمریکایی‌ها در منطقه تمام شود »

منظورش این است که واکنش نظامی دیگری در کار نخواهد بود. این یک پیام زبونانه به طرف مقابل است که زدیم و تمام شد. تمام شدن حضور آمریکایی‌ها در منطقه هم نسیه است. فعلاً دست به نقد همان چند موشک است که خامنه‌ای با تقلید ناشیانه از خمینی آن را «یک سیلی!» نامید.
روضهٔ «قضایای بنزین!»
مهمترین موضوع در سخنرانی خامنه‌ای در آنجاست که گفت:
« چند روز قبل از قضایای آبانماه، این قضایای مربوط به بنزین، در یک کشور اروپایی، یک کشور کوچک اما شریر واقعاً خبیث در اروپا، یک عنصر آمریکایی با یک تعداد ایرانی جمع شدند دور هم، علیه جمهوری اسلامی بنا کردند برنامه‌ریزی کردن و نقشه درست کردن. نقشه همان چیزی بود که ما چند روز بعدش در قضایای بنزین دیدیم. یعنی مردم از حادثه بنزین اوقاتشان تلخ بود، یک عده‌یی از مردم آمدند بیرون به‌عنوان اعتراض، به مجرد این‌که مردم، یک تعدادی از مردم البته خیلی هم نبودند وارد میدان شدند این فریب خوردگان، این مغرضین، این عمال دشمن همان برنامه را شروع کردند اجرا کردند. یعنی بیایند تخریب کنند آتش بزنند آدم بکشند ویران کنند، هم مراکز دولتی را هم مراکز مردمی را، جنگ راه بیندازند. این نقشه قبلی بود. البته این‌که می‌گویم چند روز، قبل از این، این چند روز تجدید نقشه بود. این کارهایی بود که از قبل کرده بودند، افراد را آماده کرده بودند یک عده را پول داده بودند. این کارها را هم می‌کنند. هر چه بتوانند انجام می‌دهند.»

منظور ولی‌فقیه قاسم گور به گور شده، دیدار جیم‌ جونز از اشرف۳ و دیدار با رزمندگان آزادی است. خامنه‌ای کتمان نمی‌کند که درد بی‌درمان او مقاومتی است که پا بر خرخرهٔ او نهاده و سفت و محکم در حال فشار دادن آن است. برای او سایر سران نظام، دشمن اصلی نه آمریکاست، نه شوروی، نه اسراییل و نه شرق و غرب. بله مجاهدینی هستند که گوش خوابانده‌اند تا کار نظام او را یک‌سره کنند؛ همان مجاهدین و کانون‌های شورشی و جوانان قیام‌آفرینی که خامنه‌ای در قیام آبان ضرب شصت آنها را چشید و سرنگونی خود را به چشم دید.

آری «انتقام سخت» نزدیک است اما برای آخوندها و همپالگی‌های آنها چه با موشک چه بی‌موشک.